جامع ابن طولون (مصر، سال 359 ه)


نويري در «نهاية الأرب في فنون الأدب» مي گويد:

در سال 359 در روز جمعه، هشتم ربيع الآخر، سردار جوهر در جامع ابن طولون نماز گزارد و به «حي علي خير العمل» اذان داد، و آن اول اذاني بود كه در مصر به اين شيوه گفته شد، سپس در روز جمعه، در جامع عتيق مصر به آن اذان داده شد. [1] .

ابن خلدون در تاريخش مي نويسد:

جوهر به مسجد جامع ابن طولون درآمد، پس در آن نماز گزارد و دستور داد كه «حي علي خير العمل» را در اذان بيفزايند؛ از اين رو، آن اذان، نخستين اذاني بود كه در مصر به آن [حيعله ي سوم] داده شد. [2] .

ابن اثير در كامل آورده است:

در جمادي الأول سال 359 جوهر به جامع ابن طولون رفت و دستور اذان داد، پس مؤذن به «حي علي خير العمل» اذان گفت: و آن اولين اذان در مصر به اين شكل بود؛



[ صفحه 384]



پس از آن در جامع عتيق اذان داد، و در نماز «بسم الله الرحمن الرحيم» را آشكار ساخت. [3] .

ابن عماد حنبلي در «شذرات الذهب» بيان مي كند:

در 18 ربيع الآخر سال 359، سردار جوهر با لشكري انبوه در جامع ابن طولون نماز گزارد، و عبدالسميع بن عمر عباسي خطيب، خطبه خواند و اهل بيت پيامبر و فضائل آنها را يادآور شد، و براي سردار جوهر دعا كرد، و در قرائت [نماز] «بسم الله الرحمن الرحيم» را آشكار ساخت، و سوره جمعه و منافقين را در نماز [جمعه] خواند و به «حي علي خير العمل» اذان داد، و آن نخستين اذاني در مصر بود كه به حيعله ي سوم گفته شد... و خطيب در نماز جمعه [پيش از ركوع در ركعت اول و پس از ركوع ركعت دوم] قنوت خواند؛ و در جمادي الأول همين سال در جامع عتيق مصر به «حي علي خير العمل» اذان دادند. [4] .

مقريزي در «المواعظ و الاعتبار» مي گويد:

اذان در مصر مانند اذان اهل مدينه بود، يعني: الله اكبر، الله اكبر و ادامه ي آن - آن گونه كه امروز هست - اين اذان در جامع عمرو - به مصر قديم -و جامع عسكر، و جامع احمد بن طولون و ديگر مساجد ادامه داشت تا اينكه سردار جوهر با لشكر المعز لدين الله به مصر آمد و ساخت قاهره را بنا نهاد؛ چون در روز جمعه - هشتم جمادي الأول سال 359 - بود، سردار جوهر نماز جمعه را در جامع احمد بن طولون گزارد، و عبدالسميع بن عمر عباسي - كه كلاه و سبني [نوعي لباس] و عباي سياه پوشيده بود - خطبه خواند، و مؤذنان به «حي علي خير العمل» اذان دادند، و آن اولين اذان در مصر به اين شيوه بود.

عبدالسميع در آنجا نماز جمعه گزارد، و در آن سوره جمعه و «اذا جاءك



[ صفحه 385]



المنافقون» را خواند، و در ركعت دوم قنوت گفت و به سجده رفت و ركوع را [قبل از قنوت] فراموش كرد؛ علي بن وليد - قاضي لشكر جوهر - ندا داد: نماز باطل شد، نماز ظهر را چهار ركعت اعاده كن. پس از آن، در ديگر مساجد - مسجد عسكر تا حدود مسجد عبدالله - به «حي علي خير العمل» اذان داده شد. [5] .

جوهر عبدالسميع را عتاب كرد كه چرا در هر سوره «بسم الله الرحمن الرحيم» نخواند و در خطبه آن را نگفت، و او را از تكرار اين كار باز داشت.

چهار روز مانده به پايان اين ماه (جمادي الاول)، در جامع عتيق به «حي علي خير العمل» اذان داده شد، و بسمله را در نماز آشكار ساختند، پس از آن در طول خلافت فاطميان اين كار پيوسته ادامه يافت، جز اينكه حاكم بامر الله در سال 400 مؤذنان قصر و ديگر مسجدهاي جامع را گرد آورد، و قاضي القضات - مالك بن سعيد فارقي - را حاضر ساخت. ابوعلي عباسي بخش نامه اي را خواند كه در آن دستور ترك «حي علي خير العمل» در اذان بود، و اينكه در نماز صبح «الصلاة خير من النوم» گفته شود، و مؤذنان قصر اين جمله را هنگام گفتن «السلام علي اميرالمؤمنين و رحمة الله» بگويند. [6] .

اين فرمان امتثال شد و به اجرا درآمد، تا زماني كه در ربيع الآخر سال 401 مؤذنان به گفتن «حي علي خير العمل» بازگشتند، و در سال 405 مؤذنان جامع قاهره و مؤذنان قصر را منع كرد از اينكه پس از اذان بگويند «السلام علي اميرالمؤمنين»، و دستور



[ صفحه 386]



داد بعد از اذان اين جمله را بر زبان آورند: «الصلاة رحمك الله...». [7] .

در كتاب «النجوم الزاهرة في أعلام مصر و قاهرة» آمده است:

... آن گاه در ماه ربيع الآخر سال 359 در مصر به «حي علي خير العمل» اذان دادند و اين كار استمرار يافت. سپس جوهر ساخت دانشگاهي را در قاهره آغاز كرد كه به «جامع الأزهر» معروف است، و آن نخستين دانشگاهي است كه رافضه [شيعه] در مصر بنا نهاد. [8] .

در تاريخ الخلفا مي خوانيم:

در ربيع الآخر سال 359، در مصر به «حي علي خير العمل» اذان دادند. [9] .


پاورقي

[1] نهاية الأرب في فنون الأدب / الفن 5 / القسم 5 / الباب 12، اخبار الملوك العبيديون.

[2] تاريخ ابن خلدون 4: 48.

[3] الكامل في التاريخ 7: 31.

[4] شذرات الذهب 3: 100.

[5] نزديك به اين مضمون در كتاب اخبار بني عبيد 1: 85 آمده است.

[6] پيش از اين گذشت كه، معاوية بن ابي سفيان نخستين كسي بود كه اين بدعت را نهاد و اركان آن را استوار ساخت (الأوائل للسيوطي: 26). ريشه و اساس اين بدعت در زمان عمر جان گرفت و پديد آمد؛ زيرا زماني كه عمر به مكه آمد، ابو محذوره اين گونه اذان داد: «الصلاة يا اميرالمؤمنين، حي علي الصلاة، حي علي الصلاة، حي علي الفلاح، حي علي الفلاح»، [و پس از اذان نزد عمر آمد] عمر به او گفت: واي بر تو! آيا ديوانه اي؟! آيا در دعايت كه ما را فرا خواندي اين [جمله] بود كه، ما نمي آييم تا اينكه تو نزد ما آيي؟! (مصنف ابن ابي شيبه 1: 307).

[7] المواعظ و الاعتبار، للمقريزي 2:271-270.

[8] النجوم الزاهره 4: 32.

[9] تاريخ الخلفا: 402.


بازگشت