بايد نماز را اول وقت دريابيد


ابراهيم بن موسي روايت مي كند كه روزي در خدمت حضرت امام رضا عليه السلام بودم، در مسجدي كه در خراسان به آن حضرت منسوب بوده، عرض كردم: يابن رسول الله، برآوردن مطالب من در دست شما است و رفع كدورت هاي دنيا و آخرت علاجش هم از جانب شما است.

حضرت بعد از شنيدن سخنان من از مسجد بيرون آمدند و جمع كثيري از دوستان و شيعيان استقبال آن حضرت نمودند و نزديك به نماز عصر بود، پس آن حضرت به جانب قصري كه در آن حدود بود متوجه شدند، من نيز از پشت سر آن حضرت رفتم تا آنكه به پاي درختي كه قريب به آن قصر بود رسيديم و غير از من كسي ديگر در خدمت آن حضرت نبود، پس فرمود: اي پسر موسي نزديك بيا و اذان بگوي تا نماز عصر را با هم بخوانيم؛ عرض كردم: يابن رسول الله من منتظر جماعتي هستم، شايد به نماز برسند؛ فرمود: نماز را اول وقت



[ صفحه 131]



بخوانيد و بدون سبب تأخير نيندازيد و بايد نماز را در اول وقت دريابيد.

پس حسب الامر آن حضرت اذان و اقامه گفتم و با آن مقتداي زمين و آسمان يعني امام رضا عليه السلام نماز به جماعت گذاردم، بعد از اداي نماز عصر، عرض كردم: يابن رسول الله به من وعده داده بوديد كه از پريشانيم برهاني و از مسئلت و گفتن حوائجم در خدمت حضرت شما حيا و شرم مي كنم ليك اميدوارم كه به زودي مراد من به حصول پيوندد.

پس آن حضرت در همان موضع كه نشسته بودند، اندكي از زمين را كندند و دست مبارك را به آن حفره بردند و سكه اي چند از طلا بيرون آوردند و به من دادند و من از بركت او چندان نعمت يافتم كه مال و ملكم به هفتاد هزار دينار رسيد و در آن شهر و ديار كسي به ثروت و تمول من نبود. [1] .



[ صفحه 132]




پاورقي

[1] تحفة المجالس: ص 192.


بازگشت