فهم حديث (3)


اين حديث شريف عهده دار شماري از معرفتهاي دقيق نهاني است كه شايد در اثناي اين رساله روشن بشود، ولي نكاتي را كه اكنون به آن اشاره خواهيم داشت عبارت از چند چيز است:

يك. براي وضو و نيز براي آب وجودي كامل در عرش است، آب همان است كه از نهر «صاد» جاري است و يكي از سوره هاي قرآن بدين نام شناخته شده است.

دو. اين وضو داراي حكمتي است كه به بخشي از آن اشاره مي كنم: چهره خرم و زيباي كسي كه قصد نگريستن به عظمت پروردگار را دارد، بايد با آبي شسته شده باشد كه از ساق عرش جاري است و يا از آن فرومي ريزد.

سه. دستهايي كه كتاب و كلام خداوند را دريافت مي دارد، بايد با همان آب جاري و فرود آمده از عرش الهي شستشو شده باشد.

چهار. سري كه به بركت خدا مبارك و فرخنده شده و نيز پاهايي كه بر جاي مبارك قدم مي گذارند نيز بايد با رطوبت همان وضويي كه از آب عرش فراهم آمده مسح گردند.

بدون شك بين سر، حكمت و ادب وضو فرق است؛ زيرا «سر» همان وجود غيبي براي وضو است كه در عرش است، «حكمت» عبارت از فايده اي است كه بر وضو



[ صفحه 40]



مترتب مي شود، چنان كه در حديث معراج به پاره اي از آن اشاره شده است و «ادب» وظيفه ي كسي است كه براي نماز وضو مي گيرد، چون رعايت اخلاص و مانند آن؛ زيرا چيز غير خالص پاك و طاهر نيست، آنچه بر سالك لازم است اين است كه طهارت خالص تحصيل كند، به گونه اي كه حتي «اخلاص» در طهارت را ننگرد؛ زيرا كسي كه نيت خود را براي خدا خالص كند ليكن اخلاص خويش را بنگرد مخلص نيست، چنانكه مثلا اگر كسي اخلاص ورزد، بدان اميد كه چشمه هاي حكمت از قلب او بجوشد، چنين كسي نيز مخلص نيست، چون غير خدا را از نيت گذرانده و امري به جز او را كه همان جوشش حكمت باشد قصد كرده است.

بنابراين، طهارت جوي مخلص افزون بر اين كه جز خدا را قصد نمي كند، جز او را نمي بيند، وگرنه - طبق آنچه در حديث معراج گذشت - هنوز توجه خود را منحصر به عظمت و بزرگي خدا نكرده است.


بازگشت