حكم عقل درباره لزوم نماز را از زبان نماز بشنويم من نمازم


من نوعي شكرگزاري از نعمت هاي خداوند هستم، شكري مطابق خواست منعم و در جهت تكامل و تهذيب نماگزار مي باشم. بايد بدانيم كه اگر نيروي سپاس و تشكر در فطرت ما نهاده شده و به همين خاطر، در برابر كسي كه خدمتي به ما و يا به جامعه ما مي كند سپاسگزار هستيم و ميل داريم از او تشكر كنيم و اگر كار بسيار مهمي براي ما انجام داده باشد، بي انصافي مي دانيم كه او را خشنود نكنيم پس چگونه فطرت و وجدان ما قبول مي كند كه هيچ گونه عكس العملي در برابر آن مبدأ فياض كه لطف عظيم را بر بشر ارزاني داشته و خواهد داشت و اوست كه هر نعمتي را از عدم به صحنه وجود آورده و بدون آن كه كسي طلبي از او داشته باشد، خلق را آفريد و براي خود طلبكار و متقاضي درست كرده تا اين كه از او بخواهند. ولي انتظارش اين است كه هر انساني در راه رشد و تكامل خود قدم بردارد نه در راه سقوط.



[ صفحه 18]



اوست كه نعمت هاي مادي و معنوي فراواني را به ما ارزاني داشت و عقل و پيامبران را كه بزرگترين نعمت هاي خدا هستند به ما عنايت فرمود.

او دنيا و سپس جهان آخرت را با آن وسعت براي ما قرار داده است. چرا سپاسگزار نباشيم و بايد بدانيم كه او از سپاس ما بهره نمي برد؛ زيرا او بي نياز مطلق است و ما هستيم كه نيازمند و دريافت كننده مي باشيم.

آري من نمازم! من از بهترين ابزار شكرگزاري در مقابل حق تعالي مي باشم.


بازگشت