آيا حضور قلب در نماز لازم است


ج: بلي، حضور قلب در نماز لازم است. همانطور كه جسم بدون روح ممكن نيست، نماز بدون حضور قلب هم ممكن نيست.

تحقيق در معناي قلب: قلب به يكي از دو معناي زير به كار



[ صفحه 100]



مي رود:

1- قطعه گوشت مخصوص صنوبري [1] شكل است كه در قسمت چپ سينه به وديعه نهاده شده، ميانش تهي است و در آن خون سياهي جريان دارد كه منبع روح و مركز روان است. اين به معناي قلب در همه حيوانات و حتي مردگان است و هرگز مورد بحث ما نيست.

2- يك موجود لطيف روحاني و رباني است كه نوعي ارتباط با قلب جسماني انسان دارد. اين موجود لطيف به نامهاي «قلب»، «نفس»، «روح» و «انسان» ناميده مي شود و هر گونه درك و شناخت به وسيله آن انجام مي شود، خطابهاي الهي به سوي آن متوجه است و عتاب و خطاب نيز بر آن متعلق است.

در قرآن و اخبار، هر جا واژه «قلب» به كار رفته، منظور از آن قلب به معناي دوم است و گاهي از آن به دلي كه در سينه جاي دارد تعبير مي شود. چنان كه در قرآن كريم مي خوانيم: «فانما لا تعمي الابصار ولكن تعمي القلوب التي في الصدور [2] ؛ همانا ديدگان كور نمي باشند، بلكه دلهايي كه در سينه ها جاي



[ صفحه 101]



دارند كور مي باشند.»

اين تعبير از دل به دليل علاقه و ارتباط خاص آن با قلب جسماني است، اگرچه قلب به معناي دوم با همه اندامهاي بدن ارتباط دارد و آنها را به كار مي اندازد، ولي اولين ارتباط آن با قلب جسماني است كه جايگاه و مملكت آن است و به واسطه آن با ديگر اندام ها ارتباط برقرار مي كند. قلب به دليل صفا و جلائي كه دارد همانند يك آينه صاف و شفاف مي تواند انوار و تجليات الهي را به سوي خود جذب كند، ولي در اثر عوامل خارجي - كه برخلاف روحانيت و نورانيت ذاتي اش مي تواند بر آن عارض شود، - استعداد پذيرش آلودگي ها و تباهي ها و محروميت ها در آن پديد مي آيد.

استعداد پذيرش انوار الهي در قلب به حدي است كه مي تواند در اثر تابش آن به جايي برسد كه حقايق بسياري براي او كشف شود و دقايق بي شماري براي او منكشف گردد.

رسول گرامي اسلام (ص) مي فرمايند: «اذا أراد الله بعبد خيرا جعل له واعظا من قلبه [3] ؛ هنگامي كه خداوند براي بنده اي نيكي بخواهد، براي او واعظي از قلب او قرار مي دهد.»



[ صفحه 102]



امام باقر (ع) مي فرمايند: «دلها بر سه گونه اند:

1- دلي كه برگشته و واژگونه است و چيزي از خير در آن داخل نمي شود و آن قلب كافر است؛

2- دلي كه نقطه سياهي در آن است و خير و شر در آن وارد مي شود تا يكي از آنها بر ديگري غلبه كند.

3- دلي كه باز است و چراغ فروزاني در آن مي درخشد كه تا روز قيامت خاموش نمي شود.»

توضيح: در اين روايت تعبير «تا روز قيامت خاموش نمي شود»، بسيار جالب است و ويژگي قلب به معناي دوم را بيان مي كند كه تا روز قيامت نور آن خاموش نمي شود و بعد از پوسيدن بدن نيز نورانيت اين قلب ادامه دارد. ولي قلب به معناي اول (قلب صنوبري) همزمان با بدن انسان پوسيده شده، از بين مي رود.

امام باقر (ع) مي فرمايند: «هيچ بنده اي نيست جز اين كه در دل او نقطه سفيدي است، هنگامي كه گناهي از او سر بزند در ميان نقطه سفيد، نقطه سياهي پديد مي آيد. اگر توبه كند، آن نقطه سياه از بين مي رود و اگر در گناهان غوطه ور شود با هر گناهي بر نقطه سياه افزوده مي شود. تا همه نقطه سفيد را بپوشاند، هنگامي كه نقطه سياه بر نقطه سفيد غلبه كند، هرگز صاحب آن



[ صفحه 103]



قلب به سوي خير باز نمي گردد. اين است معناي آيه شريفه كه مي فرمايد: «آنچه انجام دادند بر دلهايشان زنگ زد.»


پاورقي

[1] صنوبر، درختي است مانند درخت چنار، شكل دل گوسفند. (فرهنگ عميد، ص 696).

[2] سوره حج، آيه 46.

[3] بحارالانوار، ج 73، ص 327، كنزالاعمال، ج 11، ص 95.


بازگشت