تكبرزدايي


پيشتر هم اشاره شد كه از آثار نماز، ايجاد فروتني و خاكساري است و از اهداف خدا در واجب ساختن اين عبادت، از بين بردن روحيه ي غرور و تكبر است، خصلتي كه انسان را جهنمي مي سازد، آن گونه كه ابليس را هم مطرود و ملعون ابدي ساخت و فرجامش نيز جهنم سوزان خواهد بود.

حضرت علي عليه السلام در جمله اي به اين نكته اشاره دارد كه با استناد به آيه اي از قرآن درباره ي دوزخيان بي نماز (يا بي نمازان دوزخي) مي فرمايد:

«آيا به پاسخ جهنميان گوش فرا نمي دهيد، كه وقتي در قيامت از آنان سؤال مي شود: چه چيزي شما را به آتش دوزخ دچار ساخته است؟ در پاسخ مي گويند: ما نمازخوان نبوديم!...». [1] .

باري، ثمره ي مهم نماز، شكستن غرور انسان و واداشتن او به فروتني و تواضع و ابراز بندگي در پيشگاه خداي هستي است.

اميرالمؤمنين عليه السلام در يكي از بلندترين خطبه هاي نهج البلاغه كه به خطبه ي قاصعه معروف است و محور عمده ي مطالب آن، دعوت به بندگي و عبوديت و بر حذر داشتن از غرور و خودبرتربيني و تكبر است، به برخي از عبادات الهي (از جمله جح خانه ي خدا، روزه، نماز) اشاره مي كند و نقش آنها را در شكستن شاخ غرور و زدودن زنگار كبر و علاج بيماري خودبزرگ بيني و درمان تعصب و گردنكشي برمي شمارد و از فرجام بد تكبر سخن مي گويد و آن را يكي از بزرگ ترين دامهاي شيطان معرفي



[ صفحه 38]



مي كند كه با آن در دلها رخنه مي كند و رستگاري را براي هميشه از انسان دور مي سازد. از نگاه علي عليه السلام تكبر و غرور، دردي است كه هم دانايان را از رهگذر دانش و هم بينوايان را از طريق ژنده پوشي هدف قرار مي دهد و از پاي درمي آورد. آن گاه مي فرمايد:

«و عن ذلك ما حرس الله عباده المؤمنين بالصلوات و الزكوات و مجاهدة الصيام في الأيام المفروضات، تسكينا لأطرافهم و تخشيعا لأبصارهم و تذليلا لنفوسهم و تخفيضا لقلوبهم و اذهابا للخيلاء عنهم...» [2] .

خداوند از اين رو (و براي مقابله با بروز صفت غرور) است كه بندگان مؤمن خود را با نمازها و زكاتها و تلاش روزه داري در روزهاي خاص كه واجب شده است، از تيرهاي زهرآگين شيطان حراست و حفاظت مي كند، تا اعضا و جوارحشان آرام و فروتن، چشمها و نگاههايشان خاشع و افتاده، غرائز و تمايلات سركش آنان خوار و ذليل، قلبهاي آنان رام و فروتن، و جانهايشان پيراسته از غرور و تكبر شود، چرا كه در اين گونه عبادات، چهره ها و پيشانيها كه عزيزترين جاهاي بدن است، بر خاك ماليده مي شود، و اندامهاي عزيز و ارجمند، از روي فروتني و اظهار كوچكي، به زمين مي چسبد و با روزه داري، از روي تذلل و خاكساري شكمها به پشتها مي چسبد... بنگريد كه چگونه اين كارها (نماز، روزه، پرداخت زكات و...) شاخهاي نخوت و غرور و فخرفروشي را از ريشه مي كند و تكبر را مي زدايد...

و شگفتا از اين دل و حالات شگفتش و تلاش شيطان براي نفوذ به اين قلعه و پايگاه ساختن آن براي اهداف خود، دلي كه اگر «امير» آن نباشي «اسير» ش مي شوي و اگر «خدا» را مهمانش نسازي، شيطان آن را اشغال مي كند و اگر دربان آن نباشي، سربازان غفلت و جنود نفس اماره به آن نفوذ كرده، تحويل شيطانش مي دهند.



[ صفحه 39]



نماز، چهره بر خاك سودن در پيشگاه عظمت خالق است.

آن كه در پيشگاه خدا اظهار بندگي و كوچكي كند، ذليلانه در برابر انسانهاي پست و ضعيف دچار حقارت و زبوني نمي شود.



مبادا كس شود كور از تكبر

رود از ديده اش نور، از تكبر



خدا كرده نماز اي خلق، واجب

براي گشتن دور از تكبر [3] .





[ صفحه 40]




پاورقي

[1] نهج البلاغه. خطبه ي 199.

[2] نهج البلاغه، خطبه ي 192.

[3] راز شب بوها، احد ده بزرگي، ص 37.


بازگشت