نماز در كلام رهبر


232- بر پا داشتن نماز، نخستين ثمره و نشانه ي حكومت صالحان است. و در رتبه ي بعد از آن است كه نوبت به «زكوة» به مثابه ي تنظيم مالي جامعه و ريشه كن كردن فقر، و نيز امر به معروف و نهي از منكر يعني سوق دادن به نيكي ها و باز داشتن از بديها مي رسد. «الذين ان مكناهم في الارض اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر.»

233- اقامه نماز فقط اين نيست كه صالحان، خود نماز بگذارند، اين چيزي نيست كه بر تشكيل حكومت الهي متوقف باشد، بلكه بايد اين ستون دين در جامعه، به پا داشته باشد و همه كس با رازها و اشاره هاي آن آشنا و از بركات آن برخوردار گردند.

234- بايد درخشش معنويت و صفاي ذكر الهي همه آفاق جامعه را روشن و مصفا كند و تن ها و جانها با هم به نماز



[ صفحه 47]



بشتابند و در پناه آن طمأنينه و استحكام يابند.

235- نماز، ركن اصلي دين است و بايد اصلي ترين جايگاه را در زندگي مردم داشته باشد.

236- حيات طيبه انسان در سايه حاكميت دين خدا، وقتي حاصل خواهد شد كه انسانها دل خود را با ياد خدا زنده نگهدارند و به كمك آن بتوانند با همه جاذبه هاي شر و فساد مبارزه كنند و همه بتها را بشكنند و دست تطاول همه شيطانهاي دروني و بروني را از وجود خود قطع كنند.

237- ذكر و حضور دائمي فقط به بركت نماز حاصل مي شود.

238- نماز در حقيقت پشتوانه مستحكم و ذخيره تمام نشدني در مبارزه ئي است كه آدمي با شيطان نفس خود كه او را به پستي و زبوني مي كشد، و شيطانهاي قدرت كه با زر و زور، او را وادار به ذلت و تسليم مي كنند، هميشه و در همه حال دارد.

239- هيچ وسيله اي مستحكمتر و دائمي تر از نماز براي ارتباط ميان انسان و خدا نيست.



[ صفحه 48]



240- مبتدي ترين انسانها رابطه خود را با خدا به وسيله نماز آغاز مي كنند. برجسته ترين اولياء خدا نيز، بهشت خلوت انس خود با محبوب را در نماز مي جويند.

241- اين گنجينه ذكر و راز را هرگز پاياني نيست، و هر كه با آن بيشتر آشنا شود جلوه و درخشش بيشتري در آن مي يابد.

242- كلمات و اذكار نماز، هر يك خلاصه اي است كه به بخشي از معارف دين اشاره مي كند.

243- نمازي كه با تدبر در معاني، و بدون سهو و غفلت گزارده شود، انسان را روز به روز با معارف الهي آشناتر و به آن دلبسته مي سازد.

244- جوانان ما كه اكنون بار امانت سنگيني را بر دوش گرفته اند بايد نماز را منبع قدرتي لايزال بدانند و در برابر جبهه ي فساد بي عدالتي و كجروي كه امروز بشريت را تهديد مي كند، از نماز و ياد خدا نيرو بگيرند.

245- ميدان مبارزه اي كه امروز پيش روي ما است، ما را به تكيه گاه مستحكم ذكر خدا و اميد و اعتماد به او، بيش از



[ صفحه 49]



هميشه و بيش از همه، محتاج مي سازد.

246- نماز با حضور و با توجه، نمازي كه از ياد و ذكر سرشار است، نمازي كه آدمي در آن با خداي خود سخن مي گويد و به او دل مي سپارد. نمازي كه والاترين معارف اسلام را پيوسته به انسان مي آموزد. چنين نمازي انسان را از پوچي و بي هدفي و ضعف مي رهاند و افق زندگي را در چشمش روشن مي سازد.

247- انسان هميشه به نماز، محتاج است، و در عرصه خطر، محتاج تر.

248- حقيقت آن است كه در كار معرفي نماز كوتاهيهاي زيادي شده است. و در نتيجه آن كه نماز هنوز جايگاه شايسته خود را، حتي در نظام اسلامي ما، به دست نياورده است.

249- از كودك دبستاني تا پژوهشگر دوره هاي عالي، هر يك فراخور ذهن و معرفت خود، مي توانند در راه شناختن نماز و رازهاي آن قدمهايي بر دارند، و با ناشناخته هايي آشنا شوند.

250- در جامعه ي ما فصل مهمي بايد در معرفي نماز در همه



[ صفحه 50]



سطوح گشوده شود.

251- رسانه ها و به خصوص صدا و سيما با شيوه هاي گوناگون نماز را معرفي و يادآوري كنند. همه جا و هميشه در راديو و تلويزيون نماز در اولويت گذاشته شود، و شوق ايمان و عطش ياد خدا در دلها پديدار آيد.

252- در كلاسهاي دروس ديني مدارس و دانشگاه ها درس نماز جايگاه خود را باز يابد و سخنان سنجيده و افكار بلند در بازشناسي نماز، فراهم و در معرض ذهن و دل دانشجويان و دانش آموزان گذاشته شود.

253- فلسفه نماز و تحليل رازها و رمزهاي آن، با زبان هنر در معرض ديد همگان قرار گيرد، تا هركس به قدر ظرفيت خود از آن متمتع گردد.

254- در همه ي مراكز عمومي: مدارس، دانشگاه ها، كارخانه ها، سربازخانه ها، فرودگاه ها، ايستگاه هاي قطار، ادارات دولتي و امثال آن، جايگاه هاي مناسبي براي نماز پيش بيني شود.



[ صفحه 51]



225- مساجد و نمازخانه ها، پاكيزه و مرتب و رغبت انگيز باشد. نماز در وقت فضيلت و به جماعت گزارده شود.

256- در هر محيطي برجستگان و بزرگان آن بر ديگران پيشقدم شوند و عملا اعتناء به نماز را به ديگران بياموزاند.

257- ناگفته هاي باب نماز بسيار است و قاصري چون اينجانب كوچكتر از آن است كه به همه آن معارف دست يابد چه رسد به اينكه آن را در پيامي يا پيامهايي بگنجاند.

258- نماز در عرصه تكاپوي لايزال و ناگزيري كه بشر بدان مامور بلكه مطبوع گرديده است بزرگترين فريضه و موثرترين ابزار است.

259- سرچشمه جوشاني است كه از نمازگزار انساني روشن ضمير و ثابت قدم و بي دغدغه و اميدوار مي سازد.

260- اينك نماز موهبتي بي دليل و سرچشمه فيضي لايزال در اختيار ما است كه با آن نخست از خويش و سپس از هر آنكه بدو مهر مي ورزيم، انسان صالح بسازيم.

261- دريغ است كه آدمي عمري را در جوار بهشت مصفائي بگذراند و سري بدان نكشد و عزيزان خود را بدان سوق



[ صفحه 52]



ندهد، خداوند به پيامبرش فرمان مي دهد: «وأمر اهلك بالصلوة اصطبر عليها»

262- پدران و مادران با گفتار و كردار خود، فرزندان را به نماز تشويق و راهنمائي كنند.

263- نويسندگان كتابهاي درسي، رازها و رمزها و درسهاي نماز را در كتابهاي درسي بگنجانند.

264- وزارت ارشاد و سازمان تبليغات و صدا و سيما از هنر به ويژه هنر سينما براي نشان دادن گوهر نماز و چهره نماز نمازگزار بهره بگيرند.

265- هنرمندان عزيز با زبان شعر و قصه و نقاشي و جز اينها و با آفرينش آثار هنري با كيفيت، بلكه برجسته دست چيره هنر را به كاري چنين شايسته مشغول سازند.

266- در مدارس، معلمان و مديران و در همه مراكز مسئولان با حضور خود در صفوف نماز، نمازگزاران را تشويق كنند.

267- در گردهمائي هاي علمي و فرهنگي و آموزشي و تبليغي نماز را در وقت خود همچون الهام بخش صداقت و هدايت



[ صفحه 53]



به جاي آورند.

268- در همه بناهاي عمومي و جايهائي كه همواره به طبع حال مردمي در آن گرد مي آيند مانند فرودگاهها و ايستگاههاي قطار و بندرها و عزيمتگاههاي خودروهاي همگاني و ادارات دولتي و بوستانهاي شهري و مانند اينها نمازخانه ها يا مساجدي بنا كنند.

269- همانطور كه مژده ي قيام نماز، پيامبر عظيم الشأن صلي الله عليه و آله چنانكه در حديث آمده است - به وجد مي آورد و به بلال، مژده رسان هميشگي نماز مي فرمود: ارحنا يا بلال! يعني اي بلال دلم را با اذان كه مژده نماز است، راحت بخش! همانطور هم بزرگداشت نماز و گستردن و بلند كردن نام آن، دل بندگان خدا را وجد و نشاط مي بخشد و ابرهاي تيره ملال و اضطراب را از آفاق آن پراكنده مي سازد.

270- ناسپاسي بزرگي است كه كسي در محيط اسلامي به سر برد و نماز را كه برترين وظيفه هر مسلمان است، به جا نياورد. چنين كسي نزد خدا و نزد بندگان خدا روسياه و در حق خود مقصر است.



[ صفحه 54]



271- اين روح نماز است كه بدون آن، نماز كالبدي است بي جان، و اگر چه ساقط كننده ي اقل تكليف، ولي نه برآورنده هدفها و مقاصد تشريع.

272- آبادي مساجد و افزايش نمازهاي جماعت است، به معناي بروز بركات نماز در سطح همكاري و همدلي اجتماعي است.

273- آنجا كه پاي فعاليت و نشاط دسته جمعي افراد جامعه به ميان مي آيد، نماز همچون گرم ترين و پر شورترين عبادت دسته جمعي، نقش بزرگي را بر عهده مي گيرد.

274- نشانه ي ديگر آن است كه در همه جايها و ساختمانهاي عمومي و دولتي، نمازخانه اي در خور ديده شود و نمازگزاري در همه جا براي همه، كاري در دسترس به شمار آيد.

275- نشانه ديگر آن است كه بزرگان جامعه و كساني كه چشمها به آنها دوخته شده و انگشت ها آنها را نشانه كرده است، در مراكز همگاني نماز ديده شوند.

276- اينجانب با دعا براي دست اندركاران اين حركت الهي



[ صفحه 55]



به ويژه از عزاداران عاشوراي حسيني كه در روز عاشورا جلوه باشكوهي از نمازگزاري را نشان دادند، از خداوند متعال خواهانم كه كشور ما و مردم ما را در اين فريضه بزرگ نيز مانند بسي كارهاي مهم ديگر، الگو و نمونه برتر سازد و ادعيه ي زاكيه ي حضرت بقية الله الاعظم ارواحناه فداه و عجل الله فرجه را شامل حال ملت و كشور فرمايد.

277- نماز و نيايش، ارتباط صميمانه اي است. ميان انسان و خدا، آفريده و آفريدگار.

278- نماز، تسلا بخش و آرامشگر دلهاي مضطرب و خسته و به ستوه آمده، و مايه ي صفاي باطن و روشني روان است.

279- نماز پيمان و انگيزه ي تحرك و بسيج و آمادگي است در حالتي صميمانه و دور از رنگ و فريب؛ براي نفي هر بدي و زشتي است و تدارك هر نيكويي و زيبايي.

280- نماز برنامه اي است براي بازيافتن و آن گاه ساختن خويش؛ و كوته سخن، رابطه اي و استفاضه اي مداوم است با سرچشمه و پديد آورنده ي همه ي نيكيها، يعني خدا.



[ صفحه 56]



281- چرا نماز را برترين و مهمترين واجبات دانسته اند؟ چرا نماز را پايه و اساس دين خوانده اند؟ چرا بدون نماز هيچ عملي پذيرفته نيست؟ مگر در نماز چه چيز فوق العاده اي نهفته است؟

282- روحيه ي «طلب» و «اميد» و «اطمينان» كه بالهاي نيرومند پروازند، فرآورده و زاييده ي ياد خدا مي باشند.

283- يكي از عملهايي كه سرشار از انگيزه ي ياد خدا است و مي تواند انسان را يكسره غرق در راه خدا كند، و مي تواند بيدار باش و به خويش آورنده باشد، و مي تواند همچون شاخص و علامتي، رهروان راه خدا را بر روي خط مستقيم بدارد و از گيجي و از گمي حفظ كند و مي تواند از لحظه اي غفلت در زندگي آدمي مانع شود، نماز است.

284- نماز يك زنگ بيداري و يك هشدار در ساعات مختلف شبانه روز است. به انسان برنامه مي دهد و از او تعهد مي خواهد، به روز و شبش معنا مي دهد و از گذشت لحظه ها حساب مي كشد.

285- نماز چكيده و خلاصه ي اصول اين مكتب را در خود دارد و با



[ صفحه 57]



گفتني ها و حركتهاي حساب شده و منظمي كه در آن هست نمودار اسلام است.

286- مي توانيم نماز را به سرود ملي كشورها تشبيه كنيم.

287- نماز خلاصه ي اصول مكتب اسلام و روشنگر راه مسلماني و نشان دهنده ي مسئوليتها، تكليفها، راهها، و نتيجه ها است.

288- در آغاز روز، در نيمروز، در هنگام شب، مسلمان را طلبيدن و اصول و راه و هدف و نتيجه را به زبان خودش به او فهمانيدن و او را با نيرويي معنوي وادار به عمل كردن، اين است نماز.

289- نماز چيزي جز يك توجه مداوم به خدا و نيز طرح و نقشه اي اجمالي از راه اصلي نيست.

290- نماز تأمين كننده ي ارتباط دائمي و تماس هميشگي مؤمن است با خدا و با مجملي از تفكر اسلامي كه در ضمن گفتني هاي نماز، مندرج شده است.

291- انما امر الناس بالقرائة في الصلوة لئلا يكون القرآن مهجورا مصيعا و تكون مدروسا فلا يضمحل و لا يجهل

292- در حال نماز، تن و انديشه و روان، هر سه به كار و



[ صفحه 58]



فعاليت اند.

تن: با حركات دست و پا و زبان، با خم شدن، نشستن، و به خاك افتادن؛

انديشه: باانديشيدن به مضامين و الفاظ نماز كه عموما اشاره به هدفها و سيله هاست، و مرور كردن يك دوره طرز تفكر و بينش اسلامي به اجمال؛

روان: با ياد خدا و پرواز در صفاي معنوي و روحاني و بازداشتن دل از هرزه گردي و بيدركجايي و پرورانيدن بذر خشوع و خشيت خدا در جان.

293- گفته اند كه نماز در هر آييني، خلاصه ي آن آيين است. نماز اسلام نيز كاملا چنين است. جمع كردن ميان روح و جسم، ماده و معنا، دنيا و آخرت، در لفظ و در محتوا و در حركات، از ويژگيهاي نماز اسلامي است.

294- گزارنده ي نماز درست به اين دليل كه با تمام قوا پوينده ي راه خدا است، همه ي انگيزه هاي شر و فساد و انحطاط را در خود و در پيرامون خود بي اثر مي سازد.

295- گويا بر پا داشتن نماز آن است كه انسان، با كوششي



[ صفحه 59]



بايسته، جو و فضاي زندگي خود و ديگران را جوي نمازگزارانه يعني خداجويانه و خداپرستانه بسازد و همه را در خط و جهت نماز به راه افكند.

296- پس مؤمن يا جامعه ي مؤمن، با اقامه ي نماز ريشه ي تباهي و گناه و فساد را در خود و در محيط خود مي سوزاند و روحيه ي گناه و انگيزه هاي دروني و بروني، يعني عوامل نفساني و اجتماعي آن را خنثي و بي رنگ مي سازد.

297- نماز اسلام كه با تلقين و تكرار ياد خدا، بشر آسيب پذير را با خداي نامحدود و مسيطر، مرتبط مي سازد و بدو متكي مي كند و با پيوند زدن انسان به مدبر جهان قدرتي نامحدود و بي زوال به او مي بخشد، بايد نيكوترين درمان ضعف انسان و مؤثرترين داروي عزم و اراده به حساب آيد.

298- رسول گرامي كه در آستانه ي رستاخيز عظيم اسلام و در برابر جاهليت همه گير، كوههاي گران تكليف و مسئوليت را بر دوش خود حس مي كرد، به ذكر و نماز نيمه شب فرمان داده شد.



[ صفحه 62]




بازگشت