فهم حديث (2)


بحث در جوانب داستان آدم عليه السلام از چهارچوب اين نوشته ي كوتاه خارج است. آنچه اهميت دارد اين است كه صفات نفساني اموري تكويني و خارجي هستند نه اعتباري، از اين رو اوصاف نفساني وضع و رفع نمي شوند جز به امر تكويني كه آنها را وضع يا رفع نمايد. بنابراين، زنگار و تيرگي گناه كه بر نفس عارض مي شود جز با امري تكويني، كه سر و باطن مجموع شستن ها و مسح كشيدن هاست، برطرف نمي شود، در اين هنگام است كه باطن وضو شايستگي مي يابد، رافع يا دافع امري نفساني (گناه و پليدي) خارجي باشد.

چون آنچه زنگار گناه را از بين مي برد خود بايد از هر پليدي پاك باشد، و روشن است كه ستم، دروغ و امثال آن، همه از پليدي هاي نفساني بوده و وضو با آنها جمع نمي شود، پس در فن معرفت شناسي راز، اين پليديهاي نفساني به منزله ي شكننده ي وضو به شمار مي روند، چنان كه در فن فقه، حدث وضو را از بين مي برد.

بنابراين، رواياتي كه مي گويد: وضو جز به خواب يا حدث و... نمي شكند [1] ، به صنعت فقه مربوط مي شود، و رواياتي كه مي گويد: شعر باطل يا ستم يا دروغ وضو



[ صفحه 36]



را مي شكند [2] ، حمل بر فن راز كاوي و درون جستاري است؛ يعني به هنگام گناه و نافرماني، اگر باطن و نهان ملاحظه شود، ديگر براي وضو اثر تكويني نخواهد ماند اما اگر به ظاهر توجه شود، هنوز اثر اعتباري آن باقي است، و شايد بر اين معنا حمل شده روايتي كه سماعه در اين زمينه، بر استحباب اعاده ي وضو نقل كرده است، و نيز احتمال مي رود كه واژه ي «ينقص» به غلط «ينقض» نوشته شده باشد. [3] .

به هر تقدير، از پاره اي نصوص استفاده مي شود كه وضو با دروغ، يا ظلم يا شعر باطل و مانند آن نقض مي شود يا از ثواب آن كاسته مي شود، و اين معنا جز با توجه به سر وضو و باطن آن فراهم نمي آيد.

از سخن بالا اين مطلب آشكار مي شود كه حكمت و سر وضو، تحصيل طهارت كبري از هر گونه زشتي و پليدي است، [4] پس بر كسي كه وضو مي گيرد، لازم است خود را ازهر چيزي كه گفته شده ناپاكي، پليدي و قذارت دارد و نيز از چرك گناه و آلودگي پاك سازد، مانند شرك كه ستمي بزرگ و پليدي است، چنان كه خداي سبحان از شرك به ستم بزرگ ياد كرده است: (ان الشرك لظلم عظيم) [5] و نيز فرموده است: (انما المشركون نجس) [6] ؛ مشركان پليد و نجس اند، باز فرموده است: (و ما يؤمن أكثرهم بالله الا و هم مشركون) [7] ؛ يعني بيشتر مؤمنان مشرك اند، پس بيشترشان به نجاست باطني آلوده اند، گرچه در ظاهر پاك به شمار آيند؛ زيرا جز



[ صفحه 37]



خداي متعال، ديگري را ديدن و تكيه و اطمينان به غير او داشتن و استناد در گفتار و كردار به غير او، در باطن، شرك است و با توحيد خالص مخالف. پس بر وضو گيرنده است كه خود را از پليديهاي دروني نيز پاك سازد تا براي مناجات با پروردگارش، يكتاپرستي خالص و صالح گردد و در پي آن شايستگي پيدا كند كه خدا با او به مناجات بپردازد. چنين جوينده پاكي مؤمني است كه هيچ چيز او را پليد و نجس نمي گرداند، چنان كه برقي در كتاب المحاسن از امام باقر عليه السلام نقل كرده است. [8] .


پاورقي

[1] ر. ك: وسائل الشيعة، ج 1، ص 252، باب 3 از ابواب نواقض وضوء.

[2] ر. ك: وسائل الشيعة، ج 1، ص 269، باب 8 از ابواب نواقض وضوء.

[3] همان، ص 383، باب 8، ح 3.

[4] سوره ي مائده، آيه ي 6.

[5] سوره ي لقمان، آيه ي 13.

[6] سوره ي توبه، آيه ي 28.

[7] سوره ي يوسف، آيه ي 106.

[8] محاسن برقي، ج 1، ص 225، ح 404، «المؤمن لا ينجسه شي ء».


بازگشت