شعر (2)
قرائت شعر توسط شاعر اهلبيت جناب آقاي حسان
[ صفحه 155]
مدح خيرالانام بايد كرد
ذكر او صبح و شام بايد كرد
در اذان و اقامه نامش را
فيض بخش كلام بايد كرد
واجب اندرنماز شد صلوات
نام احمد مدام بايد كرد
در عبادت ز نام احمد وآل
نور اخلاص وام بايد كرد
بهر اتمام پنجگانه نماز
بر محمد سلام بايد كرد
فُلك ايمان را به طوفانها بود سنگر نماز
در دل شبهاي تاريك است روشنگر نماز
[ صفحه 156]
آن رهايي بخش ما ازكام درياي بلا
كشتي دل را امان از موج هول آور نماز
نغمه الله اكبر خوش سرودي مذهبي است
لحظه آماده باش ماست قبل از هر نماز
گوش جان بسپار بر حي علي خيرالعمل
هست در افعال نيكو از همه بهتر نماز
با قيام و با قعود و با ركوع و با سجود
دارد الحق در جماعت خوش ترين منظر نماز
صبح و ظهر و عصر و شب در پيچ و تاب زندگي
چرخ عمر هر مسلمان را بود محور نماز
روح پاك و جسم پاك و جامه پاك و آب پاك
مسح سر با مسح پا يعني كه پاتا سر نماز
در جهاد و حج و روزه استطاعت لازم است
ليك هرگز يك چنين شرطي نباشد در نماز
گر شود بر پا نمازي با يقين و با خلوص
مي كند خود نهي از فحشا و از منكر نماز
با بياسايد در آغوش سعادت ملتي
بايد اول سايه اندازد ورا در سر نماز
[ صفحه 157]
جنگ با فرهنگ شيطاني است در محرابها
مي زند بر قلب دشمن روز و شب خنجر نماز
هر بناي بي ستوني عاقبت ويران شود
گردد ايمان بي ستون بر پا نباشد گر نماز
بي نمازان را به قرب حق تعالي راه نيست
چونكه در معراج هر مؤمن بود شهپر نماز
اي كه ميجويي پناهي استعينوا بالصلوة
هست ما را در حوادث بهترين سنگر نماز
قول ويل للمصلين را مخاطب مي شود
هر كسي دارد مقدم كار خود را بر نماز
باب رحمت روز و شب در پيش روي سائل است
هست ما را حلقه كوبيدن آن در نماز
مؤمنان را روز و شب چون پله هاي نردبان
مي برد هر ركعتش يك پله بالاتر نماز
شور عشق و حال تسليم و خضوع است و خشوع
نور چشم احمد است و آل پيغمبر نماز
زان بود اجر علي وقت شهادت بي شمار
كشته درمحراب شد مي خواند چون حيدر نماز
[ صفحه 158]
با ملالت عمر زهرا چون به پايان مي رسيد
خواند قبل از رحلتش آن بانوي اطهر نماز
رنگ رويش مي پريد و لرزه بر اندام داشت
مجتبي مي خواند چون در محضر داور نماز
نيست زيباتر ز عاشوراي خونين حسين
ليك ثارالله را آن روز شد زيور نماز
[ صفحه 161]