امام حسن در هفت سالگي


امام حسن عليه السلام در دوران هفت سالگي، به مسجد مي رفت، و پاي منبر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مي نشست، و آنچه در مورد وحي، از آن حضرت مي شنيد، به منزل بازمي گشت و براي مادرش فاطمه ي زهرا عليهاالسلام



[ صفحه 27]



نقل مي كرد (به اين ترتيب كه همچون، يك خطيب، روي متكايي مي نشست، و سخنراني مي نمود، و در ضمن سخنراني آنچه از پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم فراگرفته بود، بيان مي كرد.)

حضرت علي عليه السلام هرگاه وارد منزل مي شد و با فاطمه زهرا عليهاالسلام سخن مي گفت، درمي يافت كه فاطمه عليهاالسلام آنچه از آيات قرآن نازل شده، اطلاع دارد، از او پرسيد:

«با اين كه شما در منزل هستيد، چگونه به آن چه پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم در مسجد بيان كرده، آگاه هستي؟»

فاطمه زهرا عليهاالسلام جريان را به عرض رساند، كه اين آگاهي، از ناحيه ي فرزندت حسن عليه السلام به من انتقال مي يابد.

روزي علي عليه السلام در خانه مخفي شد، حسن عليه السلام كه در مسجد وحي الهي را شنيده بود وارد منزل



[ صفحه 28]



شد و طبق معمول بر متكا نشست تا به سخنراني بپردازد، ولي لكنت زبان پيداكرد، حضرت زهرا عليهاالسلام تعجب نمود!

حسن عليه السلام به مادر عرض كرد: «تعجب مكن، چرا كه شخص بزرگي، سخن مرا مي شنود و استماع او مرا از بيان مطلب بازداشته است.»

در اين هنگام علي عليه السلام از مخفي گاه خارج شد و فرزندش، حسن عليه السلام را بوسيد.


بازگشت