امام خميني و نماز اول وقت


حجت الاسلام انصاري مي گويد:

امام خميني رحمه الله عليه در روزهاي آخر عمرشان مي خواستند بخوابند به من گفتند: اگر خوابيدم اول وقت نماز صدايم بزن.

گفتم: چشم. ديدم اول وقت شد و امام خوابيده اند، حيفم آمد صدايشان بزنم، عمل جراحي، سرم به دست، گفتم: صدايشان نزنم؟ چند دقيقه اي از اذان گذشت و امام چشمهايشان را باز كردند و گفتند: وقت شده؟

گفتم: بله. امام فرمودند: چرا صدايم نزدي؟!

گفتم: ده دقيقه بيشتر از وقت نگذشته است.

گفتند: مگر به شما نگفتم. امام سپس فرزندشان را صدا زدند كه احمد بيا و فرمودند: از اول عمرم تا حال نماز را اول وقت خوانده ام، چرا الان كه پايم لب گور است ده دقيقه تأخير بيافتد.

از قول فرزند امام رحمه الله عليه نقل شده:

روز اول كه شاه رفت، ما در نوفل لوشاتو بوديم، نزديك به سيصد يا چهارصد خبرنگار اطراف منزل امام جمع شده بودند، تختي گذاشتند و امام روي آن ايستادند، تمام دوربينها كار مي كرد و قرار بود هر چند خبرنگار يك سؤال بكنند، دو، سه سؤال از امام شد كه صداي اذان ظهر شنيده شد، بلافاصله امام آنجا را ترك كردند و فرمودند: وقت فضيلت



[ صفحه 99]



نماز ظهر مي گذرد، تمام حاضرين از اينكه امام بدون جهت صحنه را ترك كردند متعجب شدند. كسي از امام خواهش كرد كه چند دقيقه صبر كنيد تا حداقل چهار و پنج سؤال ديگر از شما داشته باشند.

امام فرمودند: به هيچ وجه نمي شود. [1] .

شهيد امير سپهبد صياد شيرازي نقل مي كردند:

هنوز 24 ساعت از انتخاب حضرت آيت الله العظمي خامنه اي به رهبري انقلاب اسلامي نگذشته بود كه به من وقت دادند به صورت خصوصي، بيست دقيقه قبل از ساعت دوازده، در دفترشان با ايشان ملاقات كنم. من كمي زودتر رفتم، وضو هم گرفته بودم تا براي نماز اول وقت آماده باشم. پنج دقيقه به اذان ظهر بود، ديدم سجاده آقا را پهن كردند. همين كه موقع نماز شد، مقام معظم رهبري به سوي سجاده رفتند و نماز اول وقت را با همان حالتي كه در زمان امام راحل قده سره پشت سر ايشان اقامه مي كرديم، به جماعت خوانديم من در آن روز همان اعتقاد عميق حضرت امام نسبت به اقامه ي نماز اول وقت را در سيره رهبر عزيز انقلاب ديدم.



[ صفحه 100]




پاورقي

[1] كشف ارزش ها، ص 486.


بازگشت