نماز در حمام


اون روز خيلي با هم بوديم. استراحت قبل از عمليات بود. قبل از ظهر يه چيزي خورديم و رفتيم حموم عمومي. خلوت بود. هفت هشت نفر.

وقت نماز چند نفر همون جا نمازشون رو خوندن. گفت: «نماز، توي حموم مكروهه.» لباس پوشيد و رفت بيرون. نماز خوند و دوباره برگشت. مي خواست غسل شهادت كنه. بهش گفتم: «يكي تو شهيد مي شي يكي هم رئيس جمهور آمريكا.» خنديد و رفت.

وسط عمليات آوردنش. يه تير خورده بود وسط سينه اش. خشكم زد. [1] .



[ صفحه 49]




پاورقي

[1] توضيح المسائل امام خميني (ره)، مسأله 898.


بازگشت