بسته شدن درهاي زندگي


(و من أعرض عن ذكري فان له معيشة ضنكاً و نحشره يوم القيامة أعمي)؛ [1] .

هر كس از ياد من روي گردان شود زندگي تنگ (و سختي) خواهد داشت و روز قيامت او را نابينا محشور مي كنيم.

گاه مي شود درهاي زندگي به روي انسان به كلي بسته مي شود، و دست به هر كاري مي زند، با درهاي بسته روبه رو مي گردد، و گاهي به عكس به هر جا روي مي آورد خود را در برابر درهاي گشوده مي بيند، مقدمات هر كار فراهم است و بن بست و گرهي در برابر او نيست، از اين حال تعبير به وسعت زندگي و از اولي به ضيق يا تنگي معيشت تعبير مي شود، منظور از «معيشت ضنك» كه در آيات بالا آمده نيز همين است. [2] .

گاهي تنگي معيشت به خاطر اين نيست كه درآمد كمي دارد، اي بسا پول و درآمدش هنگفت است، ولي بخل و حرص و آز، زندگي را بر او تنگ مي كند نه تنها ميل ندارد در خانه اش باز باشد و ديگران از زندگي او استفاده كنند، بلكه گويي نمي خواهد آن را به روي خويش بگشايد، به فرموده علي عليه السلام: «همچون فقيران زندگي مي كند و همانند اغنيا و ثروتمندان حساب پس مي دهد».

راستي چرا انسان گرفتار اين تنگناها مي شود، قرآن مي گويد: عامل



[ صفحه 221]



اصلي اش اعراض از ياد حق است.

ياد خدا مايه ي آرامش جان، و تقوا و شهامت است و فراموش كردن او سبب اضطراب و ترس و نگراني است.

هنگامي كه انسان مسئوليت هايش را به دنبال فراموش كردن ياد خدا به فراموشي بسپارد، غرق در شهوات و حرص و طمع مي گردد، پيدا است، كه نصيب او معيشت ضنك خواهد بود، نه قناعتي كه جان او را پر كند، نه توجه به معنويت كه به او غناي روحي دهد، و نه اخلاقي كه او را در برابر طغيان شهوات باز دارد.

اصولاً تنگي زندگي بيشتر به خاطر كمبودهاي معنوي و نبودن غناي روحي است، به خاطر عدم اطمينان به آينده و ترس از نابود شدن امكانات موجود، و وابستگي بيش از حد به جهان ماده است، و آن كس كه ايمان به خدا دارد و دل به ذات پاك او بسته، از همه ي اين نگراني ها در امان است.

البته تا اين جا سخن از فرد بود، هنگامي كه به جامعه هايي كه از ياد خدا روي گردانده اند وارد شويم، مسئله از اين وحشتناك تر خواهد بود، جوامعي كه علي رغم پيشرفت شگفت انگيز صنعت و فراهم بودن همه ي وسايل زندگي در اضطراب و نگراني شديد به سر مي برند، در تنگناي عجيبي گرفتارند و خود را محبوس و زنداني مي بينند.

همه از هم مي ترسند، هيچ كس به ديگري اعتماد نمي كند، رابطه ها و پيوندها همه بر محور منافع شخصي است، بار تسليحات سنگين به خاطر ترس از جنگ بيشترين امكانات اقتصادي آنها را در كام خود فرو برده، و



[ صفحه 222]



پشت هايشان زير اين بار سنگين خم شده است.

زندان ها مملو از جنايت كاران است و در هر ساعت و دقيقه طبق آمارهاي رسمي، قتل ها و جنايت هاي هولناكي رخ مي دهد، آلودگي به مواد مخدر و فحشا آنها را برده و اسير ساخته است، در محيط خانواده هاشان نه نور محبتي است، و نه پيوند عاطفي نشاط بخشي، آري اين است زندگي سخت و معيشت ضنك آنها!

رئيس جمهور اسبق آمريكا (كشور شيطان بزرگ) «نيكسون» در نخستين نطق رياست جمهوريش به اين واقعيت اعتراف كرد و گفت: ما گرداگرد خويش زندگاني هاي توخالي مي بينيم، در آرزوي ارضا شدن هستيم، ولي هرگز ارضا نمي شويم.

يكي ديگر از مردان معروف آنها كه نقش او در جامعه به اصطلاح شادي آفريدن براي همه بود، مي گويد: من مي بينم انسانيت در كوچه ي تاريكي مي دود كه در انتهاي آن جز نگراني مطلق نيست! [3] .

جالب اين كه در روايات اسلامي مي خوانيم كه از امام صادق عليه السلام پرسيدند منظور از آيه ي (و من أعرض عن ذكري فان له معيشةً ضنكاً) چيست؟ فرمود: اعراض از ولايت امير مؤمنان عليه السلام است. [4] آري آن كس كه الگوي خود را از زندگي علي عليه السلام بگيرد همان ابر مردي كه تمام دنيا در نظرش از يك برگ درخت، كم ارزش تر بود آن چنان به خدا دل ببندد كه جهان در نظرش



[ صفحه 223]



كوچك گردد، او هر كس باشد، زندگي گشاده و وسيعي خواهد داشت، اما آنها كه اين الگوها را فراموش كنند در هر شرايط گرفتار معيشت ضنك هستند. [5] .

جناب حجةالاسلام و المسلمين قرائتي در سمينار نماز در مشهد مقدس در ضمن سخنراني شان فرمودند: خدمت مقام محترم رياست جمهوري عرض كردم كه البته تحليل هاي اقتصادي، نفت، جنگ و دلار همه ي اينها كانال يك مي باشد اما شما احتمال نمي دهيد كه علت اين كه شما نرخ پروفيل آهن را پايين آورديد نرخ ديگر بالا رفت، دلار نفت زياد شد و زلزله شد، تا يك مشكل حل مي شود يك مشكل ديگر اضافه مي شود احتمال نمي دهيم (أقم الصلوة لذكري) نماز ذكر خداست (و من أعرض عن ذكري فان له معيشةً ضنكاً) احتمال نمي دهيد كه كارهايمان تاب برمي دارد به خاطر اين است كه مساجد خلوت است، همه اش مي گوييم محاسبات اقتصادي و كامپيوتر، يك طرف اين قضيه هم آن است. احتكارها به خاطر ترك نماز است. تمام جيغ مردم به خاطر ترك نماز است قرآن مي فرمايد: (اذا مسه الشر جزوعاً)؛ مردم در هنگام برخورد با مشكلات جيغ مي زنند. [سپس مي فرمايد:] (و اذا مسه الخير منوعاً - الا المصلين - الذين هم علي صلاتهم دائمون)؛ [6] و چون مال و دولتي به او رو كند بخل مي ورزد و منع احسان مي كند مگر نمازگزاران حقيقي آنان كه دائم در راه اقامه ي نماز تلاش مي كنند. [7] .



[ صفحه 224]




پاورقي

[1] طه (20) آيه 124.

[2] «ضنك» به معناي سختي و تنگي است، اين كلمه هميشه به صورت مفرد به كار مي رود و تثنيه و جمع مؤنث ندارد.

[3] معماي هستي، ص 50 - 51.

[4] همان.

[5] تفسير نمونه، ج 13، ص 327 - 329.

[6] معارج (70) آيه 20 - 23.

[7] ر. ك: نماز نشانه حكومت صالحان، ص 51، سخنراني حجةالاسلام و المسلمين قرائتي در سمينار نماز در مشهد مقدس.


بازگشت