اسم اعظم


اين سخن گذشت كه نظام خارجي بر زيرساخت قانون عليت و معلوليت استوار است، چنان كه اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: «كل قائم في سواه معلول» [1] يعني هر موجودي كه وجودش عين ذاتش نباشد، معلول چيزي است كه وجودش عين ذاتش باشد. بدون شك علت، بايد قوي تر از معلول باشد، با اين وجود برخي از اهل معرفت [2] گفته اند: بسم الله گفتن بنده به منزله ي «كن» از پروردگار است. در اين باره روايتي نيز رسيده كه: «بسم الله به اسم اعظم خداي تعالي نزديك تر از سياهي چشم به سفيدي آن است». [3] بنابراين، نمازگزاري كه به حكمت نماز شناخت كامل دارد و به آداب آن پايبند است به جايي مي رسد كه گفتن «بسم الله الرحمن الرحيم» از ناحيه ي او در آغاز فاتحة الكتاب - كه نماز بدون آن كامل نيست - با «كن» از ناحيه ي خداوند متعال برابري مي كند، خدايي كه چون لفظ «كن» از او صادر گردد، بدون درنگ



[ صفحه 84]



مقصود (به كون تام نه ناقص) حاصل مي آيد. [4] .

روشن است كه قرائت با توجه به وجود اعتباري آن، توان تأثير امر خارجي را ندارد، بلكه از آن جهت كه داراي راز وجودي است، بر اين امر توانمند است، و «اسم» [بلكه مطلق اسماء الله] امري است وجودي و از هر عيب و نقص منزه، از اين رو خداوند سبحان به رسولش صلي الله عليه و آله و سلم فرمان به تسبيح اسم داده است: (سبح اسم ربك الأعلي). [5] اين اسم، سر اسم لفظي است كه نمازگزار آن را بر زبان جاري مي كند، و پوشيده نيست كه سر اسم اعظم از بزرگ ترين رازهاست و جز با پاره كردن همه ي حجابها بدان نمي توان دست يافت، چنان كه در بحث تكبيرهاي آغازين نماز گذشت. از اين رو در حديث معراج چنين آمده است: «... فلما فرغ من التكبير و الافتتاح، أوحي الله اليه سم باسمي، فمن أجل ذلك جعل بسم الله الرحمن الرحيم في أول السورة» [6] ؛ چون پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از تكبير و افتتاح فارغ شد، خداوند به او وحي فرمود كه نام مرا ببر، از اين رو «بسم الله الرحمن الرحيم» در آغاز سوره قرار گرفت.


پاورقي

[1] نهج البلاغه، خطبه ي 186.

[2] ر. ك: فتوحات مكيه.

[3] تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 8.

[4] در ادبيات عرب واژه ي «كان» و مشتقات آن گاهي ناقص و گاهي تام است؛ اگر نياز به خبر داشته باشد، مانند «كان زيد معلما» ناقص است و هر گاه به اسم اكتفا كند و نياز به خبر نداشته باشد و به معناي وقوع و بودن باشد تام است. در اينجا نيز وقتي بنده «بسم الله» گفت به مفاد كون تام است و مانند اين كه خداوند بخواهد چيزي را ايجاد كند كه به صرف اراده «باش» تحقق مي يابد، و لازم نيست قبلا چيزي باشد تا چيزي بيافريند، و به گفته ابن سينا خداوند با يك اراده و جعل، زردآلو مي آفريند: «ما جعل الله المشمشة مشمشة بل أوجدها» (م).

[5] سوره ي اعلي، آيه ي 1؛ نام پروردگار والاي خود را به پاكي بستاي.

[6] جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 10، ح 2254.


بازگشت