ابو محذوره (م 59 يا 79 ه)


محمد بن منصور در كتابش «الجامع»، به اسناد خود از كساني كه نظرشان پسنديده است، از ابومحذوره - يكي از مؤذنان پيامبر - روايت مي كند كه گفت: پيامبر صلي الله عليه و آله به من امر كرد كه در اذان بگويم: «حي علي خير العمل». [1] .

همچنين در كتاب «الشفاء» از محمد بن منصور روايت شده كه: (ابو) القاسم (ع) از او خواست اذان دهد و در اذان (حي علي خير العمل) را بياورد، گفت: همانا پيامبر به آن دستور داد. [2] .

حافظ علوي از چند طريق، خبر حيعله ي سوم را روايت مي كند كه، طريق حماني يكي از آنهاست، و طرق ديگر عبارتند از:

الف) حديث كرد ما را ابوطيب محمد بن حسين نحاس [3] ، به قرائت، براي ما حديث كرد علي بن عباس بجلي، (براي ما حديث كرد بكار بن احمد، براي ما حديث كرد مخول بن ابراهيم از) [4] محمد بن بكر، از زياد بن منذر كه گفت: شيخي از اصحاب ما برايم حديث كرد، از مردي كه ابومحذوره برايش حديث كرد، گفت: پيامبر مرا فرمان داد كه در اذان بگويم: «حي علي خير العمل» [5] .

ب)براي ما خبر داد احمد بن علي بن عطار و محمد بن حسين بن غزال - به قرائت



[ صفحه 234]



بر آن دو - گفتند: براي ما حديث كرد علي بن احمد بن عمرو، براي ما حديث كرد محمد بن منصور مقري، [گفت:] برايم حديث كرد احمد بن عيسي، از محمد بن بكر، از ابي جارود مثل آن (حديث پيشين) را [6] .

ج) حديث كرد براي ما احمد بن زيد بن يسار، به ما خبر داد حسن بن محمد بن سعيد بن مسلم (رفاء)، براي ما حديث كرد محمد بن حسن اريسي [7] ، براي ما حديث كرد احمد بن يحيي صوفي، براي ما حديث كرد مخول بن ابراهيم، [گفت:] برايم حديث كرد محمد بن بكر ارحبي از ابي جارود كه گفت: حديث كرد برايم يحيي - شيخي از اصحاب ما - از مردي كه از ابومحذوره برايش حديث كرد كه گفت: پيامبر مرا امر كرد كه در اذان بگويم: «حي علي خير العمل» [8] .

د) حديث كرد براي ما محمد بن حسين بن نحاس - به قرائت - براي ما حديث كرد علي بن عباس بجلي، براي ما حديث كرد بكار بن احمد، براي ما حديث كرد عثمان بن سعيد احول، [گفت:] برايم حديث كرد هذيل بن بلال مدائني، گفت: شنيدم (ابن) [9] ابي محذوره مي گفت: «حي علي الفلاح، حي علي الفلاح؛ حي علي خير العمل، حي علي خير العمل...».

ه) براي ما حديث كرد [10] ابوطيب علي بن محمد بن بنان، [گفت:] برايم حديث كرد ابوالقاسم عبدالله بن جعفر بن محمد نجار فقيه، براي ما حديث كرد عباس بن



[ صفحه 235]



احمد بن محمود رازي - كه در سال 343 به حج آمد - براي ما حديث كرد ابوجعفر [11] احمد بن محمد بن سلامه ازدي به مصر - يعني طحاوي فقيه - براي ما حديث كرد يونس بن بكر [12] ، براي ما حديث كرد ابن وهب، [گفت:] برايم حديث كرد عثمان (بن حكم جذامي [13] ، از ابن جريج، از ابن ابي محذوره، از آل ابي محذوره [14] ، از ابو محذوره كه گفت پيامبر فرمود: برو در مسجد الحرام، و اين چنين اذان بگو: الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر، أشهد أن لا اله الا الله، أشهد أن لا اله الا الله، أشهد أن محمدا رسول الله، أشهد أن محمدا رسول الله، حي علي الصلاة، حي علي الصلاة، حي علي الفلاح، حي علي الفلاح، حي علي خير العمل، حي علي خير العمل، الله اكبر، الله اكبر، لا اله الا الله. [15] .

و) و به همين اسناد از ابن جريج، از عطاء بن ابي رباح نقل شده كه گفت: اذان پيشينيان با اذان امروزي ها [16] ناسازگار مي باشد؛ ابو محذوره در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله اذان مي گفت، و من اذان او را درك كردم، در اذانش بين «حي علي الفلاح» و «الله اكبر»، مي گفت: «حي علي خير العمل، حي علي خير العمل».

امام مؤيد بالله - در شرح تجريد - از طريق ابي بكر مقري اين گونه روايت مي كند: براي ما حديث كرد طحاوي فقيه، گفت: براي ما حديث كرد ابوبكر، گفت: براي ما حديث كرد ابو عاصم، گفت: براي ما حديث كرد ابن جريج، گفت: براي ما حديث



[ صفحه 236]



كرد عثمان بن سائبه [17] ، گفت: مرا خبر داد پدرم از عبدالملك بن ابو محذوره، از ابو محذوره - مؤذن پيامبر - كه گفت: پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: برو و در مسجد الحرام اذان بده و بگو: الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر؛... حي علي خير العمل، حي علي خير العمل. [18] .

اين روايت، همان خبر حافظ علوي است، با اين تفاوت كه علوي آن را از طريق يونس بن بكر روايت مي كند و مي گويد: براي ما حديث كرد ابن وهب، [گفت:] برايم حديث كرد عثمان بن حكم مدائني، از ابن جريج.

امام يحيي بن حمزه - از امامان زيديه - در «الانتصار» مي گويد: حجت و دليلي كه در پي مي آيد حديثي است كه محمد بن منصور در كتاب «الجامع» به اسناد خود از كساني كه سخن آنان پسنديده است، از ابو محذوره - يكي از مؤذنان پيامبر -روايت مي كند كه گفت: پيامبر مرا امر كرد...

امام محمد بن مطهر در «المنهاج» مي گويد: براي ما چنين روايت شده كه پيامبر ابو محذوره را دستور داد كه [در اذان] بگويد: «حي علي خير العمل، حي علي خير العمل».

حافظ علوي به اسنادش از طريق يحيي بن حميد حماني روايت مي كند كه گفت:



[ صفحه 237]



براي ما حديث كرد ابوبكر بن عياش، از عبدالعزيز بن رفيع، از ابو محذوره كه گفت: من نوجواني خوش آواز بودم، براي نماز صبح پيش پيامبر اذان گفتم، چون به «حي علي الفلاح» رسيدم، پيامبر فرمود: «حي علي خير العمل» را به آن ملحق كن. [19] .


پاورقي

[1] البحر الزخار 2: 192؛ امالي احمد بن عيسي 1: 92؛ ميزان الاعتدال 1: 139؛ لسان الميزان 1: 268.

[2] جواهر الاخبار والآثار 2: 191.

[3] در تحقيق عزان «النخاس» آمده است.

[4] عبارت داخل پرانتز از تحقيق عزان است، ص 51، حديث 2.

[5] الاعتصام بحبل الله 1: 284.

[6] عزان در ص 51، حديث 3 تعليق زده است كه محمد بن منصور در «الأمالي 1: 196» آن را روايت كرده است (رأب الصدع 1: 234) و در اين كتاب آمده است: پيامبر مرا امر كرد كه در اذان بگويم: حي علي خير العمل... نگاه كنيد به، الاعتصام بحبل الله 1: 284.

[7] در تحقيق عزان صفحه 52، حديث 4، «الاويسي» ثبت شده است.

[8] الاعتصام بحبل الله 1: 284.

[9] از تحقيق عزان: 54، حديث 7؛ الاعتصام بحبل الله 1:284-290.

[10] در الاعتصام 1: 289، «أخبرنا» آمده است.

[11] در «الاعتصام 1: 289» آمده است: أبو هند.

[12] در اعتصام «بكير» آمده است.

[13] در اعتصام «الحرامي» آمده است.

[14] داخل پرانتز از تحقيق عزان: 52، حديث 5 مي باشد.

[15] در تحقيق عزان: 53، افزون بر اين آمده است: آن گاه برگرد و صدايت را به «الله اكبر» بلند كن تا شهادتين، سپس بگو: حي علي الصلاة... (تا آخر روايت فوق)؛ اين زيادي در «اعتصام 1: 289»، به همين صورت، موجود مي باشد؛ و در آغاز اذان دو تكبير است.

[16] در «الاعتصام 1: 289» آمده است: «تأذينكم»؛ اذان آنان كه در گذشته اند بر خلاف اذان شما است.

[17] در «الاعتصام 1: 280» آمده است: السائب.

[18] الأذان بحي علي خير العمل، للحافظ العلوي: 27؛ حديث المؤيد بالله در «معاني الآثار» موجود است، با اين تفاوت كه لفظ «حي علي خير العمل» از آن افتاده است. و اين بدان معناست كه المؤيد از كتاب طحاوي روايت را نياورده، بلكه آن را از طريق ابوبكر مقري از طحاوي روايت كرده است؛ و عباس بن احمد بن محمود رازي از او پيروي كرده است؛ و آنچه حافظ مرادي آورده آن را تقويت مي كند. نگاه كنيد به، حي علي خير العمل، لمحمد سالم عزان: 20 و الاعتصام بحبل الله 1: 280؛ در اين كتاب آمده است: پيامبر مرا اذان آموخت همان گونه كه امروز اذان مي گويم، و حيعله ي سوم را ذكر مي كند. سپس مي گويد: الهادي اين روايت را در «الاحكام» و «المنتخب» آورده، و در «المنتخب» مي گويد: آنچه به طور صحيح از پيامبر براي ما رسيده اين روايت مي باشد... و مثل آن در كتاب «الشفاء» از ابن ابو محذوره روايت شده است.

[19] الأذان بحي علي خير العمل، به تحقيق عزان: 50؛ الاعتصام 1: 283.


بازگشت