علي و نماز


علي عليه السلام نخستين كس از جنس مردان است كه پس از پيامبر صلي الله عليه و آله آن هم در سن نه سالگي، شش سال قبل از بلوغ اقامه ي نماز كردند.

حضرت عليه السلام در ضمن خطبه 131 نهج البلاغه فرمودند:

«اللهم اني أول من أناب و سمع و أجاب لم يسبقني الا رسول الله صلي الله عليه و آله بالصلاة».

«خداوندا! من نخستين كسي هستم كه به سويت رو آوردم و دعوتت را شنيدم و اجابت كردم و اين افتخار را دارم كه جز رسول خدا صلي الله عليه و آله كسي در نمازگزاران بر من پيشي نگرفت.»



[ صفحه 68]



در حالات حضرت عليه السلام نقل شده:

«كان علي بن أبي طالب عليه السلام اذا حضر وقت الصلاة يتزلزل و يتلون فيقال له ما لك يا أميرالمؤمنين فيقول جاء وقت أمانة الله التي عرضها علي السموات و الأرض فأبين أن يحملنها و أشفقن منها و حملها الانسان». [1] .

«علي عليه السلام در برابر نماز اين گونه بود كه وقت نماز فرامي رسيد، لرزه بر اندام حضرتش مي افتاد و رنگ مباركش تغيير مي نمود.

وقتي سبب را سؤال مي كردند. مي فرمود: وقت امانتي رسيده است كه خداوند آن را بر آسمان و زمين و كوه ها عرضه نمود و آنان از پذيرش آن ابا نمودند و ترسيدند و انسان آن را پذيرفت.»

و نقل شده: «كان أميرالمؤمنين عليه السلام اذا أخذ في الوضوء يتغير وجهه من خيفة الله». [2] .

علي عليه السلام هميشه اين گونه بود كه وقتي شروع به وضو مي نمود، چهره اش از خوف خدا تغيير مي نمود. [3] .



[ صفحه 70]



حضرت عليه السلام رابطه خاصي با نماز، اين بزرگترين فريضه الهي داشت و در حالاتشان نقل شده كه در جنگ صفين، ديدند كه در بحبوحه جنگ در حالي كه از هر طرف خطر تير و نيزه و شمشير، حضرت را تهديد مي نمود، گهگاه به آسمان نگاه مي كند، ابن عباس علت را جويا شد، حضرت فرمود: «نگاه مي كنم كي وقت نماز مي شود، نماز بخوانم.» ابن عباس گفت: «آيا در اين كوران جنگ به فكر نماز اول وقت هستيد؟»

فرمودند: «علي ما نقاتلهم انما نقاتلهم علي الصلاة». [4] «ما به خاطر نماز جنگ مي كنيم.»

و حضرتش در نماز چنان غرق توجه به خداوند مي شد كه از هر چيز، غير از خدا غافل مي شد.

نقل شده دو نفر، هر يك شتر بزرگي براي پيامبر گرامي هديه آورده بودند. رسول اكرم صلي الله عليه و آله اعلام فرمودند: هر كس دو ركعت نماز بخواند و در آن نماز فكر دنيايي نكند، من يكي از اين دو شتر را به او مي دهم. هيچ يك از اصحاب در اين مسابقه شركت نكردند. فقط مولاي متقيان اميرمؤمنان از جا برخاستند و رابطه معنوي خود را با معبود حقيقي برقرار كردند و با حضور قلب كامل دو ركعت نماز ادا نمودند. چون به محضر



[ صفحه 71]



مبارك پيامبر صلي الله عليه و آله رسيدند و اظهار داشتند كه من نماز را با حضور قلب ادا نمودم، پيامبر صلي الله عليه و آله تصديق فرمودند و به جاي يك شتر هر دو شتر را به ايشان بخشيدند. [5] .

در جنگ صفين تيري بر ران مقدسش وارد شد، هرچه كردند تا تير را در موقع عادي خارج نمايند از شدت درد و ناراحتي آن حضرت نتوانستند.

خدمت امام حسن عليه السلام جريان را عرض كردند، فرمودند: صبر كنيد تا پدرم به نماز بايستد زيرا در آن حال چنان از خود بي خود مي شود كه به هيچ چيز متوجه نمي گردد.

به دستور حضرت مجتبي عليه السلام در حال نماز تير را بيرون آوردند. بعد از نماز علي عليه السلام متوجه شد كه خون از پاي مقدسش جاريست. پرسيدند چه شد؟ عرض كردند: تير را در حال نماز از پاي شما بيرون كشيديم. [6] .

ابودرداء مي گويد: شبي علي عليه السلام را ديدم كه از مردم كناره گرفته و در مكان خلوتي مشغول مناجات با پروردگار خود است. در حالي كه او در محراب عبادت ايستاده بود، اشكهايش بر گونه اش مي غلتيد. وي مانند



[ صفحه 72]



مارگزيده، به خودش مي پيچيد و مانند مصيبت ديده ها گريه مي كرد و مي گفت: آه! آه! از توشه ي اندك و سفر طولاني و انيس و همنشين كم! آه از آتشي كه جگرها را بريان كند و پوست بدن را بركند! آه از آتشي كه خرمن گستراند!

ناگاه ديدم صدا خاموش شد. گفتم حتما خواب بر حضرت چيره گشته، رفتم كه بيدارش كنم. چون ايشان را حركت دادم، ديدم همچون چوب خشك شده است. گفتم: بلكه امام از دنيا رفته است و به خانه ي آن حضرت رفتم و فاطمه عليهاالسلام را از اين امر آگاه ساختم.

فرمودند: اين حالتي است كه از ترس خدا هر شب بر او عارض مي شود.

در شب «ليلةالهرير» [7] كه از شب هاي مخوف جنگ صفين بود، آتش جنگ برافروخته شده بود و از هر سو مانند باران تير مي باريد، ديدند كه آن حضرت در نقطه اي رو به قبله ايستاده و مشغول نماز است.

پس از نماز، پرسيدند يا اميرالمؤمنين عليه السلام اين چه وقت نماز خواندن بود؟

فرمودند: اين جنگ براي چيست؟ جز اين است كه مي خواهيم ظلم و فساد را ريشه كن كنيم تا نماز و احكام الهي چنان كه بايد اقامه گردد؟! [8] .

حضرت در عهدنامه اي كه براي محمد بن ابي بكر نوشت و او را



[ صفحه 73]



روانه مصر نمود تا فرمانرواي آنجا باشد بيش از همه نماز مي گويد:

«صل الصلاة لوقتها المؤقت لها و لا تعجل وقتها لفراغ و لا تؤخرها عن وقتها لاشتغال و اعلم أن كل شي ء من عملك تبع لصلاتك». [9] .

«نماز را در اوقاتي كه براي آنها تعيين شده به پاي دار و به علت اين كه بيكاري و فرصت و وقت داري بيش از وقت آن را به جا مياور و به بهانه اين كه كار داري آن را به تأخير مينداز و اين را بدان كه تمام كارهايت پيرو نمازت مي باشد.»

و در آغاز خطبه 190 كه موضوعات مهم اسلامي را به اصحابش سفارش مي كند و نسبت به انجام دادن آنها تأكيد دارد، مي فرمايد:

«تعاهدوا أمر الصلاة و حافظوا عليها و استكثروا منها و تقربوا بها فانها كانت علي المؤمنين كتابا موقوتا أ لا تسمعون الي جواب أهل النار حين سئلوا ما سلككم في سقر قالوا لم نك من المصلين و انها لتحت الذنوب حت الورق و تطلقها اطلاق الربق و شبهها رسول الله صلي الله عليه و آله بالحمة تكون علي باب الرجل فهو يغتسل منها في اليوم و الليلة خمس مرات فما عسي أن يبقي عليه من الدرن و قد عرف حقها رجال من المؤمنين الذين لا تشغلهم عنها زينة متاع و لا قرة عين من ولد و لا مال يقول الله سبحانه رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله و اقام الصلاة و ايتاء الزكاة و كان رسول الله صلي الله عليه و آله نصبا بالصلاة بعد



[ صفحه 74]



التبشير له بالجنة لقول الله سبحانه و أمر أهلك بالصلاة و اصطبر عليها فكان يأمر بها أهله و يصبر عليها نفسه...». [10] .

«نماز را چنان كه بايد برپا داريد و در حفظ و اداي آن كوشا باشيد. هرچه بيشتر آن را به جا آوريد و به وسيله ي آن به خداوند تقرب جوييد، زيرا خداوند در قرآن مي فرمايد: نماز فريضه اي است كه در وقت معين بر اهل ايمان واجب شده است. آيا پاسخ دوزخيان را نشنيده ايد در وقتي كه طبق گفته ي خداوند در قرآن، از آنها مي پرسند: «چه چيز شما را در دوزخ افكند؟» مي گويند: «ما از نمازگزاران نبوديم!» نماز، گناهان را مانند ريزش برگ درختان مي ريزد و همچون رهايي چهارپايان از بند، انسان را رها مي سازد. رسول خدا صلي الله عليه و آله نماز را به چشمه ي آب گرمي تشبيه فرمود كه بر در خانه ي مردي باشد و شبانه روز پنج نوبت با آن شستشو كند، كه در اين صورت چركي در بدن وي باقي نخواهد ماند.»

مقام و اهميت نماز را مرداني از مؤمنين مي دانند كه زينت كالاي دنيا و فرزندان نور چشم خود و ثروت و دارايي آنها را به خود مشغول نمي دارد، چنان كه خداوند در قرآن مجيد فرموده است: «مرداني هستند كه تجارت و داد و ستد دنيا آنها را از ياد خدا و اقامه ي نماز و پرداخت زكات باز نمي دارد.» با اين كه خدا، بهشت را به پيغمبر صلي الله عليه و آله مژده داده بود مع الوصف آن حضرت از بس نماز مي گزارد، خود را به رنج انداخته بود و در اين كار نظر به اين آيه شريفه داشت: «خانواده ات را فرمان ده نماز بگذارند و خويشتن



[ صفحه 75]



نيز بر انجام آن شكيبا باش.»

از اين رو پيغمبر صلي الله عليه و آله هم خانواده ي خود را به انجام اين فريضه ي بزرگ الهي وادار مي كرد و خود نيز با بردباري به اداي آن مي پرداخت.»

و حضرت در فرمان مشهور مالك اشتر سردار رشيدش كه پس از شهادت محمد بن ابي بكر در مصر او را به فرمانروايي آن كشور منصوب داشتند نوشتند:

«اذا قمت في صلاتك للناس فلا تكونن منفرا و لا مضيعا فان في الناس من به العلة و له الحاجة و قد سألت رسول الله صلي الله عليه و آله حين وجهني الي اليمن كيف أصلي بهم فقال صل بهم كصلاة أضعفهم و كن بالمؤمنين رحيما» [11] .

«هنگامي كه برخاستي و خود را مهيا ساختي تا با مردم نماز گزاري، نماز را چندان طولاني مخوان كه مردم را پراكنده سازي و سريع و تند هم مخوان كه آن را تباه كني، زيرا در ميان مردمي كه با تو نماز مي گزارند، كساني هستند كه عليل و بيمار و ناتوانند يا گرفتاري و كار دارند. من از رسول خدا صلي الله عليه و آله هنگامي كه مرا براي تبليغ دين اسلام به يمن مي فرستاد پرسيدم: چگونه با مردم نماز بگذارم؟ پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمودند: با آنها مانند ناتوان ترينشان نماز گزار و بر حال مؤمنين ترحم كن.»

و حضرتش در شب بيست و يكم ماه رمضان لحظه اي پيش از آن كه جان به جان آفرين تسليم كند ضمن وصيت تاريخي و مشهور خود به فرزندان گراميش امام حسن و حسين عليهم السلام از جمله مي فرمايد:



[ صفحه 76]



«و الله الله في الصلاة فانها عمود دينكم». [12] .

«خدا را خدا را كه برپاداشتن نماز را از ياد نبريد، زيرا نماز ستون دين شماست.»

عاقبت هم حضرتش در بامداد شب قدر يعني بهترين شبهاي سال، در حال نماز، ضربت خورد و در شب قدر هم با سفارش به اهميت مقام نماز و ديگر اركان اسلام، چشم از جهان فروبست و روح بلندش به ملكوت اعلي پرواز نمود.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 81، ص 256، ح 53.

[2] محجةالبيضاء، ج 1، ص 351.

[3] فاطمه عليهاالسلام و نماز

در حالات فاطمه زهرا عليهاالسلام نيز نقل شده:

«و كانت فاطمة عليه السلام تنهج في الصلاة من خيفة الله». (محجةالبيضاء، ج 1، ص 351، بحارالانوار، ج 85، ص 285)

فاطمه زهرا عليهاالسلام در نماز از خوف خداوند نفسش به شماره مي افتاد.

امام حسن عليه السلام و نماز

و در حالات امام حسن عليه السلام نقل شده:

«و كان الحسن عليه السلام اذا فرغ من وضوئه تغير لونه فقيل له في ذلك فقال حق علي من أراد أن يدخل علي ذي العرش أن يتغير لونه». (محجةالبيضاء، ج 1، ص 351)

امام حسن عليه السلام وقتي وضويش تمام مي شد، رنگش تغيير مي كرد، وقتي سبب را مي پرسيدند مي فرمود: «كسي كه مي خواهد بر صاحب عرش وارد شود بايد رنگش تغيير كند.»

امام سجاد عليه السلام و نماز

و در حالات امام زين العابدين عليه السلام نقل شده كه در نماز وقتي به «مالك يوم الدين» مي رسيد، آنقدر تكرار مي كرد، تا بيننده خيال مي كرد او در آستانه جان دادن قرار گرفته است. (بحارالانوار، ج 84، ص 247)

و در حالاتشان از قول امام صادق عليه السلام نقل شده:

«كان علي بن الحسين عليهماالسلام اذا قام في الصلاة تغير لونه فاذا سجد لم يرفع رأسه حتي يرفض عرقا». (محجةالبيضاء، ج 1، ص 352)

امام سجاد عليه السلام وقتي به نماز مي ايستاد، رنگ چهره اش تغيير مي نمود و هنگامي كه سر به سجده مي گذاشت سر را بلند نمي كرد (آن قدر طول مي داد) تا خيس عرق مي شد.

و نقل شده حضرت عليه السلام به نماز ايستادند، عبا از دوششان به زمين افتاد، توجهي نكردند تا از نماز فارغ شدند، وقتي سبب را پرسيدند، فرمودند:

«مي داني در پيشگاه چه كسي ايستاده بودم، توجه به او مرا از عبايم غافل كرده بود، نمي داني كه آن مقدار از نماز پذيرفته مي شود كه با توجه و حضور قلب باشد.» (محجةالبيضاء، ج 1، ص 352)

«عن أبان بن تغلب قال قلت لأبي عبدالله عليه السلام اني رأيت علي بن الحسين عليه السلام اذا قام في الصلاة غشي لونه لون آخر فقال و الله ان علي بن الحسين كان يعرف الذي يقوم بين يديه». (سفينةالبحار، ج 2 ص 45)

ابان بن تغلب گفت: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: من امام سجاد عليه السلام را ديدم كه چون به نماز برمي خاست رنگ چهره مباركش دگرگون مي شد. فرمودند: به خدا قسم امام سجاد عليه السلام مي شناخت كسي را كه در پيشگاه او به نماز مي ايستاد.

حالات امام باقر و امام صادق عليهماالسلام و نماز

و در حالات امام باقر و امام صادق عليهم السلام نقل شده:

«أنهما كانا اذا قاما في الصلاة تغيرت ألوانهما مرة حمرة و مرة صفرة كأنهما يناجيان شيئا يريانه». (بحارالأنوار، ج 84، ص 265)

امام باقر و امام صادق عليهم السلام وقتي به نماز مي ايستادند، رنگ مباركشان تغيير مي نمود، گاهي سرخ و گاهي زرد مي شد، گويي با كسي سخن مي گويند كه او را مي بينند.

[4] سفينةالبحار، ج 2، ص 44.

[5] گلستان خاطرات و عايدات، ص 214.

[6] داستانها و پندها، ص 147، البته قابل ذكر است كه اين حالات هيچگونه منافاتي با شأن نزول آيه 55 و 56 مائده كه علي عليه السلام در حال نماز انگشترش را به سائل داده، ندارد. چرا كه دادن انگشتر در حال نماز، عبادت در ضمن عبادت بود و با توجه به درخواست سائل و شكوه او به خداوند كه كسي به من توجه نمي كند. كمك كردن در اين حالت، عين توجه به خداوند بوده است. از طرفي بايد دانست كه توجه كامل به خداوند و بريدن از توجه غير، كاملا امري اختياري است و اين طور نيست كه انسان بي اختيار احساس خود را از دست بدهد.

[7] «ليلةالهرير» يعني شب هرير. «هرير» در لغت عرب به زوزه سگ گويند. سپاه معاويه در آن شب در زير ضربات سپاه علي عليه السلام همچون سگ زوزه مي كشيد. شبي كه سخت ترين شب جنگ صفين بود و نزديك بود بساط حكومت معاويه و امويان برچيده شود.

[8] اسرارالصلوة، ص 214.

[9] نهج البلاغه فيض الاسلام، ص 888.

[10] نهج البلاغه، فيض الاسلام، ص 643.

[11] نهج البلاغه، ص 1023، عهدنامه مالك اشتر.

[12] نامه 47 نهج البلاغه، ص 978.


بازگشت