مقدمه


ستايش خداوندي را سزاست كه بر نهان و نهان تر داناست و درود بر پيامبر صاحب راز او، كه گاه معراج، به مقام (دني فتدلي - فكان قاب قوسين أو أدني) نايل گرديد، و بر اهل بيت او، آنان كه راز پيامبر بدانها سپرده شده نگهبانان فرمان و گنجينه هاي دانش او هستند، كساني كه شريعت او را بيانگرند و كتابهاي او را نگهبان، و چون كوه هاي افراشته، دين او را پاس مي دارند. [1] دوستي ايشان را به جان مي پذيريم و از دشمنانشان بيزاري مي جوييم، به سوي خداوندي كه هر پنهاني نزد او آشكار است.

سپس چنين گويد، اين بنده ي نيازمند به عطاي خداوند بخشاينده، عبدالله جوادي طبري آملي، كه رساله ي حاضر، نوشته ي كوتاهي است درباره ي «رازهاي نماز» و در آن، داده هايي را كه از سلف صالح به وراثت بردم، و نيز آنچه را به خاطرم رسيد، به نگارش آورده و به وراثت بر خلف رستگار، باقي گذاشتم، تا يادآوري باشد براي كسي كه قلب هوشياري دارد يا گوش دل به كلام خدا فرا دهد؛ (لمن كان له قلب أو ألقي السمع و هو شهيد). [2] به اميد آنكه خداي سبحان از هر آميزه اي جز خداجويي



[ صفحه 18]



محفوظش دارد و آن را خالص براي وجه خود قرار دهد - كه چيزي جز وجه او پايدار نيست - و نيز اميد است عيب آن را اصلاح، نقص آن را جبران، قصور آن را تمام و بعد آن را به قرب مبدل سازد، تا كلمه ي طيبه اي شود كه به سوي او بالا مي رود. [(اليه يصعد الكلم الطيب)].

چون نماز ستون دين است و با پذيرفته شدن آن ساير اعمال نيز پذيرفته خواهد شد و اگر رد شود، بقيه ي اعمال نيز مردود خواهند گشت، و نيز چون هر عملي پيرو نماز است، [3] لذا اسرار آن نيز ستون رازهاي دين است، اگر اسرار نماز به دست آمد و مشاهده شد، رازهاي ساير اعمال نيز مورد دست يابي و مشاهده قرار خواهند گرفت، پس سزاوار است سالك بكوشد و عارف تلاش كند تا به ستون رازهاي دين دست يابد و سرانجام به همه ي زواياي دين برسد و همه ي آن را مشاهده نمايد، و در روزي كه هيچ سايه اي جز سايه ي خداوند - جل شأنه - نيست، تحت سايه ي ولايت او بيارمد.

بايد دانست كه «سر» در برابر علن قرار دارد، آن سان كه «غيب» در مقابل «شهادت» است و راز بر دو قسم است:

يك. راز محض [رازي كه هيچ گاه آشكار نمي گردد] مانند غيب مطلق.

دو. راز مقيد و بالقياس، مانند غيب مضاف [4] [رازي كه امكان آشكار شدن را



[ صفحه 19]



داراست].همان گونه كه علن نيز به دو قسم مطلق و مقيد بالقياس تقسيم مي شود و چون معنا و مفهوم سري كه در برابر علن قرار مي گيرد روشن است، ديگري نيازي به تفسير ندارد، گرچه ژرفاي آن در نهايت پنهاني است.

ليكن هر گاه وجود چنين رازي احراز شد، بحث و كاوش هاي منطقي و صناعي شكل منظم به خود مي گيرد، كه حقيقت راز چيست و پيرامون چگونگي آن پرسش مي شود: «هل هو»؟ و سخن از شماره و عدد آن به ميان مي آيد: «كم هو»؟ بنابراين، تا وقتي وجود ثابت نشود سخن از تقسيم آن درست نيست چنان كه ساير متفرعات بر وجودش را نيز نمي توان بر آن مترتب نمود.

آنچه بر وجود راز براي نماز دلالت دارد دو امر است:

يكم. دليل فراگيري كه وجود راز براي نماز و غير نماز را ثابت مي كند.

دوم. دليلي كه يا ويژه ي نماز است، و يا به هر امر عبادي، اعم از نماز و غير نماز، اختصاص دارد.

اما دليلي كه مي گويد براي همه ي پديده ها رازي وجود دارد، يا «عقلي» همراه با نقلي است و يا تنها دليل «نقلي» است و با دليل عقلي تأييد مي شود. بنابراين، بحث در دو مقام است: مقام نخست: در بيان دليل عقلي. مقام دوم: در بيان دليل نقلي.


پاورقي

[1] نهج البلاغه، خطبه ي 2.

[2] سوره ي ق، آيه ي 37.

[3] «كل شي ء من عملك تبع لصلاتك»؛ نهج البلاغه، نامه ي 27.

[4] غيب مطلق رازي است كه در چهار چوب مقدار و اندازه نمي آيد و هيچ گاه به منصه ي ظهور نمي رسد، مانند علوم و اسراري كه در خزاين غيب الهي قرار گرفته و حكمت خداوندي ايجاب مي كند، هيچ گاه از نهانخانه ي درون بيرون نيايد، و نيز همچون اسماي مستأثره. راز مقيد و مقيس آن است كه در محدوده ي مقدار و اندازه درآيد؛ در اين هنگام قابليت شهود پيدا مي كند، و نسبي و مضاف است، چه بسا كسي بدان دست يازد و براي او به شهادت برسد، و ديگري همچنان اين راز براي او پوشيده بماند. از اين بيان، معناي «علن» و تقسيم آن نيز روشن مي شود؛ براي توضيح بيشتر ر. ك: تفسير الميزان، ج 7، ص 125، ذيل آيه ي (و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها الا هو...) (سوره ي انعام، آيه ي 59((م).


بازگشت