حي علي الفلاح (بشتابيد به سوي رستگاري)


در اين شعار فلاح به معناي رستگاري مورد تشويق و ترغيب قرار گرفته است. براي بهتر روشن شدن مفهوم رستگاري به چند آيه ي قرآن كريم اشاره مي شود:

«قد افلح المؤمنون» [1] ، بنابراين اهم مؤلفه هاي رستگاري «ايمان» است. در حقيقت زيربناي نيّات و تفكرات و اعمال انسان، ايمان و اعتقاد او مي باشد.

«امن الرسول بما انزل اليه من ربّه و المؤمنون كلّ امن بالله و ملائكته و كتبه و رسله لا نفرق بين احد من رسله....» [2] .

«يا ايها الذين آمَنوا آمِنوا بالله و رسوله و الكتاب الذي نزّل علي رسوله و الكتاب الذي انزل من قبل و من يكفر بالله و ملائكته و كتبه و رسله و اليوم الاخر فقد ضل ضلالاً بعيداً» [3] .



[ صفحه 37]



در اسلام زير بناي رستگاري: ايمان به خدا و فرشتگان و كتاب آسماني، بـه ويژه قـرآن، و رسالـت پيامبران به ويژه پيامبر اسلام (ص) و روز جزا.... مي باشد.

قرآن همواره انسان را به سوي «ايمان» فرا مي خواند و آن را شرط اصلي رستگاري مي داند:«قد افلح المومنون» بنابراين همان طوري كه اشاره شد عنصر اوليه ي رستگاري «ايمان» است.

«قد افلح من تزكي» [4] «قد افلح من زكيها» [5] .

مرحله ي بعد از ايمان براي رستگاري «تزكيه» است. تزكيه به معناي «پاك كردن و رشد دادن...» است و در حقيقت خالص كردن و پاك نمودن آنچه تعلق به انسان دارد و بطور اعمّ، اعمال و رفتار و اخلاق و اموال و وابستگي ها و ارتباطات اجتماعي و... را در بر مي گيرد كه مبتني بر ايمان و در جهت تعالي انسان به سوي خداست.

در آيات ذكر شده بالا عامل اصلي رستگاري «ايمان» و «تزكيه» ذكر شده است و در آيات زير آنچه موجب نفي رستگاري مي گردد بيان مي شود:

«من اظلم ممّن افتري علي الله كذبا او كذّب بآياته انّه لايُفلح الظالمون» [6] .

«قل انّ الذين يفترون علي الله الكذب لا يفلحون» [7] .

«... انّ الذين يفترون علي الله الكذب لايفلحون» [8] .

در اين آيات مباركه، دروغ بستن به خدا يا تكذيب آيات او باعث عدم رستگاري قلمداد شده است. شايد حكمت تأكيد بر اين موضوع اين است كه افرادي ممكن است به دروغ ادعاي پيامبري يا دريافت وحي از طرف خداوند



[ صفحه 38]



بنمايند و يا اشخاصي اعمال و كردار و گفتار ناشايست و انحرافي خود را به خدا نسبت دهند و براي متقاعد كردن شنوندگان و احياناً سوء استفاده از گمراهي آنان براي خود مقام و منزلتي كسب كنند و يا اموال و دارايي هايي به دست آورند.

اين موارد در دوران حاضر هم مصاديقي دارد. مثلاً گروهي خود را پيرو دين و آيين خاصي مي پندارند كه در حقيقت زاييده ي فكر يك يا چند انسان است و هيچ گونه دليل و مستند منطقي و عقلي در اين كه اصول عقايد آن ها وحي منزل باشد نيز وجود ندارد ولي بنا بر مصالح پاره اي سياست هاي تجاوزگر و در جهت تأييد و تقويت و پيشبرد اين سياست ها، عقايد انحرافي و گمراه كننده خود را به عنوان يك دين يا آيين خداييي و وحي شده (به پيامبري دروغين) از طرف خداوند قلمداد مي كنند.

اين گونه آيين هاي ضاله از دير باز مورد سوء استفاده كشورهاي استعماري قرار مي گرفته و چه بسا اصولاً به وسيله ي خود اين كشورها ايجاد شده است و در طول زمان، ديگر استعمارگران نيز هر يك به نحوي پيروان اين آيين ها را بازيچه دست خود قرار داده و معمولاً بيشتر براي مقابله با دين حق و نبوّت پيامبر اكرم(ص) و ايجاد تزلزل در ايمان و اعتقاد مسلمانان يا مبارزه با نهادهاي اسلامي از آن ها بهره مي گيرند.

علاوه بر اين ممكن است سياستمداران و دولتمردان بعضي از كشورهاي ظاهراً اسلامي بخواهند پايه هاي حكومت ناحق خود را با تعبير غير واقعي از دستورات اسلام و در حقيقت دروغ بستن به خدا و رسول(ص) پابرجا و استوار كنند و بيشتر بصورت خانوادگي و موروثي حاكم بر جان و ثروت هاي



[ صفحه 39]



خدادادي عده اي از مردم مسلمان باشند و حبّ حكومت و استيلا، آنان را وادار به چنين امري كرده باشد.

حاصل ديگري از آثار تبعي ايمان، اثر اجتماعي آن است كه اسلام، مـؤمنـين را به بـرادري و اتـحاد و هم آهنـگـي و كمك به يكديگر دعوت مي نمايد:

«قل انما المؤمنين اخوة فاصلحوا بين اخويكم...» [9] .

«و اعتصموا بحبل الله جميعاً و لاتفرقوا...» [10] .

«كلكم راع و كلكم مسؤول عن رعيته...» [11] .

اين دعوت ها شامل جامعه انساني با ايمان است و به ملّيت يا قوم و طايفه يا نژاد خاصي اختصاص ندارد و تنها فصل مشترك انسان ها براي قرار گرفتن در اين دايره؛ «ايمان» آن ها مي باشد.


پاورقي

[1] مؤمن 1.

[2] بقره 285.

[3] نساء 136.

[4] اعلي 14.

[5] شمس 9.

[6] انعام 21.

[7] يونس 69.

[8] نحل 117.

[9] حجرات10.

[10] آل عمران 98.

[11] حديث نبوي نهج الفصاحه حديث 1839.


بازگشت