رازهاي سوره


درباره ي اسراري كه به سوره برمي گردد، بايد گفت: چون نمازگزار اختيار دارد و مي تواند به انتخاب خود هر سوره اي از قرآن را - به جز چهار سوره اي كه سجده واجب دارند - در نماز بخواند، انگيزه اي براي بحث از راز سوره اي مشخص - جز آنچه به اصل خطاب و اصل قرآن برمي گردد - نيست، چنان كه پاره اي از اسرار آن به تناسب اين رساله ي مختصر گذشت؛ ولي چون رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در معراج، سوره ي توحيد را به فرموده خداوند سبحان خواند و خدا به او فرمود: «اقرء يا محمد نسبة ربك قل هو الله أحد» [1] از اين رو شايسته است به پاره اي از اسرار اين سوره اشاره شود.



[ صفحه 94]



بايد دانست كه درباره ي سوره ي توحيد و شش آيه ي اول سوره ي حديد مطالبي رسيده كه غفلت از آنها شايسته نيست. از جمله كليني (رحمه الله) با سند خود از عاصم بن حميد روايت كرده است كه گفت: از حضرت علي بن الحسين عليهماالسلام درباره ي توحيد سؤال شد، ايشان فرمود: «ان الله عزوجل علم أنه يكون في آخر الزمان أقوام متعمقون، فأنزل الله تعالي (قل هو الله أحد) و الآيات من سورة الحديد الي قوله: (و هو عليم بذات الصدور) فمن رام وراء ذلك فقد هلك». [2] .

«تعمق» همان تأمل در ژرفاست، چنان كه «تدبر» تأمل در دنباله و فرجام كار است و چون قرآن داراي درون، بلكه درونهايي است، براي ژرف نگري ميداني گسترده دارد، چنان كه اين كتاب حكيم داراي گزارشهايي از رخدادهاي آينده است كه اين موضوع نيز جاي تدبر دارد.

قرآن آخرين كتاب الهي است كه بر انسان فرود آمده و پايان بخش همه ي كتابها و صحيفه هاست. نزول قرآن در زماني صورت گرفت كه مردم خردهايشان شكوفا شده و به تكامل رسيده بود، به گونه اي كه شايستگي درك ظهور خاتم الأولياء و خاتم الأوصياء، حضرت مهدي منتظر (أرواحنا فداه) را يافته بودند. در آخر الزمان نيز علوم شهودي و عرفاني به اوج تعالي و شكوفايي رسيده، و بسياري از مردم توسط نور آن سرور بر غيب اطلاع يافته اند و نيز دانشهاي حصولي تكامل يافته و بسياري از هوشمندان به برهانهاي مبدأ و معاد دست رسي پيدا كرده اند، از اين رو از دانش جامع شهودي و علم فراگير برهاني چاره اي نيست.

هر يك از اين دو دانش، مردان دانشور ويژه دارند، و حضرت ولي عصر عليه السلام تنها



[ صفحه 95]



آموزگار جامع بين غيب و شهود است، چنان كه قرآن، كتابي است عهده دار هر دو دانش و آموزش حكيمان و به شهود رساندن عرفان بر دوش آن است، از اين رو لازم است اين كتاب مراحلي از دانش و شهود فراگير را دارا باشد كه هيچ حد و مرزي فوق آن به تصور نيايد، و هيچ مقامي امكاني فراسوي آن نباشد.

قرآن، هر حد برهاني يا مقام شهودي را كه حكيم مي فهمد يا عارف مي نگرد، داراست.

چون ريشه ي همه ي معارف توحيد است - و هر چه دانش انسان به توحيد كامل تر شود، به ساير معارفي كه به توحيد برمي گردد، كامل تر شده است - از اين رو خداوند سبحان كتابي فروفرستاد كه آخرين رتبه هاي برهان و برترين درجات عرفان را داراست، چنان كه از قرآني كه برهان و عرفان را به لقاي رحمان هدايتگر است، جز اين انتظار نيست.

از اينجا روشن شد كه ظاهر حديث گذشته [سخن امام سجاد عليه السلام] ستايش از ژرف نگري و تشويق ژرف انديشان است و حدي فراتر از محتواي سوره ي توحيد و شش آيه ي اول سوره ي حديد نيست و ذيل حديث اشاره به هلاكت كسي داشت كه فراسوي آنها را قصد كند و اين خود دليل نفي حد فراتر از آنهاست؛ زيرا ره پويي به سوي جايي كه راه ندارد و حد و مرزي براي آن تصور نمي شود، گمراهي است و گمراه نابود است، و كسي كه با دليل روشن نابود شده، در دوزخي قرار مي گيرد كه رحمت حق تعالي در آن نيست، چنان كه در نامه اي از نهج البلاغه آمده است:

«دار ليس فيها رحمة و لا تسمع فيها دعوة». [3] .



[ صفحه 96]




پاورقي

[1] جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 11، ح 2254.؛ اي محمد شناسنامه ي پروردگارت، سوره ي قل هو الله أحد، را بخوان.

[2] كافي، ص 91، ج 1، باب النسبة، ح 3؛ به راستي خداي عزوجل مي دانست كه در آخرالزمان مردمي كاوشگر و ژرف نگر مي آيند، از اين رو سوره ي (قل هو الله أحد) را نازل كرد و آياتي از سوره ي حديد تا آنجا كه مي فرمايد: (و هو عليم بذات الصدور)، هر كس در خداشناسي فراسوي اينها را بجويد، هلاك شده است.

[3] نهج البلاغه، نامه ي 27؛ در دوزخ رحمت نيست و خواسته ي كسي شنيده و مستجاب نمي شود.


بازگشت