اسرار طهارت


[1] از آنچه گفته شد راز سخن مأثور درباره ي طهارت، كه از مقدمات نماز است، روشن مي شود. بنابر آنچه ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقي (م 274 يا 280) [1] به اسنادش نقل مي كند، امام صادق عليه السلام فرمود: روزي اميرالمؤمنين عليه السلام نشسته بود و پسرش محمد با او بود به پسرش فرمود:، اي محمد براي من ظرف آبي بياور تا از آن وضو بگيرم، محمد آب آورد، حضرت با دست چپ آب بر دست راست ريخت و فرمود: «بسم الله الذي جعل الماء طهورا و لم يجعله نجسا» سپس به آن استنجا كرد و اين دعا را خواند: «اللهم حصن فرجي واعفه، واستر عورتي و حرمني علي النار»؛ بعد از آن آب را در دهان مضمضه كرد و فرمود: «اللهم لقني حجتي يوم ألقاك و أنطق لساني»؛ خدايا در روزي كه تو را ملاقات مي كنم، حجت و برهان قطعي به من القا كن و زبانم را بدان گويا گردان. آن گاه استنشاق كرد و آب را در بيني كشيد و عرض كرد: «اللهم لا تحرمني ريح الجنة»؛ خدايا بوي بهشت را بر من حرام مفرما، و از جمله كساني قرارم ده كه بوي بهشت و نكهت پاك آن را مي يابد. سپس حضرت صورت خود را شست و گفت: «اللهم بيض وجهي يوم تبيض وجوه، و تسود وجوه،



[ صفحه 32]



و لا تسود وجهي يوم تبيض وجوه و تسود وجوه»؛ خدايا روزي كه چهره هايي سفيد و صورتهايي سياه مي شود، روي مرا سفيد گردان، و صورتم را سياه مدار در روزي كه چهره هايي سفيد و صورتهايي سياه مي شود. آن گاه دست راست خود را شست و عرض كرد: «اللهم أعطني كتابي بيميني و الخلد في الجنان بيساري»؛ خدايا نامه ي كردارم را به دست راستم عطا فرما و برات جاودانه زيستن در بهشت را به دست چپم ده. سپس حضرت دست چپ را شست و گفت: «اللهم لا تعطني كتابي بيساري، و لا تجعلها مغلولة الي عنقي، و أعوذ بك من مقطعات النيران»؛ خدايا نامه ي اعمالم را به دست چپم مده و به گردنم مبند و به تو پناه مي برم از تكه پاره هاي آتش. آن گاه مسح بر سر كشيد و عرض كرد: «اللهم غشني برحمتك و بركاتك و عفوك»؛ خدايا به رحمت و بركات و بخشايش خود مرا فرابگير. سپس بر دو پا مسح كشيد و گفت: «اللهم ثبتني علي الصراط، يوم تزل فيه الأقدام، و اجعل سعيي فيما يرضيك عني»؛ خدايا روزي كه پاها بر صراط مي لغزند مرا ثابت قدم بدار، سعي و تلاش مرا در چيزي قرار ده كه تو را خرسند مي سازد. آن گاه سر خويش به جانب محمد، پسرش بلند كرد و فرمود: اي محمد هر كس مانند من وضو بگيرد و چون من اين اذكار را بخواند، خداوند در برابر هر قطره ي آب، براي او فرشته اي مي آفريند كه تقديس و تسبيح و تكبير گويد و ثواب آن را تا قيامت براي او مي نويسد.


پاورقي

[1] محاسن برقي، ج 1، ص 116، ح 118؛ اين حديث را كليني نيز در كافي (ج 3، ص 70، ح 6) و صدوق در من لا يحضره الفقيه (ج 1، ص 42، ح 84) روايت كرده اند.


بازگشت