راز طهارت لباس، بدن، سجده گاه و...


از آنچه گذشت تو را ممكن شود تا راز لزوم طهارت از نجاست، و راز پاك سازي بدن، لباس و سجده گاه و... را از نجاست بيابي، همچنين ممكن است راز لزوم حلال بودن لباس و مكان از اين كه حق ديگران بدان تعلق گرفته باشد، به دست آيد؛ زيرا كسي كه مخاطب به خطاب لزوم اداي حق غير است، دل مشغولي دارد و آسوده خاطر نيست تا بتواند سخن بگويد و با خداي خويش مناجات كند، چه رسد كه پروردگار با او مناجات نمايد.

با تأمل در آنچه گذشت مي توان به راز وقت و استقبال قبله نيز پي برد و اين كه نزد معبود حقيقي، نه بامدادي تصور مي رود نه شامگاهي، از اين رو رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در معراج، نماز ظهر به جاي آورد با اين كه شب بود؛ زيرا معراج به دنبال اسراء و سير شبانه اي صورت گرفت كه در پاسي از شب اتفاق افتاد، چنان كه فرمود: (سبحان الذي أسري بعبده ليلا من المسجد الحرام الي المسجد الأقصي الذي باركنا حوله) [1] ؛ همان گونه كه حضرت معبود در جهت خاصي نيست كه جايي باشد و جاي ديگر نباشد چنان كه خود فرمود: (فأينما تولوا فثم وجه الله)؛ [2] ؛ و به هر جا روي بگردانيد همانجا روي خداست.

چون عرصه تنگ است و دل فارغ نيست و سردرد امان نمي دهد، برادران سالك و پوينده مرا معذور مي دارند كه از بسط به قبض و از شرح و توضيح به اصل و متن، و



[ صفحه 43]



از تفصيل به اختصار بسنده كردم؛ (لعل الله يحدث بعد ذلك أمرا). [3] .




پاورقي

[1] سوره ي اسراء، آيه ي 1؛ منزه است خدايي كه بنده ي خويش را شبانگاه از مسجد الحرام به سوي مسجد الأقصي كه پيرامون آن را بركت داده ايم، حركت داد.

[2] سوره ي بقره، آيه ي 115.

[3] سوره ي طلاق، آيه ي 1؛ شايد خداوند پس از اين گشايش پديد آورد. قبض و بسط نزد اهل معرفت، دو حالت است كه از اين آيه ي فرخنده اقتباس شده است: (والله يقبض و يبسط و اليه ترجعون) (سوره ي بقره، آيه ي 245)؛ خداست كه تنگي و گشايش پديد مي آورد و به سوي او بازگردانده مي شويد. خداوند بر پايه ي حكمت و رساندن بندگان به كمال شايسته، گاهي آنان را در بوته نقد قبض، فشار و تنگي، و زماني در بسط و گشايش قرار مي دهد تا ناخالصي ها را بزدايد و آنان را شايسته ي همنشيني با كروبيانشان سازد، و مظهر دو اسم مبارك «قابض و باسط» قرارشان دهد. بنابراين، در حال بسط درهاي لطف و كرم باز است و دعاها مستجاب مي شود و خواسته هاي او همگي برآورده مي گردد و انسان، توفيق مي يابد هر چه بيشتر به خلق خدمت كند، اما قبض و گرفتگي خاطر حالتي است مقابل بسط تا امكان گرفتار آمدن به تباهي از سالك گرفته شود.



چون كه قبضي آيدت اي راه رو

آن صلاح توست آتش دل مشو



چون كه قبض آيد تو در وي بسط بين

تازه باش و چين ميفكن در جبين (م).


بازگشت