بي عقلان و نماز


من نمازم: دنياپرستان مرا نمي شناسند و وقتي كه به پا مي شوم به نظر حقارت و تمسخر به من مي نگرند. [1] .

توضيح: براي آنها كه فقط ظاهر دنيا را مي بينند و از آخرت غافل هستند (يعلمون ظاهرا من الحيوة الدنيا و هم عن الاخره هم غافلون) چون به بقاي انسان معتقد نيستند و دانش آنها به همان چه مي بينند و حس مي كنند منحصر است و از جهان معقولات و معنويات بي خبرند نماز و انفاق در راه خدا و پاكيزه زندگي كردن به خاطر دريافت پاداش قيامت نزد آنها معنا ندارد.

بعضي از مردم جاهل به مرور زمان از جهل خارج مي شوند و مي فهمند غير از ماديات، معنوياتي بسيار زيبا وجود دارد و بعضي هم در جهل خود مي مانند و آن گاه كه جهان پس از مرگ را ديدند



[ صفحه 39]



مي گويند مرا بازگردانيد اينك فهميدم كه حيات واقعي، بستگي به حفظ معنويات دارد. ماديات مقدمه براي معنويت و دنيا نردبان رسيدن به مقامات اخروي بوده است و فهميدم كه غذاي واقعي، غذاي روح و ايمان است.

لباس واقعي، لباس تقوي و پرهيز از گناه است.

منزل و مسكن و وطن حقيقي، جهان ابدي و بهشت و در مقام قرب الهي جاي گرفتن است.



اين وطن مصر و عراق و شام نيست

اين وطن جايي است كو را نام نيست




پاورقي

[1] و اذا ناديتم الي الصلاة اتخذوها هزوا و لعبا ذالك بأنهم قوم لا يعقلون. (مائده، 58).


بازگشت