استغفار با نيت خالص


يكي از بيابان نشينان عرب نزد اميرالمؤمنين آمد و از مشكلي كه به وي روي آورده بود و تنگناي احوال و عيالواري شكايت آورد. امام به وي فرمود: «برتو باد آمرزش خواهي؛ كه خداوند مي فرمايد: از پروردگارتان آمرزش جوييد؛ كه هر آينه او آمرزنده است...».

آن مرد رفت و ديگر بار باز آمد و گفت: «اي اميرالمؤمنين! من بسيار از خدا آمرزش خواستم، اما از حال خويش گشايشي نيافتم».

امام به وي فرمود: «شايد به نيكي آمرزش نخواسته اي».

گفت: «مرا بياموز.»

فرمود: «نيت خود را خالص كن و با فرمانبري از پروردگارت، بگو: «بار خدايا! از تو آمرزش مي خواهم براي هر گناهي كه با اين تن كه تو سالمش ساخته اي، انجام داده ام؛ يا با تواني كه تو به نعمت بخشي خويش نصيبم فرموده اي، مرتكب شده ام؛ يا با فراخ روزي اي كه عطايم فرموده اي، بدان دست زدم؛ و در عين بيم از آن گناه، به پناه دهي تو توكل كردم و به شكيبايي ات دل بستم و به بخشايش كريمانه ات اتكا نمودم. بار خدايا! از تو آمرزش مي خواهم براي هر گناهي كه با ارتكاب آن، به امانتم خيانت كردم يا حق نفسم را پايمال كردم يا لذتم را مقدم شمردم يا شهوتم را ترجيح دادم يا براي غير خود (و به زيان خويش) كوشيدم يا با آن، دنباله روان خويش را گمراه ساختم يا به ياري تدبيرم بر انجام آن گناه پيروز گشتم يا آن را به مولاي



[ صفحه 132]



خود واگذاردم ولي او در كار من شتاب نفرمود؛ كه تو اي خداي سبحان از گناه من بيزاري و آن را از من نمي خواهي، اما از پيش مي دانستي كه من به اختيار و خواست و گزينش خود، چنان مي كنم؛ پس بر من شكيب ورزيدي و مرا به ناچاري در آن درنياوردي و به اجبار بدان وانداشتي و در آن هيچ ستمي بر من نكردي، اي مهرورزترين مهرورزان.»

اللهم فرج عني كل هم و غم، و أخرجني من كل حزن و كرب، يا فارج الهم، و يا كاشف الغم، و يا منزل القطر، و يا مجيب دعوة المضطر، يا رحمن الدنيا و الآخرة و رحيمهما، صل علي محمد خيرتك من خلقك و علي آله الطيبين الطاهرين، و فرج عني ما ضاق به صدري، و عيل معه صبري، و قلت فيه حيلتي، و ضعفت له قوتي، يا كاشف كل ضر و بلية، يا عالم كل سر و خفية، يا أرحم الراحمين.

و افوض أمري الي الله ان الله بصير بالعباد، و ما توفيقي الا بالله، عليه توكلت و هو رب العرش العظيم».

قال الأعرابي: فاستغفرت بذلك مرارا، فكشف الله عني الغم و الضيق، و وسع علي في الرزق، و أزال المحنة. [1] .

اي يار من در سخت حالي ام؛ اي مونس من در تنهايي ام؛ اي نگهدارنده ي من در بي كسي ام؛ اي صاحب اختيار من در نعمتم؛ اي زداينده ي اندوهم؛ اي شنواي دعايم؛ اي رحم كننده به اشك روانم؛ اي درگذرنده از لغزشم؛ اي معبود حقيقي من؛ اي بنياد استوار من؛ اي اميد من در تنگناها؛ اي مولاي مهربانم؛ اي پروردگار خانه ي آزاد؛ مرا از گلوگاه تنگنا به فراخناي گشايش درآور يا گشايشي از سوي خود كه نزديك و قابل اعتماد است؛ و هر گونه سختي و تنگنا را از من بزداي؛ و در آن چه توان دارم و ندارم، مرا كفايت فرما.



[ صفحه 133]



بار خدايا! هر اندوه و غصه را از من واگشا؛ واز هر غم و رنج بيرونم آور؛ اي گشاينده ي اندوه و اي زداينده ي غم و اي فرو فرستنده ي باران و اي اجابت كننده ي دعاي گرفتار و اي رحمت آور و مهرورز در دنيا و آخرت! بر محمد كه بهترين آفريدگان تو است و بر خاندان پاك و پاك نهادش درود فرست و واگشاي از من آن چه سينه ام را تنگ كرده و صبرم را بر هم زده و تدبيرم را اندك نموده و نيرويم را كم كرده؛ اي زداينده ي هر سختي و بلا؛ اي داننده ي هر پنهان و ناپيدا؛ اي مهرورزترين مهرورزان!

كارم را يكسره به خدا وا مي نهم؛ كه خدا به بندگانش بينا است و توفيق من جز از او نيست؛ بر وي توكل مي كنم و او است پروردگار عرش بزرگ.

آن مرد باديه نشين گويد: «بارها به اين شيوه آمرزش خواستم و خدا اندوه و تنگنا را از من واگشود و روزي ام را وسعت بخشيد و غم را زدود».


پاورقي

[1] الفرج بعد الشدة للتنوخي: 1 / 42.


بازگشت