در سيره ي صالحان


يكتاپرستان صاحبدل و عارف، به نماز عشق مي ورزيدند و از آن لذت مي بردند و هرگز از عبادت و نماز سير نمي شدند.

در صدر اين عارفان، وجود عزيز پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله بود كه علي عليه السلام در نهج البلاغه عبادت و نماز او را ياد كرده و از اهتمام حضرتش به نماز سخن گفته است:

«و كان رسول الله صلي الله عليه و آله نصبا بالصلاة بعد التبشير له بالجنة، لقول الله سبحانه: و أمر اهلك بالصلوة و اصطبر عليها، فكان يأمر بها اهله و يصبر عليها نفسه». [1] .

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله پس از آنكه مژده ي بهشت يافت، خود را درباره ي نماز به رنج مي افكند، چرا كه خداي سبحان فرموده بود: خانواده ات را به نماز فرمان بده و بر نماز شكيبايي كن. از اين رو خانواده ي خود را به نماز فرمان مي داد و خودش نيز در مورد نماز، شكيبايي مي ورزيد.

اين گواه رنج فراوان و عبادت طاقت فرسايي است كه پيامبر اكرم داشت و عاشقانه و خستگي ناپذير نماز مي خواند و هرگز خسته و ملول نمي شد.

خود امام علي عليه السلام چه عبادتها و نمازها كه به جا مي آورد و در دل شب، خلوتهاي عارفانه اي با خدا داشت و به قول «شهريار»:



علي آن شير خدا شاه عرب

الفتي داشته با اين دل شب



شب ز اسرار علي آگاه است

دل شب، محرم سر الله است



يكي از ياران وفادار آن حضرت به نام ضرار بن ضمره، حالات عبادي و



[ صفحه 44]



مناجاتهاي امام علي عليه السلام را چنين توصيف مي كند:

«گواهي مي دهم كه آن حضرت را در برخي موقعيتها و جايگاههايش ديدم، در حالي كه شب، پرده ي سياه خود را بر هستي آويخته بود، علي عليه السلام در محراب عبادتش ايستاده و دست بر محاسن خويش گرفته بود، همچون مار گزيده مي ناليد و بي تابي مي كرد و اندوهگينانه مي گريست و مي گفت: اي دنيا!اي دنيا! از من دور شو، آيا سراغ من آمده اي و مرا وسوسه مي كني تا به شوق آوري؟ هرگز وقتت نرسد! برو ديگري را بفريب، مرا به تو نيازي نيست، تو را سه طلاقه كرده ام... آه، آه از كمي ره توشه و درازي راه و سختي قيامت.» [2] .

اين يك نمونه از حالات عرفاني و سوز و گداز آن حضرت در نماز بود. عشق به عبادت و سابقه ي «اهل نماز» بودن نيز در پرونده ي نوراني وي درج است. خود امام علي عليه السلام در يكي از سخنانش به پيشتازي خويش در پذيرش اسلام و اجابت دعوت پيامبر و نماز خواندن در كنار رسول خدا صلي الله عليه و آله اشاره مي كند و مي فرمايد:

«اني أول من أناب و سمع و أجاب، لم يسبقني الا رسول الله «صلي الله عليه و آله» بالصلاة». [3] .

من نخستين كسي بودم كه به راه حق روي آوردم، دعوت حق را شنيده و اجابت كردم، و در «نماز» هيچ كس جز پيامبر خدا صلي الله عليه و آله بر من سبقت نگرفته است!

حضرت علي عليه السلام در سخني ديگر، با ذكر آيه اي از قرآن، از كساني ستايش كرده است كه نه تجارت و نه داد و ستد، آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز، بازنداشت. [4] در گذشته نيز از توصيفي كه امام از عبادت و شب بيداري و نماز و تهجد اهل تقوا داشت، ياد شد. [5] .



[ صفحه 45]



در زندگي اين گونه وارستگان، «نماز» جايگاه والا و كارساز و قرب آوري داشته و پيوند و اتصال مبدأ قدرت محسوب مي شده است. امير مؤمنان در يكي از سخنانش مي فرمايد:

«هيچ گناهي كه پس از آن فرصت دو ركعت نماز و عافيت خواهي از درگاه خداوند داشته باشم، مرا نگران و اندوهناك نمي كند.» [6] .

بر اساس اين سخن، حضرت آن قدر به قرب آوري نمازش و اتصال به خداوند و بهره مندي از آمرزش و مغفرت او در سايه ي دو ركعت نماز و دعا، اطمينان داشته، كه به گناهي كه چنين مهلت و فرصتي بعدش داشته باشد، چندان اهميت نمي داده است.

باري، در آستان عبوديت خدا، نمازگزار «آرامش» مي يابد و در سايه سار ياد آن محبوب به «سكون نفس» و «اطمينان خاطر» مي رسد و در طوفان اضطرابها، نشسته بر زورق نيايش، و نماز، قرار و استقرار مي يابد.

وقتي دل و درون قرار و آرامش يافت، برون هم به ثبات و قرار مي رسد. تنها مست شراب نيست كه از خود و جهان، «بي خود» مي شود، آن كه مست از محبت خدا مي گردد و شراب ياد مي نوشد، خود را قطره اي در دريا مي يابد و هر چند كه قطره است، احساس دريايي مي كند.



شبي كه ديده به ديدار دوست باز كنم

دم سپيده ز خورشيد، احتراز كنم



بود وضوي من از آب چشم و طاعتم اين

كه رو به قبله ي ابروي او نماز كنم



پرم به عرش حقيقت ز آشيانه ي راز

دو بال بسته ي مرغ نياز، باز كنم [7] .





[ صفحه 46]




پاورقي

[1] نهج البلاغه، خطبه 199.

[2] نهج البلاغه، حكمت 77.

[3] نهج البلاغه، خطبه 131.

[4] نهج البلاغه، خطبه 199: «رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله و اقام الصلاة».

[5] در بخش «عبادت عاشقانه».

[6] نهج البلاغه، حكمت 299: «ما اهمني ذنب امهلت بعده حتي اصلي ركعتين و اسأل الله العافية.».

[7] از: حكيم صفاي اصفهاني.


بازگشت