معرفت و شناخت خداوند


اوحي الله الي نجيه موسي: يا موسي! أحبني و حببني الي خلقي، و حبب خلقي الي، قال: هذا أحبك، فكيف أحببك الي خلقك [و أحبب خلقك اليك]؟ قال: اذكر لهم آلائي و نعمائي عليهم، و بلائي عندهم ليحبوني فانهم لا ينكرون اذ لا يعرفون مني الا كل خير؛ [1] .

خداوند به حضرت موسي عليه السلام وحي فرمود: اي موسي! مرا دوست بدار و كاري بكن كه مردم نيز مرا دوست بدارند و خلق را در نزد من محبوب ساز. حضرت موسي عليه السلام عرض كرد: اين كه خودم تو را دوست بدارم موجود و



[ صفحه 213]



معلوم است اما چگونه محبت تو را در دل بندگانت ايجاد نموده و تقويت نمايم و هم چنين بندگانت را در نزدت محبوب سازم؟ خداوند فرمود: براي آنان نعمت ها و الطافم را به نمايش درآور و [علت و حكمت هاي سازنده ي] گرفتار نمودشان را برايشان بازگو كن تا مرا دوست بدارند؛ زيرا آنان [پس از معرفت خواهند فهميد كه] از من جز خير و خوبي سراغ ندارند.

علماي اخلاق مي گويند: هر انساني علاقه اش به اشخاص و اشياء، برگشت به يكي از پنج چيز زير دارد:

1. هر انساني خودش را دوست دارد و به كمال و جاودانگي اش علاقه مند است و از نابودي و نقص تنفر دارد و لذا به علم، قدرت، مال و... به خاطر كمال و به فرزند به خاطر جاودانگي خودش، عشق مي ورزد.

2. هر انساني احسان كننده ي به خودش را دوست دارد و بدين جهت يكي از درخواست هاي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم از خداوند اين بود كه: اللهم لا تجعل لفاجر علي يداً فيحبه قلبي؛ [2] خدايا در زندگي ام اين مسئله پيش نيايد كه انسان گناه كاري به من احسان نمايد و اين سبب شود كه من به او علاقه مند بشوم.

3. هر انساني احسان كننده را دوست دارد و وقتي در غيابش از خدماتش تعريف مي كنند به او علاقه مند مي شوند اگرچه به خود او هم احسان نكرده باشد.

4. هر انساني جمال و زيبايي را دوست دارد چه زيبايي ظاهر و چه زيبايي باطن، مانند علم، شجاعت و... كه در هر كس باشد به او علاقه مند مي شود.



[ صفحه 214]



5. هر كس افرادي كه با او تناسب دارند دوست دارد و از قديم گفته اند:



كبوتر با كبوتر، باز با باز

كند همجنس با همجنس پرواز



و بدين جهت در يك جمع، بچه ها فوراً جذب هم شده و....

حال اگر تمامي اين پنج چيز در يك فرد جمع شود قطعاً محبت و علاقه به او بيشتر خواهد شد و اگر تمامي اينها به صورت كامل در يك فرد باشد كه فوق آن تصور نداشته باشد قطعاً بايد به او بيشترين علاقه و محبت باشد.

با توجه به مطالب فوق چون تمام اين صفات در وجود مقدس حضرت حق به صورت اكمل جمع است بايد انسان بيشترين محبت را به خداوند داشته باشد، زيرا همه ي صفات كماليه و جماليه در ذات اقدس او جمع است و اما توضيح مطلب:

1. انساني كه خود، كمال و جاودانگي اش را دوست دارد اگر به اين باور برسد كه همه چيزش از خداوند است و حتي نيازش به خداوند از نياز تصورات ذهني به تصور كننده ي آنها بيشتر است، زيرا هم در اصل وجود و هم در بقاي لحظه به لحظه با توجه به نيازهاي فراوان انسان به عنايات الهي خود را وابسته به خداوند مي بيند و در نتيجه بالاترين محبت را به خداوند قرار مي دهد.

2. اگر انسان، احسان كننده ي به خود را دوست دارد، در اين عالم چه كسي جز خداوند احسانش به انسان بيش از ديگران است. كه خود در قرآن كريم فرموده است: (ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها)؛ [3] اگر بخواهيد نعمت هاي



[ صفحه 215]



خداوند را احصاء و شمارش كنيد، توان آن را نداريد. [پس بايد بيشترين محبت به او باشد].

3. انساني كه احسان كننده را دوست دارد اگرچه به او احسان نكرده باشد، چه كسي برتر از خداوند متعال كه احسانش همه ي هستي را شامل است؛ پس بايد بالاترين محبت به خداوند باشد.

4. انساني كه جمال و زيبايي ظاهري و باطني را دوست دارد چه كسي جميل تر از خداوند متعال مي باشد. اگر انسان عالم را دوست دارد او علمش بي نهايت است و اگر انسان شخص قدرتمند را دوست دارد او قدرتش بي نهايت و علي كل شي ء قدير است و...، پس بايد بيشتر محبت به خداوند متعال باشد.

5. اگر محبت به خاطر تناسب باشد كه كبوتر با كبوتر... بايد گفت: چه تناسبي بالاتر بين بنده و خداوند موجود است كه علي عليه السلام بخشي از اين تناسب ها را در مناجاتش بيان نموده است:

مولاي يا مولاي أنت المولي و أنا العبد و هل يرحم العبد الا المولي؟ مولاي يا مولاي أنت المالك و أنا المملوك و هل يرحم المملوك الا المالك؟ مولاي يا مولاي أنت الخالق و أنا المخلوق و هل يرحم المخلوق الا الخالق...؟ مولاي يا مولاي أنت القوي و أنا الضعيف و هل يرحم الضعيف الا القوي؟ مولاي يا مولاي أنت الغني و أنا الفقير و هل يرحم الفقير الا الغني؟ مولاي يا مولاي أنت المعطي و أنا السائل و هل يرحم السائل الا المعطي...؟ مولاي يا مولاي أنت الرازق و أنا المرزوق و هل يرحم المرزوق الا الرازق...؟ مولاي يا مولاي أنت الرب و أنا المربوب



[ صفحه 216]



و هل يرحم المربوب الا الرب...؟ [4] .

و چون خداوند بيشترين تناسب را با بنده دارد پس بنده بايد بيشترين محبت را به او داشته باشد و از طرفي چون در خداوند متعال همه آن پنج سبب جمع است و كامل ترين آنهاست پس بايد بيشترين محبت به خداوند باشد بدين جهت خداوند متعال مي فرمايد: (و الذين آمنوا أشد حبا لله)؛ [5] و آنها كه ايمان [واقعي] دارند بيشترين محبت را به خداوند دارند.


پاورقي

[1] سيد حسن شيرازي، كلمة الله، ص 454.

[2] محجة البيضاء، ج 8، ص 11.

[3] ابراهيم (14) آيه 34.

[4] مفاتيح الجنان، اعمال مسجد كوفه.

[5] بقرة (2) آيه 165.


بازگشت