به نكبت كشيدن ديگران


در زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مردي خدمت آن حضرت آمد و از تنگدستي شكايت كرد. حضرت فرمودند: شايد نماز نمي خواني؟ آن مرد گفت من پنج وقت را با شما مي خوانم. حضرت فرمودند: شايد در خانه ي تو كسي نماز نمي خواند. آن مرد گفت: همه نماز مي خوانند، تا آنها نمازشان را نخوانند از خانه بيرون نمي روم. حضرت فرمودند: شايد در همسايگي تو كسي نماز نمي خواند. آن مرد عرض كرد: همه نماز مي خوانند. جبرئيل نازل شد و عرض كرد: يا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم در فلان بيابان تارك الصلاتي از دنيا رفته است، كلاغي استخوان كوچكي از آن به منقار گرفته و آورده در ميان درختي كه در خانه اين مرد است گذارده است به او بگو آن استخوان را بردارد تا وسعت معيشت پيدا كند. [1] .


پاورقي

[1] داستان هايي از نماز، ج 1، ص 108 به نقل از ثمرات، ص 401.


بازگشت