دلايل خاص بر پيوند شهادت سوم، به شهادت اول و دوم


علاوه بر دلائل عام گذشته روايات ديگري نيز نقل شده كه به خصوص بر اقتران و پيوستگي گواهي به ولايت حضرت علي عليه السلام، به گواهي به يكتايي خدا و رسالت پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم در اذان، دلالت مي كند، و شهادت ثالثه (گواهي به ولايت علي عليه السلام) را از فصلهاي اذان مي شمرد كه اگر از اجزاي واجب اذان نباشد، بعيد نيست كه از اجزاي مستحب اذان باشد، چنانكه علامه مجلسي (ره) در بحارالانوار چنين مي نويسد:

«لا يبعد كون الشهادة بالولاية من الأجزاء المستحبة للأذان، لشهادة الشيخ و العلامه و الشهيد و غيرهم بورود الأخباربها؛

بعيد نيست كه گواهي دادن به ولايت حضرت علي عليه السلام در اذان از اجزاء مستحب اذان باشد، زيرا شيخ طوسي، علامه حلي و شهيد اول و غير آنها تصريح كرده اند كه احاديثي در اين باره روايت شده است.»

سپس روايت احتجاج طبرسي را كه قبلا ذكر شد به



[ صفحه 71]



عنوان تأييد نقل كرده، آن گاه مي گويد: «اگر اذان گو، يا گوينده اقامه، گواهي به ولايت حضرت علي عليه السلام را در اذان و اقامه نه به قصد جزء بودن، بلكه به قصد تبرك جويي بگويد، گناهي نكرده است.» [1] .

بلكه به قصد جزء اذان بودن آن هم اشكالي ندارد زيرا ادله جزء بودن قوي مي باشد.

در روايت ديگر به طور مستفيض [2] از يكي از علماي محقق اهل تسنن به نام شيخ عبدالله مراغي مصري [3] در كتابش به نام «السلافه في امر الخلافه» نقل شده، كه نظر شما را به آن جلب مي كنيم:

1- نامبرده روايت كرده: سلمان فارسي در عصر پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم در اذان و اقامه بعد از گواهي به يكتايي خدا و رسالت پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم، به ولايت اميرمؤمنان علي عليه السلام نيز شهادت



[ صفحه 72]



مي داد، يكي از اصحاب به محضر رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم رسيد و عرض كرد: «اي رسول خدا! امروز موضوعي را شنيدم كه قبلا نشنيده بودم.»

پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم فرمود: آن موضوع چيست؟

او عرض كرد: «سلمان اذان مي گفت، شنيدم او بعد از گواهي به يكتايي خدا و رسالت پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم (شهادتين) به ولايت علي عليه السلام گواهي داد.» (اين ماجرا بعد از حجةالوداع، پس از ماجراي غدير، رخ داد)

پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم فرمود: «سمعتم خيرا»؛ چيز خوبي شنيده ايد.»

2- نيز در مورد ابوذر غفاري روايت شده، يكي از اصحاب نزد پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم آمد و عرض كرد: اي رسول خدا! ابوذر در اذان، بعد از شهادت به رسالت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم، به ولايت علي شهادت مي دهد و مي گويد: «اشهد أن عليا ولي الله»

پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم فرمود:

«كذلك، او نسيتم قولي في غدير خم من كنت مولاه فعلي مولاه، فمن ينكث فانما ينكث علي نفسه؛

همين گونه است، مگر سخن مرا در غدير خم فراموش كرده ايد كه گفتم: هر كس من رهبر او هستم، پس علي عليه السلام رهبر او است، هر كس



[ صفحه 73]



پيمان را بشكند، قطعا به خودش آسيب رسانده است.» [4] .



[ صفحه 74]



مرحوم محقق نحرير، حضرت آيت الله شيخ عبد النبي اراكي (ره) كه از علماي رباني و فقهاي صمداني بود، در درس خارج خود، بحث مشروح و استدلالي در مورد اثبات شهادت سوم در اذان و اقامه نموده، و آن را به عنوان جزئي از اجزاء اذان و اقامه مي داند، اين بحث و بررسي و تقريرات توسط يكي از شاگردان او، عالم محقق شيخ محمد حسن آل طاهر، تحرير و چاپ شده و نام آن «رسالة الهداية في كون الشهادة بالولاية في الأذان و الأقامة، جزء كسائر الاجزاء.» مي باشد. [5] .

علامه مجلسي (چنانكه قبلا ذكر شد) قول سوم را برگزيده و احتمال داده كه شهادت ثالثه جزء مستحبي اذان و اقامه باشد. (بحار، ج 84، ص 111 و 112)

مرحوم صاحب حدائق، شيخ يوسف بحراني، نظريه ي علامه مجلسي را تأييد نموده است(حدائق ج 7، ص 403)

و مرحوم كاشف الغطا (متوفي 1373 ه. ق مي گويد: «ممكن است از عمومات ادله، استفاده كرد كه شهادت ثالثه، از اجزاء مستحبي اذان و اقامه است.» (كلمات الاعلام، ص 32)

آيت الله العظمي مرحوم سيد محسن حكيم (ره) قول چهارم را برگزيده اند (مستمسك العروه، ج 5: ص 545)

آيت الله العظمي مرحوم سيد محمود شاهرودي، به قول پنجم فتوا داده است (عروة الوثقي - با توجه به حاشيه ايشان در فصل الأذان و الأقامه)، و همچنين محقق فقيه حاج آقا رضا همداني، همين قول را برگزيده است (مصباح الفقيه ج 2 ص 220)

آيت الله سيد محمد كاظم يزدي، صاحب عروة الوثقي، و آيت الله سيد اسماعيل صدر، و آيت الله ميرزا محمد تقي شيرازي و آيت الله العظمي محمد حسن شيرازي (ميرزاي بزرگ) و استاد اعظم شيخ مرتضي انصاري (ره) به استحباب شرعي شهادت ثالثه در اذان و اقامه (قول ششم) فتوا داده اند. (نجاة العباد مرحوم آيت الله العظمي صاحب جواهر با توجه به حاشيه اين بزرگان) (اقتباس از كتاب جزيرة خضراء، تأليف علي اكبر مهدي پور، از صفحه 210 تا 213).



[ صفحه 77]




پاورقي

[1] بحار، ج 84، ص 111 و 112.

[2] خبر مستفيض در اصطلاح، خبري است كه داراي راويان وطرق زياد و متعدد باشد، كه آن را از خبر واحد بودن خارج كند و تقريبا مانند خبر متواتر قوي سازد.

[3] گفته مي شود كه اين عالم، از علماي اهل تسنن در قرن هفتم هجري بود، سپس شيعه شد، چنانكه اين مطلب از مرحوم آيت الله شيرازي و آيت الله شيخ عبدالنبي اراكي (ره) نقل شده است.

[4] جواهر الولايه، ص 380، 379 شهادت ثالثه، ص 36، 34 - با توجه به دو روايت فوق، مي توان گفت كه شهادت ثالثه در اذان و اقامه، از سنت است، زيرا پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم آن را تقرير و امضا فرموده است.

با توجه به اين كه سلمان و ابوذر، از اصحاب بسيار ممتاز پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و مورد قبول همه ي مسلمانان بودند، پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم در شأن و تمجيد اين دو بزرگوار سخن بسيار فرموده است، و همچنين امامان خاندان نبوت عليهم السلام همواره اين دو بزرگ مرد را مي ستودند و آنها را به عنوان شيعه ي راستين و بزرگ معرفي مي نمودند. (بحار، ج 22، ص 330)

مقام سلمان (ره) به جايي رسيد كه پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم در شأنش فرمود:

«سلمان منا اهل البيت؛ سلمان جزء ما خاندان نبوت است.» (عيون اخبار الرضا، طبق نقل بحار، ج 22، ص 326)

اين مطلب، هم از حضرت علي عليه السلام و هم از حضرت صادق عليه السلام و هم از حضرت رضا عليه السلام نقل شده است. (بحار، ج 22، ص 326، و 330 و 331)

و در تمجيد ابوذر غفاري، نيز گفتار بسيار از پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و امامان عليهم السلام نقل شده، از جمله حضرت علي عليه السلام مي گويد: از رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم شنيدم مي فرمود:

«ما اظلت الخضراء و لا اقلت الغبراء علي ذي لهجة اصدق من ابي ذر الغفاري؛ آسمان سايه نيفكند و زمين به پشت نگرفت صاحب سخني را كه راستگوتر از ابوذر غفاري باشد.» (احتجاج طبرسي، بحار، ج 22، ص 329)

كوتاه سخن آن كه: شهادت ثالثه در اذان و اقامه از شعارهاي اصيل و با سابقه ي شيعيان است، و در رأس شيعيان، سلمان و ابوذر، آن را در اذان مي گفتند، و مورد تأييد پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم قرار گرفته است، بنابراين سابقه طولاني دارد و از عصر پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم نشأت گرفته، نه اين كه بعد از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم، اختراع شده باشد.

[5] نظريه ي علماي بزرگ و مراجع تقليد:

فتوا و نظريه ي علماي بزرگ و مراجع تقليد شيعه گذشته و حال در مورد شهادت به ولايت علي عليه السلام (شهادت ثالثه) در اذان و اقامه) مختلف است؛ مي توان آن را به اقوال شش گانه زير خلاصه كرد:

1- جمعي گويند: شهادت ثالثه در اذان و اقامه جزء اذان و اقامه نيست، نه جزء لازم و نه جزء مستحب، بلكه ذكر آن براي تيمن و تبرك اشكال ندارد و خوب است، و بعضي تعبير كرده اند كه اگر به قصد قربت گفته شود، خوب است.

2- برخي از علماء آن را به طور قطع، جزء اذان و اقامه دانسته اند.

3- بعضي احتمال داده اند كه شهادت ثالثه، جزء مستحبي اذان و اقامه باشد.

4- بعضي آن را از شعائر ايمان و رمز تشيع دانسته اند، از اين رو مي گويند ذكر آن در اذان و اقامه، رجحان (برتري) دارد، و گاهي واجب است، ولي نه به قصد جزئيت.

5- و بعضي آن را به قصد امتثال روايات عام مبني بر اين كه علي عليه السلام ولي خدا و اميرمؤمنان است، مستحب مي دانند.

6- و بعضي ذكر آن را مستحب مي دانند، بي آنكه قصد امتثال عمومات و... شود.

توضيح اين كه: مشهور از علما و مراجع معاصر، قول اول را انتخاب كرده اند.

يكي از علما و مراجع، مرحوم آيت الله شيخ عبدالنبي اراكي، در بحث فقه استدلالي خود با استناد به بيش از ده دليل فقهي، شهادت به ولايت علي عليه السلام را در اذان و اقامه مانند ساير فصلهاي اذان، جزء اذان دانسته و قول دوم را انتخاب كرده است، تقريرات درس او توسط يكي از شاگردانش، آقاي شيخ محمد حسن آل طاهر نوشته و چاپ شده به نام «الهداية في كون الشهادة بالولاية في الاذان و الاقامه جزء كسائر الاجزاء» (يعني راهنمايي به بودن گواهي به ولايت علي عليه السلام در اذان و اقامه، جزئي از اذان و اقامه، مانند ساير اجزاي آن است.)

مرحوم آيت الله آقا ميرزا اصطهباناتي (ره)، شهادت ثالثه را جزء اذان و اقامه دانسته و مي فرمايد: «اوضاع مساعد نشد كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم آن را به امت، اعلام كند.»

(شرح رسالة الحقوق، ج 2، ص 103).


بازگشت