اهتمام به نماز


ارزشمندي هر چيز در نظر انسان، از اهميت دادن به آن معلوم مي شود. گواه اينكه نماز در ديدگاه علي عليه السلام چه جايگاه والا و ارزشمندي دارد، توصيه هاي وي درباره ي اين عبادت و حفظ اوقات و مراعات حال ديگران در نماز جماعت و تلاش در برپايي نماز و محافظت و مراقبت از آن است، تا تباه و ضايع نشود و از چشم و دل نيفتد و مايه ي بي رغبتي ديگران نشود.

تعبير قرآن درباره ي نماز، «اقامه ي نماز» است، يعني برپا داشتن نماز. اين تعبير با «نماز خواندن» فرق دارد. در اقامه ي نماز، حالت زنده بودن و حيات داشتن اين فريضه در زندگي فردي و اجتماعي مسلمانان نهفته است. حضرت علي عليه السلام نيز از همين تعبير استفاده كرده و هنگام ياد كردن از ياران شهيدش، با حسرت و اندوه از آنان نام مي برد كه اهل تلاوت قرآن و تدبر و اقامه ي واجبات خدا بودند. [1] .

در نامه اي هم كه به محمد بن ابي بكر، به عنوان بخشنامه ي عملي و اجرايي براي استانداري «مصر» مي نويسد، از جمله تأكيد بر برپايي نماز در وقت خودش دارد و توصيه مي كند كه بر اوقات نماز مواظبت كند، نه به خاطر فراغت، آن را زودتر از وقت بخواند و نه به خاطر اشتغالات كاري، آن را به تأخير اندازد. [2] .

شركت مدام در نماز جمعه نيز، نشان اهتمام به اين عبادت است.



[ صفحه 41]



اميرالمؤمنين عليه السلام به يكي از يارانش به نام «حارث همداني» توصيه مي كند كه روز جمعه به مسافرت مرو، تا نماز جمعه را بگزاري سپس حركت كني، مگر آنكه عزيمت به جبهه ي جهاد باشد كه حركت زودتر لازم باشد. [3] اهميت و نقش سازنده و تربيتي و آگاهي بخشي نماز جمعه، از اين توصيه فهميده مي شود.

در نماز جماعت، رعايت حال ضعيفان و پيرمردان و پيرزنان لازم است، تا آنان هم بتوانند پا به پاي امام جماعت، افعال نماز را انجام دهند. اين نكته كه به «مراعات اضعف مأمومين» مشهور است، هم توصيه ي پيامبر اكرم به اميرالمؤمنين است، هم در توصيه هاي خود امام به واليان و فرمانداران بوده است.در يك مورد، به واليان شهرها نامه مي نويسد و ضمن ترسيم وقت دقيق نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء و صبح، توصيه مي فرمايد كه نماز جماعت را با رعايت حال ضعيف ترين آنان بخوانيد و ديگران را به زحمت نيندازيد يا نمازشان را خراب نكنيد. [4] .

در موردي ديگر به مالك اشتر در آن عهد نامه ي معروف حكومتي چنين توصيه مي فرمايد:

«وقتي با مردم به نماز ايستادي، نه موجب بيزاري باش، نه تباه كننده، [5] چرا كه در ميان مردم كساني اند دردمند و بيمار، يا صاحب حاجت و گرفتار.آن گاه كه رسول خدا صلي الله عليه و آله مرا به يمن اعزام فرمود، پرسيدم: با آنان چگونه نماز بخوانم؟ فرمود: با آنان همچون ناتوان ترين ايشان نماز بخوان



[ صفحه 42]



و نسبت به مؤمنان مهربان باش». [6] .

اين گونه است كه هم حرمت نماز در جامعه محفوظ مي ماند، هم مؤمنان با اشتياق در نمازها شركت مي كنند، هم با اهميت دادن به نماز و رعايت وقت آن، در فرهنگ عمومي نمازخوانان رغبت و شوق بيشتري به اين عبادت پديد مي آيد.

اگر نماز، به گفته ي روايات، پرچم و بيرق اسلام است، هر چه اين پرچم برافراشته تر و در اهتراز باشد، شكوه دين را در ميان امت و در نظر پيروان قرآن مي رساند.



[ صفحه 43]




پاورقي

[1] نهج البلاغه، خطبه ي 182:«تدبروا الفرض فاقاموه.».

[2] همان، نامه ي 27: «صل الصلاة لوقتها الموقت لها...».

[3] نهج البلاغه، نامه ي 69: «و لا تسافر في يوم جمعة حتي تشهد الصلاة، الا فاصلا في سبيل الله.».

[4] نهج البلاغه، نامه ي 52: «صلوا بهم صلاة اضعفهم و لا تكونوا فتانين.».

[5] طول دادن، موجب آزردگي و خستگي مي شود و خيلي تند خواندن هم نماز را ضايع مي سازد.

[6] نهج البلاغه، نامه ي 53:«و اذا قمت في صلاتك للناس فلا تكونن منفرا و لا مضيعا...».


بازگشت