مباني روان شناختي و تربيتي نماز


مقاله جناب آقاي دكتر افروز

بسم الله و بالله من الله الي الله و في سبيل الله و علي ملة رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم.

با سلام و تحيت فراوان به ارواح طيبه شهداء، روح متعالي امام راحل و آرزوي سلامت براي مقام معظم رهبري و عرض سلام خدمت حضار ارجمند و اساتيد محترم علماي بزرگوار حاضر در مجلس، خواهران و برادران و تقدير و تشكر از كميته برگزاركننده اين اجلاس و با كسب اجازه از هيئت رئيسه محترم، براي اينكه صرفه جويي در وقت بشود و من يادداشتهاي زيادي را دريافت نكنم، مطالبي را به طور فشرده به استحضارتان مي رسانم. بحث بنده به عنوان نگاهي به مباني روان شناختي و تربيتي نماز بخصوص نگرش كودكان و نوجوانان نسبت به منش و شخصيت نمازگزار است. عقيده داشتم كه بيشترين وقت را اختصاص بدهم به دومين قسمت مطلبم كه فرصتم بسيار محدود است و آن چه شايسته و بايسته است. بيش از پيش ضمن اينكه به اقامه نماز و رونق نماز در جامعه مي پردازيم به نمازگزاران بيش از نماز و تازه نمازخوانها بپردازيم زيرا اگر به شخصيت نمازگزاران بهاي بيشتري بدهيم و هميشه شخصيت



[ صفحه 126]



نمازگزاران در نزد ديگران علي الخصوص كودكان و نوجوانان تداعي گر همه فضيلتهاي اخلاقي و معنوي باشد، آنها تلاش مي كنند خود را با آنها همانند سازند و به جرگه مسلمين بپيوندند. به طور كلي همه ما قبول داريم كه هدف از آفرينش انسان عبادت خالق منان است و عبادت يعني برخورداري از نيت و انديشه خالصانه و موحدانه و حركت هدفمند و جهت دار به سوي خداست، اما هدف از عبادت نيز تربيت و رشد و كمال انسان است و هدف غايي در تربيت انسان كه همه پبامبران الهي بر آن مبعوث بوده اند رسيدن به فلاح است و بس. اولين نوايي كه رسول خدا پس از بعثت طنين افكن مي نمايند سرود آزادگي و رهايي انسان از همه وابستگيها و پيوند با الله براي نيل به فلاح است كه فرمودند: «قولوا لااله الاالله تفلحوا» (بگوييد هيچ اللهي جز الله نيست، تا به فلاح برسيد) چرا كه انسان فقط در سايه نفي اله ها و آفات رشد و پيوند با الله عامل رشد به فلاح مي رسد. فلاح يعني رسيدن به كمال مطلوب توانايي ها و قابليت هاي وجود و جوهره انساني است. به ديگر سخن به فلاح رسيدن يعني تزكيه وجود از همه وابستگي ها، اتصاف به صفات الله و تقرب به حق است.

بنابراين هر كه خود را از وابستگي هاي جهان مادي و دنياي دلبستگي ها و اله ها بيشتر رها كند، طريق رشد و هدايت را بيشتر و بهتر از ديگران مي پيمايد و به انديشه توحيدي مي رسد تا بدانجا كه همه وجودش خدايي شده جز حق نمي گويد و جز حق نمي جويد. ويژگي هاي خلقتي و فطري انسان به گونه اي است كه قابليت جانشيني خدا را در زمين دارد و مي تواند تمام توانايي ها و استعدادهاي خود را در محيطي به وسعت تمام جهان هستي شكوفا كند؛ اما سخن اين است كه انسان چگونه مي تواند به فلاح برسد و مؤثرترين روش



[ صفحه 127]



تربيتي در اين مسير كدام است؟ بدون ترديد ادامه هر روشي بدون توجه به ويژگي هاي رواني و قوانين حاكم بر نفسانيات انسان و در برداشتن نيازهاي متنوع زيستي - شناختي و رواني - اجتماعي وي نمي تواند مؤثر واقع گردد. انسان فطرتا موجودي است خداجو و خلاق و كنجكاو است، و جستجوگري، از ويژگيهاي فطري - شناختي انسان است. خميرمايه خداجويي، خلاقيت و آفرينندگي همان كنجكاوي است كه از نهاد آدمي است. رشد متعادل و متعالي انسان در گرو حسن تأمين نيازهاي اساسي اوست، و در كنار نيازهاي زيستي حسن ارضاي نيازهاي عاطفي و ذهني مناسب ترين بستر براي رشد شخصيت و آفرينندگي فكري انسان است. اما وجود در حال رشد و شخصيت متحول و پوياي آدمي زماني مي تواند از آرامش كامل و سكينه قلبي و رضامندي دروني برخوردار شود كه رويش همه جوانه ها فراهم آيد و زمينه اعتلاء و پيوند با گستره هستي هموار گشته و انسان از هر تعارض و دوگانگي و حسرت و حيراني رها گردد. پيچيدگي خلقت آدمي به گونه اي است كه نيازهاي عاليه انسان جز با گسستن حلقه هاي زنجير تعلق و رهايي از وابستگي هاي دنيوي و آزادگي و وارستگي مقدور نخواهد بود، تا بدانجا كه عالي ترين نياز انسان كه همانا شكفتن همه غنچه هاي وجود و نيل و فلاح و عروج است جز با ارتباط مستقيم و سخن گفتن با خدا و دريافت پاسخ حضرتش ميسر نخواهد بود؛ نماز كامل ترين پاسخ به عالي ترين نياز انسان است. به فرموده امام راحل رضوان الله تعالي عليه در جميع عبادات خصوصا نماز كه جامعيت دارد و منزله آن در عبادات منزله انسان كامل است و منزله اسم اعظم درك خود اسم اعظم است انسان زماني مي تواند به فلاح برسد كه با غلبه بر كشش هاي نفساني و قرباني كردن هوسها و بريدن از



[ صفحه 128]



همه وابستگي ها خروج از ايستگاه هاي فكري و رواني و ترك خودبيني با علم و ايمان و اطمينان و تسليم وجود به درگاه حق، در سكوي نماز، گويد «خدا» و به همين دليل است كه خداوند سبحان مي فرمايد: «قدافلح المؤمنون الذينهم في صلوتهم خاشعون و الذينهم عن اللغو معرضون». همانا مؤمناني به فلاح مي رسند كه با همه وجود در نمازشان خاضع و خاشعند. وقتي كه انسان به درجه خشوع برسد و همه فكر و ذكر انديشه و عملش براي خدا باشد، ديگر از همه آنچه غير خدايي است و همه موانع و آفات رشد و فلاح روي گردان مي شود از حريم عفت و عصمت پاي بيرون نمي گذارد، در انجام هر خيري از ديگران پيشي مي گيرد و هرگز دچار شرك و ريا نمي گردد و وجودش مخزن نيكي ها، مظهر زيبايي ها، زينت جامعه، درمان گر دردها و آسيبهاي اجتماعي مي شود. ترديدي نيست كه نماز انسان را از همه بديها و آسيبها باز مي دارد و نمازگزار را آمر به معروف وناهي از منكر مي كند. اما نمازي اين نقش اساسي را دارد و نمازگزاري مي تواند از چنين جايگاه والايي برخوردار باشد كه جلوه هايي از وجه معنوي نماز در وي متجلي گردد و به فرموده امام راحل براي نماز غير ازاين صورت معنايي است و نيز غير از اين ظاهر باطني است و چنانكه ظاهر را آدابي است كه مراعات ننمودن آنها موجب بطلان نماز سوري يا نقصان آن گردد، از براي باطن همين طور آدابي است قلبيه باطنيه كه با مراعات ننمودن آنها نماز معنوي را بطلان يا نقصان دست دهد. چنانكه با مراعات آنها نماز داراي روح ملكوتي شود و ممكن است پس از مراقبت و اهتمام به آداب باطنيه شخص مصلي را، نصيبي از سير الهي نماز اهل معرفت واصحاب قلوب حاصل شود كه آن قرةالعين اهل سلوك و حقيقت معراج قرب محبوب است؛ زيرا نماز مقام



[ صفحه 129]



عروج به مقام قرب و حضور در محضر انس و سالك را مراعات آداب حضور در محضر مقدس ملك الملوك لازم است. هر امري از مقدمات هر ركني از اركان نماز پاسخي است به يك نياز، نيازي به پايش جسم و جان، نياز به اعلام عبوديت، نياز به انديشه توحيدي توجه به ظل رويت و ظل عبوديت، خروج از چاه عميق طبيعت و ورود به صراط مستقيم، رهايي از خود و تقرب به دوست و نياز به تسليم. هر قدر انسان بيشتر خود را تسليم حق كند و قدرت و اقتدارش افزون مي گردد، تا بدانجا كه تسليم محض و عبوديت مطلقه از اعلا مراتب كمال و ارفع مقامات انسان است كه قدرت سير و معراج را ارزاني انسان مي دارد. پس هر كه كمال جديد و هر كه اعتلاء مي طلبد هر كه اقتدار بخواهد بايد ترك خودخواهي و خود محوري كند با تسليم پذيري محض در برابر ذات حق به مقام عبوديت نائل آيد به عنوان مثال وضو كه مقدمه اي است براي نماز يك پديده ويژه تن رواني و معنوي روحاني است كه با تطهير و پالايش وجود و طهارت جسم و روان از ناپاكيها و نادرستي ها مقدمه و شرط اوليه حضور در محضر رب العالمين فراهم مي كند. توضيحم از اين جهت است كه وقتي اين نكات را به نوجوانان و جوانان به زبان ساده توضيح بدهيم، آنها وقتي معنا و مفهوم وضو را در حد توان خودشان درك كنند به هنگام وضو و با آگاهي وضو بگيرند. دوست مي دارند كه هميشه با وضو باشند واگر براي آنها مطرح بكنيم كه كساني كه باوضو هستند و با وضو سركلاس مي روند از دامنه توجه و تمركز بيشتري برخوردار هستند و بالطبع پيشرفت تحصيلي بيشتري حاصلشان مي شود، آن وقت آنها با وضو مأنوس مي شوند و مي دانند كه وضو فقط يك شست و شوي ظاهر نيست؛ وضوي انسان نمازگزار با شستن صورت نماي اجتماعي خود را از



[ صفحه 130]



هرگونه نظر ناصواب و نگاه و كلام و منظري كه رضاي خدا در آن نبوده است پاك مي كند. با شست و شوي دستها هر توان و قدرت و عملي كه ريا در آن است، از خود دور مي كند. يا مسح سر ذهن و انديشه و تخيل و انگيزه خود را از هر آنچه غير خداست، پاك مي كند و با باوري دوباره به عظمت كبريايي و فكري متعالي سرش را در نهايت آزادگي و سرافرازي براي تعظيم و تسليم به درگاه خالق يكتا مهيا مي كند بايست قدمهاي خود را از هر حركت ناميمون و ناخوشايند و كج روي و هرزه گروي مبري سازد. نمازگزار در اقرار به كلمات توحيدي و گفتگو با خدا همانند سازي مي كند با رشد يافتگان الهي و نهايت آن كه با ترك خودبيني و خودخواهي كه انسان در نماز به اين حقيقت برسد كه خداجو، خداگو و خداطلب بشود، به گونه اي خواهد شد كه به جرگه مصلين بپيوندد.

اما آنچه كه در قسمت دوم بحثم مي خواهم به طور فشرده عرض كنم اين است كه تعصب و تأثر فراوان ما در اين كه نتوانسته ايم به گونه اي كه شايسته و بايسته است، حق نماز و مصاحبت با ذات حق را بجا آوريم و الگوهاي مطلوبي از نمازگزاران موحد و پيمايندگان صراط مستقيم در هر شهر و محله و كوچه و بازار و اداره و خانه به جوانان كنجكاو و جستجوگر بشناسانيم زيرا ايشان فرصت محشور شدن با اولياء حق و نمازگزاران مخلص و سرايندگان نغمه هاي توحيد و محبت را پيدا نكرده اند. سخن من اين است كه بايد بيش از گذشته به ويژگيهاي شخصيتي و منش نمازگزاران بپردازيم. چه بسيار كودكان و نوجواناني هستند كه با به اصطلاح نمازگزاراني مأنوس و محشور بوده اند كه بعضا از ايشان جز اخم و عصبانيت و خودرأيي و آزمندي و خصلت بي صبري و



[ صفحه 131]



لجاجت و دهها ويژگي نامطلوب ديگر درست عكس آنچه كه در مقدمه عرايضم عرض كردم است(سيماي مسلمين از سوره مؤمنون) را ديده اند. بنابراين مي بايست در همه انسانها به ويژه كودكان و نوجوانان نگرشي مثبت و دوست داشتني نسبت به نماز و شخصيت محبوب نمازگزاران به وجود آيد تا آنان نيز با همانندسازي به اين مهم كه نياز انسانهاي متعالي است بپردازند. مگر نه اين است كه نماز پرچم عبادات و معراج مؤمنين است، مگر نه اين است كه قرباني كردن همه خودمحوري ها و تجلي همه نيكي ها و زيبايي ها و اوج شكوفايي ماست؟ پس سزاوار اين است كه اين نوباوگان و نوجوانان و جوانان ما همسايه ها، شاگردان ما، معلمين ما، زيردستان و فرماندهان ما، ميهمانان و تماشاگران ما، دوستان و دشمنان ما همه و همه از زماني كه نماز مي خوانيم، انتظاري جز محبت در كلام و رفتار و استواري شخصيت، گذشت و مروت، سخن حق و عمل به عدالت نداشته و شخصيت ما را عاري از عصبانيت ها و پرخاشگريها و خودخواهي ها و خودمحوري ها و قدرت طلبي ها و يا دآور زيبايي ها و عمل به نيكي ها بدانند و نمازگزار را نه فقط از سجه دست و نشانه پيشاني و اخفاء و اظهار حروف بلكه از خويشتن داري ها و پيشگامي در عمل امر به معروف و مشي صحيح زندگي، خداترسي و تقوي پيشگي، استغناي طبع و صبوري در شرائط سخت، شاكري در نعمت، صيانت از پرده و حريم و عصمت، حفظ امانت، وفاي به عهد، بخشش و سخاوت و پايداري در صراط مستقيم، حاكميت بخشيدن به ارزشها، حفظ و تداوم شرائط قيام به نماز و حضور در محضر انس بشناسند. «ان الانسان خلق هلوعا». قوانين حاكم بر نفسانيات انسان چنين است كه انسان شتابگر و عجول و هلوع است. اما وقتي كه به جرگه مصلين مي پيوندد و نام خود



[ صفحه 132]



را نمازگزار مي گذارد بايد سيماي بهتري داشته باشد، قانون حاكم بر نفسانيت انسان چنين است كه او بسيار حريص و آزمند است و زماني كه با تجارب ناخوشايند مواجه مي شود، بسيار بي قراري از خود نشان مي دهد. آن گاه كه مال و دوستي به او رو مي كند منع احسان مي كند و انحصارگري پيشه مي كند مگر نمازگزاران حقيقي كه به عنوان گروهي از انسانهاي رشديافته و مطلوب با قدرت و معنويت نماز و قرباني كردن خودخواهيها، تسليم محض، قدرت غلبه بركششها و قوانين حاكم بر نفسانيات انسان موجود را مي يابند. به ديگر سخن كودكان و نوجوانان و همه نظاره گران رفتارهاي شخصيتي و اجتماعي انسان ها مي بايست خويشتن داري ها و فضيلت هاي اخلاقي و رفتارهاي متعالي فردي و اجتماعي را حاصل اقامه نماز بدانند. در هر كس نيكي مي بينيد و در هر كس شخصيت محبوبي مي بينيد بگويند آن نمازخوان است. به همين جهت مي بينم كه در قرآن مي گويند: «قالوا يا شعيب اصلوتك تأمرك ان نترك مانعبد اباءنا او ان نفعل في اموالنا مانشاء» اي شعيب آيا اين نماز توست كه تو را آمر به معروف و ناهي از منكر مي كند و ما را به راه راست هدايت مي كني؟ آري اگر نماز انسان را عامل به نيكي ها و متصف به صفات الله و آمر به معروف و ناهي ازمنكر نكند و نمازگزار بر كشش ها و قوانين حاكم بر نفسانيات فائق نگردد. معنا و مفهوم خود را در جامعه مسلمين باز نمي يابد. اينك شايد سزاوار آن باشد كه ضمن اهتمام بيش از پيش به ترويج اقامه نماز در ميان همه اقشار بالاخص نسل جوان و تبيين راز و رمز نماز و نقش آن در بهداشت روان و سلامت جامعه به ساده ترين بيان و بيشترين توجه به توفيق به رفتار نمازگزاران با روح نماز معطوف گردد تا بدانجا كه آثار حضور در محضر حق نياز به درگاه بي نياز، بيان حال و تقاضاي



[ صفحه 133]



قرب يار و تبري از اغيار، ترك خودبيني و خودخواهي و اخلاص در همه شئون زندگي در خلق و خوي و رفتار شخصي و اجتماعي و مناسبات زندگي ما متجلي مي شود؛ آن وقت اين نماز بزرگترين نعمت و امانت خداوندي و نگين حلقه وصل فرشيان و عرشيان، معنابخش توحيد و حقيقت هر دو جهان به عنوان ارزشمندترين و متعالي ترين رفتار در جامعه بازشناسي خواهد شد. هر كس در جامعه نماز مي خواند دروغ نمي گويد. كليشه هر نفاق و زمينه هر طغيان و فساد و نشانه هر ترس خودبيني و خودخواهي و خودنمايي و عقده هاي رواني دروغ است.

هر كس نماز مي خواند امين جان و مال و ناموس مردم است، نه كم فروشي مي كند و نه گران فروشي، نه غيبت مي كند، نه تهمت مي زند و نه دشنام مي دهد، نه خيانت مي كند، نه ظلم مي كند و نه زير بار ظلم و ذلت مي رود. هر كس نماز مي خواند چهره اي گشاده دارد مهربان و بامحبت است، پرخاشگري نمي كند، دشمني روا نمي دارد حق ناشناسي نمي كند. هركس نماز مي خواند شخصيتش آميزه اي از عطوفت و منطق و استواري است صادقانه و شجاعانه سخن مي گويد، عادلانه مي انديشد. حال اگر من و شما نماز مي خوانيم ولي خداي نكرده هنوز هم دروغ مي گوئيم، غيبت مي كنيم، كم فروشي و گرانفروشي مي كنيم، رگه هايي از خود محوري و خودبيني و فزون خواهي و قدرت طلبي و مقام پرستي وجودمان را فرا گرفته است، با ديگران با پرخاشگري و كبر و نخوت رفتار مي كنيم. شخصيت ما براي اعضاء خانواده و همكاران و ديگران به گونه اي كه انتظار مي رود مطلوب و قابل اعتماد نيست. پس دوباره بايد نماز بخوانيم؛ اما اگر كسي دروغ نمي گويد و غيبت نمي كند ولي نماز هم نمي خواند او صفات



[ صفحه 134]



بسيار بسيار فراواني از ويژگيهاي ممتاز و برتر مسلمين را دارد بايد نماز بخواند تا اين صفات حسنه به كمال برسد. نماز براي او زينت اين فضيلت هاي اخلاقي خواهد بود. با عرض پوزش صلوات ختم بفرماييد.

ّ

[ صفحه 137]




بازگشت