نخستين واجب


قابل ذكر است كه نماز نخستين حكم الهي است.

از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل شده كه فرمودند:

«أول ما افترض الله علي أمتي الصلوات الخمس و أول ما يرفع من أعمالهم الصلوات الخمس و أول ما يسألون عنه الصلوات الخمس». [1] .

«اولين چيزي كه خداوند بر امت من واجب كرد، نمازهاي پنجگانه است و اولين چيزي كه از اعمال ايشان بالا برده مي شود، نمازهاي پنجگانه است و اولين چيزي كه نسبت به آن مورد سؤال واقع مي شوند، نمازهاي پنجگانه است.»

و در حديث ديگر مي خوانيم:

«ان أول ما فرض الله علي عباده الصلاة و آخر ما يبقي عند الموت الصلاة». [2] .

«همانا اولين فريضه اي كه از طرف خداوند بر بندگانش واجب شد نماز بود و آخرين فريضه اي كه تا دم مرگ از او ساقط نمي گردد و وجوبش همچنان باقي است، نماز است.»



[ صفحه 13]



توضيح اينكه: چند روز پس از بعثت پيغمبر صلي الله عليه و آله جبرئيل امين براي بار دوم بر حضرت نازل شده در حالي كه دست حضرت را گرفت و از خانه اش در مكه بيرون آورد و بالاي كوه ابوقبيس نقطه بلندي مشرف بر كعبه و مسجدالحرام برده و گفت: يا رسول الله! من با اين آب بهشتي وضو مي گيرم شما هم ببينيد و بگيريد و چون وضو گرفتند و براي رفتن به در خانه خدا و ايستادن در پيشگاه الهي با طهارت آماده شدند، جبرئيل دو ركعت نماز گزارد و به پيغمبر صلي الله عليه و آله گفت تا او نيز مانند وي آن دو ركعت نماز را اقامه كند. سپس به پيغمبر صلي الله عليه و آله گفت: بايد در شبانه روز پنج نوبت اين دو ركعت نماز را به پاي دارد كه جمعا ده ركعت مي شد.

در مدت 13 سالي كه پيغمبر صلي الله عليه و آله در مكه بود و به تبليغ دين مبين اسلام و فراخواندن مردم به سوي خدا اهتمام داشت نمازهاي پنجگانه به همين گونه بود، يعني پيغمبر صلي الله عليه و آله و مسلمانان نخست وضو مي گرفتند، سپس صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشا، پنج دو ركعت و جمعا ده ركعت نماز مي گزاردند اذان و اقامه اي هم در كار نبود.

علت هم اين بود كه پيغمبر صلي الله عليه و آله در مكه به واسطه كثرت كفار و مشركين سخت تحت فشار بود و همين دو ركعت ها را پيغمبر خود و پيروان اندكش با احتياط و به سختي برگزار مي نمودند تا هم از آسيب و آزار بت پرستان كينه ورز در امان باشند و هم نخستين و بهترين و جالب ترين حكم الهي و احكام ديني را كه معرف هر مسلماني بود به پاي دارند و از اين راه، رابطه خود را با خداوند متعال برقرار سازند و شبانه روز با انجام آن عمل زيبا، خدا را از ياد نبرند.

پس از آن كه پيغمبر صلي الله عليه و آله از مكه به مدينه هجرت كرد تا حدود دو سال هم



[ صفحه 14]



نمازهاي فريضه و اين حكم بزرگ الهي همان دو ركعت در پنج نوبت بود.

از آنجا كه در آن موقع كار پيغمبر صلي الله عليه و آله نضج گرفته بود و مردم مدينه هم عموما مسلمان بودند و گوش به فرمان پيغمبر صلي الله عليه و آله داشتند، نخست جبرئيل امين به امر خداوند اذان و اقامه را به پيغمبر صلي الله عليه و آله ياد دادند كه خود و امت قبل از هر نماز آن را بگويند و سپس پيغمبر صلي الله عليه و آله كه از جانب خداوند اين اختيار را دارد كه در مواردي خود هم قانوني وضع كند، بر نمازهاي ظهر و عصر و عشا دو ركعت افزود و بر دو ركعت نماز مغرب هم يك ركعت اضافه كرد و بدين گونه مجموع نمازهاي فريضه 17 ركعت شد.

آن دو ركعت اول را كه خدا فرمان داده بود فرض الله يعني واجبي به امر خدا و دو ركعت اضافه اي كه پيغمبر صلي الله عليه و آله افزوده بود را فرض النبي يعني واجبي به امر پيغمبر خواندند.

آنگاه پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمان داد كه وقتي مسلمانان در محل اقامت خود بودند نمازهاي واجب را همين 17 ركعت بخوانند، ولي اگر در مسافرت بودند، فرض الله را بخوانند و فرض النبي را رها كنند، كه خود ارفاقي از جانب خدا و پيغمبر صلي الله عليه و آله براي مسافران بود، يك ركعت اضافي مغرب هم به حال خود ماند يعني در سفر كسر نمي شود. [3] .

البته به خاطر نقش به سزايي كه نماز در شكل دهي شخصيت انسان ايفا مي كند، قبل از شريعت اسلام، در اديان ديگر هم از واجب اوليه بوده، لذا در قرآن از قول حضرت عيسي عليه السلام نقل كرده كه خداوند مرا وصيت به



[ صفحه 15]



نماز نموده: «... و أوصاني بالصلاة و الزكاة ما دمت حيا» [4] و از قول حضرت موسي عليه السلام نقل كرده: «... و أقم الصلاة لذكري» [5] و حضرت ابراهيم عليه السلام از خداوند براي خود و ذريه اش توفيق اقامه ي نماز مي كند: «رب اجعلني مقيم الصلاة و من ذريتي...». [6] .

و از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل شده كه فرمودند:

«الصلاة من شرايع الدين و فيها مرضاة الرب، عز و جل فهي منهاج الأنبياء». [7] .

«نماز از سنت هاي دين و مايه خشنودي پروردگار و راه و روش پيامبران است»

و فرمودند: «الصلاة منهاج الأنبياء» [8] «نماز راه و روش انبيا است.»

توجه به اين نكته بسيار جالب است كه بدانيم آخرين توصيه و كلامي كه از پيامبران و سفراي الهي و اولياي دين به ما رسيده است نماز است.

بسيار روشن است كه انسان در آخرين لحظات حياتش كه مي خواهد به دنياي ابدي و جاوداني سفر كند هر سخني را به زبان نمي آورد و سعي دارد كه مهمترين مطلب را در اواخر عمر از خود به يادگار بگذارد. وقتي به وصاياي انبياي الهي و اولياي دين رجوع مي كنيم و مي بينيم كه هميشه پيروان خود را به نماز توجه مي دادند و همه انبياي الهي آن را به عنوان



[ صفحه 16]



آخرين وصيت خويش قرار داده اند. چنانچه در روايتي از امام صادق عليه السلام به اين نكته اشاره شده كه فرمودند:

«أحب الأعمال الي الله عزوجل الصلاة و هي آخر وصايا الأنبياء» [9] .

«نماز بهترين كارها نزد خداوند و آخرين وصيت هاي پيامبران الهي است.»

و فرمودند:

«عليك بالصلاة فان آخر ما اوصي به رسول الله و حث عليه». [10] .

«بر تو باد به نماز زيرا آخرين چيزي كه از رسول خدا صلي الله عليه و آله به آن سفارش نموده و بر آن تأكيد داشت نماز بود.»

نه تنها تأكيد بر اقامه ي نماز از سفارشات أكيد پيامبران الهي بود بلكه همه اولياي الهي و جانشينان پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله به مواظبت از اين دستور الهي سفارش مي كردند. علي عليه السلام در هنگام شهادتش به عنوان آخرين وصيت و توصيه بر فرزندان و پيروان خويش فرمودند:

«الصلاة الصلاة الصلاة». [11] .

«شما را سفارش مي كنم به نماز، نماز، نماز.»



[ صفحه 17]




پاورقي

[1] كنزالعمال، ج 7، ص 276، ح 1885.

[2] لئالي الاخبار، ج 4، ص 8.

[3] راز نماز در نهج البلاغه.

[4] مريم: 31.

[5] طه: 24.

[6] ابراهيم: 40.

[7] جامع احاديث الشيعة، ج 4، ص 22.

[8] بحارالانوار، ج 82، ص 231.

[9] ميزان الحكمة، ج 5، ص 397.

[10] بحارالانوار، ج 84، ص 236.

[11] مستدرك الوسائل، ج 1، ص 173.


بازگشت