عجب، آفت عبادت


وقتي آفت به چيزي افتاد، آن را خراب و غير قابل استفاده و گاهي زيانبار مي سازد. آفت عبادت هم «عجب» و خودپسندي و غروري است كه در پي عبادت به انسان دست دهد. عجب، سبب مي شود كه انسان از عبادت بيشتر محروم شود و خود را در بالاترين درجات بندگي احساس كند، نيز ميان انسان و ديگران فاصله مي اندازد، چون فرد خودپسند به ديگران با ديده ي تحقير نگاه مي كند و بدتر از همه اينكه اين گونه عابدان از ثواب خدا هم محروم اند و از عبادتهايشان بهره اي نمي برند و به علت نوعي كبر و خودبزرگ بيني، بر ديگران فخر مي فروشند يا بي اعتنايي مي كنند و همين صفت و عمل، موجب حبط و نابودي اعمالشان مي شود.

ماجراي اسفبار ابليس كه رانده ي درگاه الهي شد، ريشه در عجب داشت و به خاطر عبادتهاي فراوانش پيش از فرمان خدا به سجده بر آدم، مغرور شد و خود را برتر از آدم دانست و سجده نكرد. اميرالمؤمنين عليه السلام در اين باره مي فرمايد:

«از نحوه ي برخورد خداوند با ابليس، عبرت بگيريد. خداوند، عمل درازمدت و كوشش فراوان ابليس را به خاطر عجب، تباه و نابود ساخت، در حالي كه او شش هزار سال خدا را عبادت كرده بود، كه معلوم نيست از سالهاي دنيا بود يا سالهاي آخرت، و اين همه به خاطر يك ساعت تكبر ورزيدن و ترك فرمان الهي بود. اينك كيست كه پس از ابليس (با آن سابقه و با آن برخورد خدا با او) ايمن باشد و با داشتن گناهي همانند گناه



[ صفحه 24]



ابليس، دچار مؤاخذه نشود؟!» [1] .

عجب، به اين معني است كه آنچه از اطاعت و بندگي و كار نيك انجام مي دهيم، آن را بسيار مهم و زياد بپنداريم و براي خودمان مزيت و ارزشي فوق العاده قائل شويم. نتيجه ي چنين احساس و حالتي، كاهش اعمال نيك و پرستش است.

به فرموده ي مولا عليه السلام: «الاعجاب يمنع الازدياد». [2] .

خودپسندي، مانع افزايش مي شود.

وقتي عارفان و فرزانگان و سالكان، عمري عبادت كردن را به هيچ مي انگارند و پيوسته زبانشان به پوزش خواهي از قصور و كوتاهي در بندگي است، افراد عادي چرا به خاطر چند ركعت نماز، يا چند حج و زيارت، يا چند شركت در جلسه ي دعا و كار خير، دچار عجب شوند و با اين آفت، خرمن عبادتهاي خويش را بر باد دهند؟ به قول جامي:



نه هر ايزدپرست، ايزدپرست است

چو «خود» را قبله سازد، خودپرست است



خدا از بندگان آن را گزيند

كه در راه خدا «خود» را نبيند





[ صفحه 25]




پاورقي

[1] نهج البلاغه، خطبه ي 192 «فاعتبروا بما كان من فعل الله بابليس...».

[2] نهج البلاغه، حكمت 167.


بازگشت