پاره اي از پيام ها و حكمت هاي اذان و اقامه


من نمازم: كه فقط براي من آن همه اعلام يا فرياد بپا شده در شب و روز و اول اوقات، به خاطر شتاب نمودن به برپا كردن من فرمان داده شده است.

آيا براي هيچ كدام از فضائل چنين جمله اي (حي علي الصلاة و حي علي الفلاح...) كه دلالت بر شتاب خلق به سوي خداست گفته شده است؟

و اين اهميت به خاطر آن است كه اگر به سوي من شتاب كنند از آنجا كه زيربنا هستم توحيد و اخلاص تقويت مي شود و عبادات ديگر نيز از توحيد و اخلاص فردي و اجتماعي برخوردار مي شوند و دوست و دشمن نيز مجذوب طريق توحيد و اخلاص مسلمانان مي گردند و همچنين توطئه هاي فريب خوردگان اهل شرك و طرفداران طاغوت تضعيف مي گردد.

و بيشتر اين آثار در من است كه ذكر خاص هستم نه ذكر عام؛ زيرا هماهنگي تكبيرها و نيايش ها و ركوع و سجده و تشهد و سلام دوستم را قويدل و دشمنم را مأيوس مي نمايد پس شتاب به سوي من خدا را سخت خشنود مي كند.

من نمازم: كه شايسته است مرا با ادراك حقايق پذيرا باشند.



[ صفحه 93]



يعني ادراك مفهوم تكبير و بزرگ شمردن خدا و عظمت او در ذات و صفات و (الله اكبر) خداوند را از آنچه قابل وصف و مدح است، بزرگتر معرفي مي كند و تكرار آن نشان دهنده اهميت مفهوم آن است؛ يعني متوجه باشيد كه خدا بر هر كار و هر چيزب مقدم است. سپس ادراك مكرر كلمه توحيد (اشهد ان لا اله الا الله) فهماننده آن است كه خدائي را كه از حد وصف بالاتر است منحصر به ذات خودش بدانند و او را پرستش كنند نه غير او را.

بعد از آن توجه به ادراك عظمت بزرگترين انسان كامل كه جهت دهنده مردم به سوي خداست يعني حضرت محمد (ص) (اشهد ان محمدا رسول الله) [1] .

زيرا انساني كه به خداوند معتقد است ولي پيام ها و دستورات حكيمانه او را كه به توسط پيامبر براي تكامل انسان ابلاغ مي شود نپذيرد خدا را نشناخته و همچنين خود و جهان را نشناخته.

بعد از بيان رسالت خدا به توسط پيامبر با جمله (حي علي الصلاة) و (حي علي الفلاح) مردم به سوي نماز كه از اركان فلاح و رستگاري است مي خواند. سپس گوشزد مي كند كه از بهترين اعمال (توجه به خدا و نماز) غفلت نكنند و با اعلام بپائي نماز (قد قامت الصلاة) ترجيح امر خدا و نماز را بر امور كم ارزش مادي را



[ صفحه 94]



خاطرنشان كرده و تحول معنوي و شعار خيره كننده اي را موجب مي شود.

با توجه به معاني اذان، اهميت نماز نزد انسان روشن شده و عشق بيشتري براي برپا كردن نماز در روح انسان پيدا مي شود.



به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست

عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست



كه مرا بر كارهاي روزمره مقدم دارند و كوچكم نشمارند.

و باز هم توجه به مفهوم تكبير و تعظيم الهي و تكرار آن، كه موجب تنبه بيشتر و عدم غفلت از نماز است و با كلمه اخلاص پايان مي پذيرد. [2] تا تصور نشود دعوت مردم به نماز و تعظيم و تكبير خدا تحميلي است (زيرا «الله» «آل اله» بوده و «اله» يعني واله و شيدا كننده خلق) زيرا ذات و صفات و قدرت و عظمت بي مانند او بالاتر از تصور ما مي باشد.

تكرار جملات اذان دو چيز را مي فهماند:

1) اهميت مفهوم جمله اي كه تكرار مي شود.



[ صفحه 95]



2) توجه دادن مردم به نماز.

وقتي كه عظمت نماز با مقدماتي كه عرض شد نمودار شد تسليمانه و خاشعانه در نيايش و نماز وارد مي گرديم.

من نمازم: همان ذكر اكبر و خاص خدا كه قطعا با ذكرهاي عام الهي تفاوت دارم.

من بايد با خشيت و توحيد شديد به عظمت خدا بپا شوم؛ زيرا انسان بايد هنگام اشتغال به هر كاري به همان كار توجه خاصي داشته باشد تا از پرداختن به آن نتيجه مطلوبي بگيرد و نماز كاري است كه مختص خداوند است و اهميت محتواي آن فوق امور ديگر مي باشد.


پاورقي

[1] پيامبر و علي از درخت واحد هستند. مي توان اشهد ان عليا ولي الله را به قصد جزء نبودن اذان بگويند؛ زيرا جميع فقهاي شيعه مي گويند: جزو اذان نيست.

[2] اقامه مستحب است، ولي زياد سفارش شده و عبارت است از: دو تكبير، دو شهادتين، دو حلي علي الصلاة، دو حي علي الفلاح، دو حي علي خير العمل، دو قد قامت الصلاة و دو تكبير و يك لا اله الا الله.

اذان قبل از اقامه گفته مي شود و بر مردان مستحب است و همانند اقامه است، ولي در آغاز چهار تكبير دارد و قد قامت الصلاة ندارد و در آخر هم دو لا اله الا الله دارد.


بازگشت