نماز ظهر عاشورا


بسياري از ياران باوفاي حضرت سيدالشهداء عليه السلام، به خاك و خون غلتيده و به شرف شهادت نايل آمده بودند. «ابوثمامه صيداوي» يكي از ياران فداكار امام شهيد عليه السلام متوجه شد كه وقت نماز ظهر فرارسيده است. بي درنگ به محضر مقدس امام حسين عليه السلام شتافت و گفت: «يا اباعبدالله! جانم فدايت باد، مي بينم كه اين دشمنان بي دين، دست به نبردي سخت زده اند، اما به خدا سوگند من نمي گذارم شما كشته شوي، مگر اين كه پيش از شما من به خون درغلتم! و دوست دارم، كه آخرين نماز ظهر را با شما به جاي آورم».

امام حسين عليه السلام سر به آسمان بلند كرد و چون ديد هنگام نماز فرارسيده، فرمود: «اي ابوثمامه! از نماز ياد كردي. خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد. سپس فرمود: از اين گروه بخواه تا دست از جنگ بردارند، زيرا ما مي خواهيم اقامه ي نماز كنيم».



[ صفحه 50]



در اين هنگام يكي از سربازان سپاه يزيد، با صداي بلند و گستاخانه و بي شرمانه فرياد زد: «نماز شما مقبول درگاه خداوند نيست!».

«زهير بن قين» و «سعيد بن عبدالله» كه چنين ديدند، پيش روي حضرت ايستادند، تا امام بتواند نماز ظهر را به جاي آورد. آن دو بزرگوار وجود خود را سپر تيرها و نيزه ها ساختند و امام حسين عليه السلام در آن هنگامه ي خون و شمشير، با تعداد اندكي كه از ياران بي نظيرش باقي مانده بود، به اقامه ي نماز اول وقت پرداخت. [1] .



[ صفحه 51]




پاورقي

[1] منتهي الآمال: 1 / 420.


بازگشت