چشمه ي پاكي


نماز، نردبان تعالي روح به ملكوت معنويت است.

روزي پنج نوبت، ما را در آستان صاحب نعمت و عظمت مي نشاند و به سرچشمه ي فيض مي برد تا شستشو دهد و آلودگيها را از تن و جان و جسم و روح بزدايد و به جاي آن، طهارت معنوي و شفافيت درون و خشوع در پيشگاه معبود به نمازگزار ببخشد.

حضرت علي عليه السلام درباره ي گناه زدايي نماز و بازشدن زنجيرهاي اسارت نفس و گناه از گردن بندگان به وسيله ي اين عبادت مي فرمايد:

«و انها لتحت الذنوب حت الورق و تطلقها اطلاق الربق». [1] .

نماز، گناهان را فرومي ريزد، همچون فروريختن برگها، و بندهاي گناه را مي گشايد.

آن حضرت در ادامه ي اين سخن، به تمثيل زيباي حضرت رسول صلي الله عليه و آله اشاره مي كند كه نماز را عامل شستشوي قلب و روح دانسته و مي فرمايد:

«رسول خدا صلي الله عليه و آله نماز را به چشمه ي آبي تشبيه كرده است كه بر در خانه ي انسان جاري است و صاحب خانه در هر شبانه روز، پنج نوبت در آن آب شستشو مي كند. آيا ممكن است چرك و آلودگي در او بماند؟» [2] .

در اين عبارت، نماز به چشمه اي تشبيه شده است، با اين ويژگيها كه: هم آبش گرم است، هم در دسترس است، هم پنج وعده در آن شستن تن انجام مي گيرد و اين تكرار و پيوستگي، عامل زدودن هر گونه آلودگي



[ صفحه 36]



روحي و اخلاقي و غفلت و طغيان و تكبر است.

خدا پاكيزگان و پاكيزه خواهان را دوست مي دارد. نماز هم كه چشمه ي طهارت و پاكي است. پس هر چه بيشتر نماز بخوانيم، هم پاك تر مي شويم، هم به خدا نزديك تر و نزد او محبوب تر مي گرديم. از اين رو از توصيه هاي آن حضرت، اهميت دادن به نماز و مواظبت بر آن و زياد نماز خواندن و تقرب جستن به وسيله ي آن است:

«تعاهدوا أمر الصلاة و حافظوا عليها و استكثروا منها و تقربوا بها». [3] .

به نماز بپردازيد و از آن محافظت كنيد و زياد نماز بخوانيد و به سبب آن تقرب (به درگاه الهي) بجوييد.

اگر كبر و خودبزرگ بيني، يك آلودگي اخلاقي به شمار آيد، نماز به عنوان زداينده ي اين رذيله و خصلت ناپسند و از بين برنده ي زنگار تكبر و غرور از دل يك انسان است. حضرت در فلسفه ي تشريع نماز، از جمله به اين نكته اشاره فرموده است:

«... والصلاة تنزيها عن الكبر». [4] .

و نماز را براي پيراستن و منزه ساختن از تكبر، واجب ساخته است.

(به بعد تكبرزدايي و تواضع آفريني نماز، اشاره خواهد شد)

كسي كه به پاكي روح خود علاقه مند باشد، از اين چشمه ي پاكي غافل نمي شود، بلكه هر چه بيشتر از آن بهره مي گيرد، تا غبار غفلت را از دل بزدايد و در گردونه ي تكرار بي معني و پوچي و يأس و دل مردگي قرار نگيرد، از خود رها شود و به خدا برسد و انس با پروردگار را از بين برنده ي خستگيهاي روح سازد.



در نماز عشق، سوز جان خوش است

سيل اشك از ديده بر دامان خوش است



دل بپيرا از نماز بي حضور

تا شود جان تو منزلگاه نور [5] .





[ صفحه 37]




پاورقي

[1] نهج البلاغه، خطبه ي 199.

[2] نهج البلاغه، خطبه ي 199.

[3] نهج البلاغه، خطبه ي 199.

[4] نهج البلاغه، حكمت 252.

[5] از حميد سبزواري.


بازگشت