جامعيت نماز


خداوند، هم در آفرينش تكويني و هم در دستورات تشريعي عالي ترين و كامل ترين برنامه ها را بكار برده است. مثلا در آفرينش شير مادر تمام ويتامين هايي را كه نوزاد نياز دارد در شير مادر جمع كرده است.

اگر به آفرينش انسان نگاه كنيم مي بينيم آنچه در طبيعت وجود دارد در وجود انسان نيز قرار داده شده است.

اگر در طبيعت صداي رعد است، در انسان فرياد است.

اگر در طبيعت گياه و نبات است، در انسان رويش مو است.



[ صفحه 53]



اگر در طبيعت رودخانه است، در انسان رگهاي ريز و درشت است.

اگر در طبيعت آب شور و شيرين است، در انسان اشك شور و آب دهان شيرين است و اگر در طبيعت معادن بسيار است، در انسان استعدادهاي نهفته فراوان است.

شعري است كه به حضرت علي عليه السلام نسبت مي دهند كه فرمود:



أتزعم انك جرم صغير

و فيك انطوي العالم الاكبر



اي انسان! تو گمان مي كني جثه ي كوچكي هستي، در حالي كه جهاني بزرگ در تو نهاده شده است.

نماز نيز يك هنرنمائي الهي است كه خداوند تمام ارزشها را به نحوي در آن قرار داده است. چه كمالي است كه براي انسان ارزش باشد اما در نماز يافت نشود؟

ياد خدا، يك ارزش و تنها وسيله ي آرام بخش دلهاست و نماز ياد خداست. «الله اكبر»

ياد قيامت يك ارزش و بازدارنده از گناه و فساد است و نماز يادآور (يوم الدين) است.

در خط انبيا و شهدا و صالحان بودن يك ارزش است و ما در نماز از خدا مي خواهيم در (صراط الذين انعمت عليهم) قرار بگيريم.

انزجار و برائت خود را از ستم پيشه گان و گمراهان با جمله ي (غير المغصوب عليهم و لاالضالين) اعلام مي داريم.

عدالت كه در رأس همه ارزشهاست در امام جماعت نماز لازم شمرده شده است.



[ صفحه 54]



پيروي از امام جماعت در نماز، يك اصل با ارزش اجتماعي است كه بجاي خودسري و تك روي تابع رهبري عادل باشيم.

در انتخاب امام جماعت همواره توجه به ارزشهاست: عادل ترين، فقيه ترين، فصيح ترين،...

ايستادن رو به قبله يادآور ارزشهاي بسياري است، مكه شكنجه گاه بلال، قربانگاه اسماعيل، زادگاه علي بن ابيطالب، پايگاه قيام مهدي، آزمايشگاه ابراهيم و عبادتگاه تمام انبيا و اولياست.

در نماز هر چه هست تحرك است، در هر صبح و شام، در ركوع و سجود و قيام، حركت در رفتن به مسجد و مصلي، پس ساكن و ساكت و گوشه گير نباش، بلكه همواره در تلاش و حركت باش، البته در جهت خداوند و بسوي او.

در نماز روح و جان انسان غبارروبي مي شود، نماز، غبار غرور و تكبر را مي ريزد، چون هر شبانه روز دهها بار بلندترين نقطه ي بدن را به خاك مي مالد. و سجده بر خاك بهتر از سنگ است كه تذلل در به خاك ماليدن است.

بر زمين و آنچه از زمين روئيده مي شود سجده كن، به شرط آنكه خوردني نباشد تا به فكر شكم نيفتي!

بر زمين پاك سجده كن كه از راه ناپاك نمي توان به پاكي و سرچشمه ي پاكي ها رسيد.

گريه از خوف خدا يك ارزش است و قرآن سجده ي همراه با گريه را ستايش كرده است: (سجدا و بكيا) [1] .



[ صفحه 55]



نماز يك خط الهي است كه از هنگام تولد تا لحظه ي مرگ براي ما ترسيم شده است؛ نوزاد كه بدنيا آمد در گوش راست و چپ او اذان و اقامه بگو كه سفارش به نماز مي كند، «حي علي الصلوة» و به هنگام مرگ نيز او را با خواندن نماز ميت دفن كن. در طول زندگي نيز همواره در حال عبادت و پرستش خدا باش. (و اعبد ربك حتي يأتيك اليقين) [2] .

نماز پيوند انسان با طبيعت است. براي شناخت وقت نمازها خصوصا صبح و ظهر بايد به خورشيد نظر كني. براي بدست آوردن قبله به ستارگان توجه كني، براي انجام نمازهاي مستحبي در ايام مباركه به حركات ماه دقت كني. براي غسل و وضو به آب و براي سجده و تيمم به خاك رو آوري.

اين ارتباط ميان نماز با خورشيد و ماه و ستاره و آب و خاك به دست كدام طراح حكيم برنامه ريزي شده است؟

ديگر واجبات دين نيز به نوعي در نماز حضور دارند:

نمازگزار همچون روزه دار حق خوردن و آشاميدن و رفع شهوت ندارد.

نمازگزار همچون حج كنندگان، كعبه قبله و محور كارهاي اوست.

نمازگزار همچون كسي است كه به جهاد مي رود، لكن به جهاد اكبر كه جهاد با نفس است.

نماز خود بالاترين امر به معروف و نهي از منكر است.

هجرت از مهم ترين ارزشهاي دين ماست و حضرت ابراهيم



[ صفحه 56]



بخاطر نماز هجرت كرد و همسر و فرزند خود را در كنار كعبه گذارد و فرمود: (ربنا اني اسكنت من ذريتي بواد غير ذي زرع... ربنا ليقيموا الصلوة) [3] پروردگارا! من فرزندانم را در بياباني خشك ساكن كردم تا نماز اقامه شود.

جالب آنكه حضرت ابراهيم نمي گويد: براي برپا داشتن حج هجرت كردم، بلكه مي گويد: هدفم از هجرت اقامه ي نماز بود.

به هر حال خداوند تمام ارزشها را در نماز و با نماز و براي نماز قرار داده است.

اگر زينت و نظافت يك ارزش است، اسلام سفارش مي كند كه: (خذوا زينتكم عند كل مسجد) [4] به هنگام شركت در مساجد خود را زينت كنيد و زينت هاي خود را برگيريد. با لباس پاكيزه و معطر وارد مسجد شويد.

چنانكه سفارش شده زنان به هنگام نماز، زيورهاي خود را همراه داشته باشند و با آنها خود را زينت كنند. [5] .

حتي به مسأله مسواك توجه شده و در روايات مي خوانيم: نماز با مسواك، هفتاد برابر نماز بدون مسواك است. [6] و فرموده اند قبل از رفتن به مسجد سير و پياز نخوريد [7] كه بوي دهان شما ديگران را اذيت نكند و مردم را از مسجد فراري ندهد.

به هر حال اين نماز اسلام است و اين نماز ما. نمازي كه يا نمي خوانيم، يا بي توجه و غلط مي خوانيم، يا بدون جماعت و يا در



[ صفحه 57]



آخر وقت!!

مساجد كه زماني ابراهيم و اسماعيل و زكريا خادمش بودند [8] و مادر مريم نذر مي كند فرزندش خادم مسجد باشد، [9] مي رسد به جائي كه خادمانش غالبا افرادي از كار افتاده و پير و مريض و فقير و بي سواد و گاه بداخلاق هستند! راستي چرا غبارروبي حرم امام رضا عليه السلام افتخار است، اما غبارروبي خانه ي خدا هيچ!

چرا بايد مساجد ما به گونه اي باشد كه هر كس وارد مي شود غم و اندوه و كسالت او را بگيرد؟ مگر مسجد عزاخانه است و يا مجلس فاتحه خواني كه همواره پارچه ي سياه بر در مسجد آويزان باشد؟ البته بحمدالله در چند سال اخير حركتي در مساجد پيدا شده و بسياري از آنها مجهر به كتابخانه و صندوق قرض الحسنه و ديگر امور خدماتي شده اند.

چه زيباست حديثي كه مي فرمايد: روز قيامت سه چيز از مردم شكايت مي كند: عالمي كه مردم به او مراجعه نكنند، قرآني كه در منزل باشد اما تلاوت نشود و مسجدي كه مورد بي اعتنايي مردم واقع شود. [10] .

سخن در باب مسجد بسيار است و اخيرا كتابي تحت عنوان «سيماي مسجد» در دو جلد تأليف شده است كه جايگاه مسجد را در جامعه اسلامي روشن مي كند.

اما در يك كلام مسجد در صدر اسلام محل اجتماع مسلمين



[ صفحه 58]



براي تصميم گيري ها و مشورت ها، براي كسب علم و دانشها، پايگاه رزمندگان و جهادگران، محل رسيدگي به مشكلات فقراء و بيماران، مركز قيام عليه حكومت هاي ظالم و ايراد خطابه هاي تند عليه آنان بوده است.

همين جايگاه رفيع مسجد بوده است كه در طول تاريخ، مسلمين بهترين معماري ها را در ساخت مساجد خود بكار برده و براي اداره ي مساجد اموال بسياري را وقف مي كرده اند، تا مساجد همواره آباد و سرپا باشند.



[ صفحه 60]




پاورقي

[1] سوره مريم، آيه 58.

[2] سوره حجر، آيه 99.

[3] سوره ابراهيم، آيه 37.

[4] سوره اعراف، آيه 31.

[5] بحار، ج 80، ص 188.

[6] بحار، ج 73، ص 133.

[7] رساله ي احكام امام قدس سره، مسئله 915.

[8] سوره بقره، آيه 125.

[9] سوره آل عمران، آيه 35.

[10] بحار، ج 2، ص 41.


بازگشت