سخن مترجم
نيايش انسان و گرايش او به خداوند، ارمغاني الهي و معمايي رازدار است، فطرت انسان آميزه اي از رازجويي و شعوري است كه هيچ گاه از او جدا نمي شود.
نه تنها انسان، بلكه سراسر جهان هستي سرود نيايش دارند و تسبيح گوي حق اند:
تسبيح گوي او نه بني آدم است و بس
هر بلبلي كه زمزمه بر شاخسار كرد
هر كس به زباني صفت حمد تو گويد
بلبل به غزل خواني و قمري به ترانه
اگر انسان اين نداي فطرت را پشت سر اندازد و عنان خويش گسسته سركشي كند، در كوران گمراهي و پيچ و خم هاي سردرگم، باز اين منادي الهي است كه او را به چالش مي گيرد و به او هشدار مي دهد و به راه راست فرامي خواند: (و اذا غشيهم موج كالظلل دعوا الله مخلصين له الدين). [1] .
هنگام آسيبها، و بن بستها، بدترين گرفتاريها و زيانهايي كه احتمال مي رود جبران ناپذير باشد و نيز در حال غفلت كامل انسان، بار ديگر اين نداي درون اوست كه وي را به نيايش عبوديت فرامي خواند: (و اذا مس الانسان ضر دعا ربه منيبا اليه). [2] .
خداوند حكيم چون گوهر گرانبهاي عشق به مبدأ هستي را در نهاد انسان قرار
[ صفحه 14]
داده، آشكارا فرموده است: (ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون). [3] تجلي گاه آن نداي درون و اين خطاب بيرون و فرآيند آن، رويش شجره ي طوباي عشق به محبوب و معشوق مطلق است كه در بوستان معارف، سر از خاك بندگي برون مي آورد، بزرگ و تناور مي شود و گاه تكليف به ثمر مي نشيند، گلبانك عشق سر مي دهد و زيباترين نغمه ها، حركتها و چميدنها را در قالب «نماز» عرضه مي دارد، گاهي به ركوع سر خم مي كند و زماني به سجود، جبين بر آستان ربوبيت مي سايد و پيوسته اين گلواژه هاي مقدس را ترنم مي كند كه: (اياك نعبد و اياك نستعين).
تنها تو را مي پرستيم و بس
به جز تو نجوييم ياري ز كس
انسان در پي آن است كه با شهپر نماز خود را به اوج ملكوت برساند و به خداي محبوب نزديك سازد؛ زيرا نماز معراج مؤمن است.
باري، كتاب گران سنگ «اسرار الصلاة» كه گنجينه اي بس گرانبها از نهان خانه ي ملكوت را به عرصه ي ناسوت عرضه مي دارد، اثري سودمند و دلنشين از حضرت استاد معظم، علامه جوادي آملي (مد ظله العالي) است كه به پيشنهاد مركز نشر اسراء ترجمه و به نام «رازهاي نماز» ارائه مي شود. اين ترجمه نه ترجمه اي آزاد است و نه از قد و قامت محتوا كوتاه. به منظور خارج نشدن از حريم كتاب در پانوشتها از حد ضرورت فراتر نرفتيم و به قدر لزوم اكتفا كرديم. به اميد آن كه جانها با مطالعه ي آن به فضاي ملكوت سركشند و در آستان قدس آشيان گيرند. و من الله التوفيق.
علي زماني قمشه اي
[ صفحه 17]
پاورقي
[1] سوره ي لقمان، آيه ي 32، و چون موجي كوه آسا آنان را فراگيرد، خدا را بخوانند و اعتقاد خويش را براي او خالص گردانند.
[2] سوره ي زمر، آيه ي 8؛ و چون به انسان آسيبي رسد. پروردگارش را - در حالي كه به او بازگشت كننده است - مي خواند.
[3] سوره ي ذاريات، آيه ي 56؛ جن و انسان را نيافريدم جز براي اين كه مرا عبادت كنند.