حديث چهارم


حديث ديگري كه با حديث اول منافات ندارد، روايتي است كه درباره ي سبب مشروعيت تكبيرهاي آغازين نماز است. اين روايت را فضل بن شاذان با بيان علت ديگري براي تشريع تكبيرهاي هفتگانه از امام رضا عليه السلام نقل كرده است؛ امام عليه السلام مي فرمايد: تكبيرهاي اول نماز، از آن رو هفت عدد است كه اصل نماز دو ركعت است و با هفت تكبير گشوده مي شود: تكبيرة الاحرام، تكبير ركوع، دو تكبير سجده هاي ركعت اول، تكبير ركوع ركعت دوم و دو تكبير سجده هاي ركعت دوم؛ پس وقتي انسان در آغاز نمازش هفت تكبير گفت و بعضي از تكبيرهاي بين نماز را فراموش كرد و يا به طور كلي از آنها غافل ماند نقصي به نمازش وارد نمي شود. [1] .

دليل عدم تنافي دو حديث اين است كه يكي از دو سببي كه در اين روايات آمده تكويني است و پيش تر از سبب ديگر در شب معراج بيان شده، و سبب ديگر كه تشريعي است در عالم اعتبار، تنزل يافته است.

شگفت آور نيست كه هر يك از دو سبب را به مبادي ويژه ي خود مستند كنيم؛ زيرا خاستگاه اصيل در هر يك، همان تكوين است كه هنگام معراج، براي پاره كردن حجابهاي هفتگانه نوري تحقق يافت.

از آنجا كه اساس كار، توحيد الهي است و بايد همه حجابهايي كه مانع از شهود اوست پاره شود و تكبير سببي توانمند بر پاره كردن حجابهاست، از اين رو اذان و اقامه با تكبير آغاز مي شود و با كلمه ي پاك توحيد [لا اله الا الله] پايان مي پذيرد. با تأمل در تأثير تكبير، راز نهان مكرر آمدن آن در آغاز اذان و اقامه آشكار مي گردد؛ شايد راز متعدد آمدن كلمه ي توحيد، در پايان اذان و يك بار آمدن آن در پايان اقامه، رسيدن



[ صفحه 58]



به انتهاي مراتب توحيد است كه ديگر آنجا مجالي براي تعدد نيست؛ زيرا اسماي افعال در اسماي صفات ادغام شده و اسماي صفات نيز تحت الشعاع و مقهور حضرت غيب الغيوب گرديده است. پس اين نكته را نيك بينديش.


پاورقي

[1] جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 59، ح 2378، از علل الشرايع.


بازگشت