عبدالله بن عمر (م 73 يا 74 ه)


روايات از عبدالله بن عمر مختلف است؛ در بعضي از آنها آمده است كه او همواره به «حي علي خير العمل» اذان مي گفت؛ و در بعضي ديگر آمده است كه او گاهي يا تنها هنگام سفر به آن اذان مي گفت: ما در كتاب «وضوء النبي» - در بحث روائي - راز اين اختلاف در نقل روايت ها را روشن ساختيم، و توضيح بيشتر در جاي مناسب خود خواهد آمد.

آثاري كه دلالت دارند ابن عمر پيوسته در اذان «حي علي خير العمل» مي گفت، چنين است:



[ صفحه 239]



الف) از محمد بن سيرين از ابن عمر نقل شده كه، او در اذانش «حي علي خير العمل» مي گفت. [1] .

ب) در مصنف عبدالرزاق، از معمر، از يحيي بن ابي كثير، از مردي [يك شخصي] نقل شده كه: ابن عمر هنگامي كه در اذان به «حي علي الفلاح» مي رسيد [پس از آن] مي گفت: «حي علي خير العمل»، و سپس مي گفت: «الله اكبر، الله اكبر، لا اله الا الله». [2] .

ج) از زيد بن محمد، از نافع نقل شده كه، ابن عمر هنگامي كه اذان مي داد مي گفت: «حي علي خير العمل». [3] .

د) از ابن عون، از نافع نقل شده كه گفت: ابن عمر هنگامي كه اذان مي داد، مي گفت: «حي علي خير العمل»، اين حديث را المؤيد بالله روايت كرده است. [4] .

حافظ محمد بن ابراهيم وزير مي گويد: ابن حزم در كتاب «الاجماع» از ابن عمر روايت كرده كه در اذانش مي گفت: «حي علي خير العمل». [5] .

سپس مي گويد: اين دو سند را در «حي علي خير العمل» بررسي كردم، آن دو را، تا ابن عمر و زين العابدين، صحيح يافتم. [6] .



[ صفحه 240]



سخناني كه به اذان ابن عمر به «حي علي خير العمل» در بعضي زمان ها اشاره دارد موارد زير است:

الف) مالك بن انس به نقل از نافع مي گويد: ابن عمر بعضي وقت ها هنگامي كه «حي علي الفلاح» مي گفت، در پي آن مي گفت: «حي علي خير العمل». [7] .

ب) ليث بن سعد از نافع نقل مي كند كه: ابن عمر در سفرش اذان نمي داد، و مي گفت: «حي علي الفلاح» و گاهي: «حي علي خير العمل». محمد بن سيرين از ابن عمر روايت كرده كه وي در اذانش اين را مي گفت؛ و نيز نسير بن ذعلوق از ابن عمر روايت كرده كه، وي در سفر اين جمله را مي گفت. [8] .

ج) از ليث بن سعد از نافع نقل شده كه گفت: چه بسا ابن عمر در اذانش «حي علي خير العمل» را مي افزود. [9] نيز اين سخن را عطا از ابن عمر نقل كرده است [10] .

د) عبدالرزاق از ابن جريح از نافع از ابن عمر نقل كرده كه وي در نماز در سفر، دو بار اقامه مي گفت؛ يا سه بار مي گفت: «حي علي الصلاة؛ حي علي الصلاة؛ حي علي خير العمل». [11] .

ابن حزم مي گويد: كسي كه مثل اين سخن را از صاحب مي گويد- مثل اين اجتهاد به رأي گفته نمي شود - لازم است اين قول ابن عمر را بگيرد، چه آن با سند بسيار صحيح از او ثابت است. [12] .

حافظ زين الدين عراقي از امام علاءالدين مغلطاي در كتاب «التلويح شرح الجامع الصحيح» چنين روايت مي كند: ابن حزم آورده كه اين روايت صحيح است از عبدالله



[ صفحه 241]



بن عمر و ابي امامة بن سهل بن حنيف كه آن دو در اذانشان مي گفتند: «حي علي خير العمل»؛ و مغلطاي مي گويد: علي بن حسين آن را [در اذان] مي گفت. [13] .

محقق جلال مي گويد: ابن دقيق عيد و غير او [اين حديث را] درست دانسته اند كه، ابن عمر و علي بن حسين، بر اذان به «حي علي خير العمل» ثابت ماندند تا درگذشتند [14] .

در «المختصر» از شرح ابن دقيق عيد بر «العمده» آمده است: به سند صحيح [اين سخن] درست است كه، زين العابدين و عبدالله بن عمر به «حي علي خير العمل» اذان گفتند تا از دنيا رفتند. [15] .

اكنون به جاست بعضي از طرقي را كه حافظ علوي در كتابش - الأذان بحي علي خير العمل - از عبدالله بن عمر بن خطاب آورده، باز گوييم.


پاورقي

[1] السنن الكبري، للبيهقي 1: 425؛ الاعتصام بحبل الله 1: 308.

[2] المصنف 1: 420، حديث 1786.

[3] الاعتصام بحبل الله 1: 295؛ رأب الصدع 1: 198؛ و در «الايضاح (قاضي نعمان): 109» آمده است:... و به اين اسناد (يعني اسنادي كه در كتب جعفريه گذشت) از جعفر بن محمد، از نافع روايت شده است كه عبدالله بن عمر چون براي اقامه ي نماز ندا مي داد و به «حي علي الفلاح» مي رسيد، مي گفت: «حي علي خير العمل».

[4] اين روايت را المؤيد بالله در شرح تجريد - نسخه ي خطي - از طريق عمار بن رجاء از ازهر بن سعد روايت كرده است. نگاه كنيد به، الأذان بحي علي خير العمل، للحافظ علوي، به تحقيق عزان: 103.

[5] نگاه كنيد به، مراتب الاجماع، لابن حزم: 27.

[6] الروض النضير 1: 542؛ و نگاه كنيد به، الأحكام، لابن حزم 4: 593 و مقدمه ي الأذان بحي علي خير العمل، به تحقيق عزان: 14.

[7] السنن الكبري، للبيهقي 1: 424؛ الاعتصام بحبل الله 1: 297 و 308 و 312.

[8] السنن الكبري، للبيهقي 1:424-425؛ و نگاه كنيد به، مصنف ابن ابي شيبه 1: 196.

[9] فتح الباري (ابن رجب حنبلي) 3: 497.

[10] السنن الكبري للبيهقي 1: 424؛ الاعتصام بحبل الله 1: 299 و 310.

[11] مصنف عبدالرزاق 1: 464، حديث 1797.

[12] المحلي 3:160-161.

[13] الروض النضير1: 541؛ الاعتصام بحبل الله 1: 311.

[14] ضوء النهار 1: 468.

[15] الروض النضير 1: 542.


بازگشت