روايت حافظ علوي از بلال


طريق حافظ علوي از طريق طبراني به مراتب بهتر است، هر چند در آن بعضي از امور شبهه انگيز وجود دارد؛ زيرا وي حديثش را از طريق مسلم بن حجاج روايت مي كند، هر چند اين حديث در صحيح مسلم نباشد، سلسله سند حديث چنين است:

حديث كرد ما را ابراهيم بن محمد بن عرعره، [گفت:] براي ما حديث كرد معن بن عيسي، [گفت:] براي ما حديث كرد عبدالرحمان بن سعد مؤذن از محمد بن عمار بن حفص بن عمر.

پيداست كه اين اشخاص از رجال حديث پيشين بهترند. مسلم بن حجاج



[ صفحه 210]



- صاحب كتاب صحيح - نزد اهل سنت امام است؛ و ابراهيم بن محمد بن عرعره بن برند بن نعمان كسي است كه ابو حاتم رازي درباره او از ابواسحاق بصري مي پرسد، و او پاسخ مي دهد: [ابراهيم بن عرعره]، فردي راست گو است. [1] .

از علي بن حسين بن حبان حكايت شده كه گفت: در كتاب پدرم دست خط او را يافتم، درباره عرعره از او - يعني يحيي بن معين - پرسيدم، گفت: شخصي ثقه و مورد اعتماد مي باشد، و احاديث او معروف است، يحيي بن سعيد او را گرامي مي داشت،به جستجو و پژوهش مشهور است، در كتابت فراست دارد؛ ليكن خود را تباه مي سازد و در هر چيزي وارد مي شود [2] ، ضعف هايي درباره ي او آمده است.

و اما معن بن عيسي بن يحيي بن دينار اشجعي، مولايشان، قزاز، ابويحيي مدني است كه در طبقه يعقوب بن حميد بن كاسب قرار دارد، مزي در تهذيب [3] شرح حال او را آورده است. ابو حاتم مي گويد: استوارترين و با اعتمادترين اصحاب مالك، معن بن عيسي است، او نزد من از عبدالله بن نافع صائغ و ابن وهب، محبوب تر است. [4] .

و اما عبدالرحمن بن سعد مؤذن - چنانچه گذشت - ضعيف مي باشد.

و محمد بن عمار بن حفص بن عمر، همان ابوعبدالله مدني مؤذن مسجد پيامبر است، و به او «كشاكش» گفته مي شود و او مولاي انصار مي باشد، و گفته اند مولاي عمار بن ياسر است. [5] .



[ صفحه 211]



عبدالله بن احمد بن حنبل به نقل از پدرش مي گويد: در محمد بن عمار اشكالي نمي بينم [6] ، و دوري از يحيي بن معين نقل مي كند كه در او جاي سخن نيست. [7] علي بن مدني او را ثقه مي داند [8] ، و ابو حاتم مي گويد: شيخ است، در او اشكالي وجود ندارد، و حديثش نوشته مي شود، [9] و ابن حجر نيز اشكالي در او نمي بيند و مي گويد از جمله آن هفت نفر است. [10] .

حال حفص بن عمر بن سعد قرظ نيز در گذشته روشن شد كه محل اختلاف است و صحت حديث بر او توقف دارد و حجت نيست.

با وجود اين شبهه ها، اسناد اين حديث از روايت طبراني - در الكبير - و بيهقي، از ابي الشيخ اصفهاني از محمد بن عبدالله رسته - در السنن - پاكيزه تر است [و اشكالات كمتري دارد].


پاورقي

[1] الجرح و التعديل 2: 130.

[2] تاريخ بغداد 6:149 - 151؛ در اين كتاب آمده است: وي ساكن بغداد شد و در آنجا حديث كرد از يحيي بن سعيد قطان، و عبدالرحمان بن مهدي، و محمد بن جعفر، و محمد بن بكر برساني و معن بن عيسي...

[3] تهذيب الكمال 28: 336.

[4] الجرح و التعديل 8:277 / 278، ترجمه 1271.

[5] تهذيب الكمال 26: 163؛ تهذيب التهذيب 9: 358؛ التاريخ الصغير 2: 183.

[6] العلل، لأحمد 2: 485؛ بحر الدم فيمن مدحه أحمد أو ذم (درباره كساني كه احمد آنها را ستوده يا نكوهيده است) ص 141.

[7] تاريخ ابن معين، برواية الدوري 1: 147.

[8] لسان الميزان 7:396 - 370؛ تهذيب الكمال 26: 163.

[9] الجرح و التعديل 8: 43.

[10] تحرير تقريب التهذيب 3: 295.


بازگشت