الله اكبر (الله بزرگتر است)


«الله» اسم مخصوص خداوند است كه هيچ كلمه اي يا اسمي را در هيچ زباني نمي توان جانشين و ترجمه ي كامل آن دانست و حتي در زبان هاي ديگر غير از زبان عربي بهتر است به همان صورت «الله» نوشته و نقل شود.



[ صفحه 26]



الله انحصاراً به ذات اقدس الهي اطلاق مي گردد و براي هيچ موجود ديگري به كار نمي رود و در برگيرنده ي كليه ي صفات جلال و جمال حضرت باري تعالي است كه عين ذات اوست.

اسامي ديگر مانند «الاه» به صورت جمع بكار رفته است: «آلهه» يا «خدا» در فارسي «خدايان» يا «god» در انگليسي جمع بسته مي شود «gods» كه اگر با حرف بزرگ شروع يا نوشته شود «God» منظور «خداوند يكتا» مي باشد، يا در زبان هاي ديگر هم به همين ترتيب. ولي كلمه ي «الله» نه مسماي ديگر دارد و نه جمع بسته مي شود [1] .

«اكبر» (صفت تفضيلي بر وزن افعل) به معناي بزرگتر است.

در جمله ي «الله اكبر» منظور مقايسه ي «الله» با شخص يا شيء ديگري نيست كه گفته شود خدا از آن بزرگتر است چون هيچ ذي وجودي قابل مقايسه با ذات باري تعالي نيست و خداوند «سبحان الله عما يصفون» و «الله اكبر من أن يوصف» است. بلكه مفهوم آن اين است كه پروردگار عالم از هر چه براي ما قابل تصور يا حتي غير قابل تصور هم باشد برتر و بزرگتر است.

سعدي عليه الرحمه مي فرمايد:



اي برتر از خيال و قياس و گمان و وهم

از آنچه گفته اند و شنيديم و خوانده ايم



مجلس تمام گشت و به آخر رسيد عمر

ما همچـنان در اوّل وصف تو مانده ايم



يكي از رياضي دانان معاصر هنگام تشريح عدد بي نهايت و نكات مربوط به آن، در پايان سخن خود بيان داشت: «و اگر كسي معتقد به خدا باشد، خدا همين بي نهايت است» [2] .



[ صفحه 27]



در واقع «الله» بي نهايت مطلق است و اذان در اولين كلام با «الله اكبر» آغاز مي گردد كه سرچشمه معرفت حق جلّ و علا مي باشد.

گوينده ي اذان اساس اعتقاد و ايمان خويش وهم كيشان خود را درباره ي شناخت خالق و عالم خلقت و به عبارت ديگر «شناخت وجود» با «الله اكبر» شروع و در ادامه با ساير جملات اذان بيان مي كند.

كسي كه معتقد به مفهوم واقعي «الله اكبر» باشد: هيچ عامل ديگري را مؤثّر در گردش عالم و سرنوشت موجودات و تغيير و تحول در پديده ها و بالنتيجه مؤثّر در سرنوشت خود نمي داند و تمام عوامل را به عنوان وسيله و ابزاري كه خداوند خلق فرموده است تلقي مي كند.

«الله اكبر» اولاً بيان كننده وجود «الله» و ثانياً بزرگي اوست كه هيچ گونه محدوديتي ندارد؛ بنابراين در «الله اكبر» مي توان مؤلفه هاي زير را مشاهده كرد:

الف: «وجود الله» ب: «بزرگي الله» در جهت ايجابي و ج: «عدم محدوديت الله» از جهت سلبي: نفي حدود و خارج از آن چه در حيطه علم و تصور و تخيل و تجسم و توّهم و بيان و اظهار و ارائه و احساس و لمس و درك و تعقل و ورود به دايره معرفت هر موجود (به ويژه انسان) نسبت به اوست (صفات وجودي و صفات عدمي).

البته اين عدم محدوديت مانع از آن نخواهد شد كه هر كس در حدّ استعداد و امكان و شرايط خود در معرفت نسبت به «الله» كوشش كند ولي مسلّم است كه معرفت محدود است [3] و «الله» بي نهايت. پس هيچگاه معرفت كامل ميسر نمي گردد و حتي درباره ي پيامبران و به ويژه پيامبر اسلام(ص)



[ صفحه 28]



معرفت نسبت به «الله» در حدّي است كه خداوند اراده و اعطا فرموده است. ولي به هرحال امكان سير انسان در معرفت الهي به سوي بي نهايت از او گرفته نشده است.

درباره ي «الله اكبر» توضيحات بيشتري در دنباله ي جمله ي بعدي اذان (اشهد ان لا اله الاّ الله) و در پيوستگي با آن بيان خواهد شد.


پاورقي

[1] ريشه لغوي الله را بعضي از اَلَه به معناي پرستش و برخي از «وَلَهَ» به معناي تحيّر و سرگرداني دانسته اند (الميزان ج 1 ص 31).

[2] پروفسور محسن هشترودي،رياضي دان جهاني و استاد ممتاز دانشگاه تهران در كلاس درسي كه نويسنده شخصاً در آن شركت داشت اين مطلب را بيان نمود.

[3] هر كسي از ظن خود شد يار من ـ مولانا.


بازگشت