در بعد سياسي، «ولايت»


آنچه عمل را در مسير صحيح و خدايي قرار مي دهد، پيروي از رهبري آسماني و شايسته است. در سايه ي چنين رهبري و ولايتي، خط صحيح عمل و عبادت، كارساز مي شود و در غير آن، يا بي خاصيت و بي اثر مي شود، يا عبادت هم در راستاي اهداف دشمنان راه خدا قرار مي گيرد.

اگر مسافران، با راننده اي راه شناس و امين مسافرت كنند هرچه ژنده پوش و نامرتب باشند، سرانجام به مقصد مي رسند، ولي سرنشينان شيك پوش و آراسته ي اتومبيلي كه به راننده اش اطمينان نيست، ناشي يا مست است يا مسير را عوضي مي رود، هرگز به مقصد نمي رسند، بلكه چه بسا نابود مي شوند.

امروزه كشورهاي اسلامي، ارزشمندترين دستورالعمل هاي اسلامي را در اختيار دارند ولي بخاطر گردن ننهادن به رهبري معصومين يا جانشينان آنان و تن دادن به ولايت جور و حكومت طاغوت ها، دچار ذلت، تفرقه و ضعف اند.

عبادت در سايه ي رهبري صحيح، مفهوم راستين خود را مي يابد و خداوندآن را مي پسندد و مي پذيرد.

در حديث از امام باقر عليه السلام آمده است:

«من دان الله بعبادة يجهد فيها نفسه و لا امام له من



[ صفحه 30]



الله فسعيه غير مقبول» [1] كسي كه ايمان به خدا دارد و عبادت هاي جانفرسا هم انجام مي دهد، ولي امام شايسته اي از طرف خدا ندارد، تلاشش بي فايده و نپذيرفته است.

در حديثي ديگر مي خوانيم:

«من لم يتولنا لم يرفع الله له عملا» [2] .

هركه ولايت ما را نپذيرد و به رهبري ما گردن ننهد، خدا عملي را از او بالا نمي برد.


پاورقي

[1] وسائل الشيعه، ج 1، ص 90.

[2] كافي، ج 1، ص 430.


بازگشت