امام محمد بن علي، باقرالعلوم (م 114 ه)


شيخ طوسي به اسناد خود، از محمد بن علي بن محبوب، از علي بن السندي، از ابن ابي عمير، از ابن اذينه، از زراره و فضيل بن يسار آورده است كه ابوجعفر (امام باقر عليه السلام) فرمود: چون رسول خدا صلي الله عليه و آله به معراج برده شد و به بيت المعمور رسيد،



[ صفحه 53]



وقت نماز شد، جبرئيل اذان و اقامه گفت، پس پيامبر پيش ايستاد و فرشتگان و انبياء پشت سر آن حضرت صف بستند.

(زراره و فضيل گويند:) پرسيديم: چگونه اذان گفت؟

فرمود: الله اكبر، الله اكبر؛ أشهد أن لا اله الا الله، أشهد ان لا اله الا الله؛ أشهد أن محمدا رسول الله، أشهد أن محمدا رسول الله؛ حي علي الصلاة، حي علي الصلاة؛ حي علي الفلاح، حي علي الفلاح؛ حي علي خير العمل، حي علي خير العمل؛ الله اكبر، الله اكبر؛ لا اله الا الله، لا اله الا الله.

و اقامه مثل اين است، جز اينكه در آن «قد قامت الصلاة، قد قامت الصلاة»، بين «حي علي خير العمل، حي علي خير العمل» و بين «الله اكبر، الله اكبر» مي باشد؛ پس پيامبر بلال را به اين اذان امر كرد، تا زماني كه پيامبر از دنيا رفت، بلال پيوسته همين گونه اذان مي داد. [1] .

در كافي به اسنادش از ابي حمزه ثمالي و ابي منصور، از ابي الربيع آمده است كه گفت: با ابي جعفر (امام باقر عليه السلام) در سالي كه هشام بن عبدالملك به حج آمده بود حج مي گزارديم، نافع غلام عبدالله بن عمر بن خطاب با هشام بود. نگاه نافع به ابي جعفر عليه السلام در ركن خانه كعبه افتاد، در حالي كه مردم بر او گرد آمده بودند؛ به هشام گفت: اي اميرمؤمنان، آن كه مردم دور او ازدحام كرده اند كيست؟!

هشام گفت: اين محمد بن علي، پيامبر اهل كوفه است؛ نافع گفت: گواه باش كه نزدش مي روم و مسائلي را از او مي پرسم كه پاسخش را به من ندهد مگر پيامبر يا فرزند پيامبر يا وصي او. هشام گفت: برو و بپرس، شايد او را شرمنده كني! پس نافع آمد، از ميان مردم خود را به ابوجعفر رساند و پرسيد: اي محمد بن علي، من تورات



[ صفحه 54]



و انجيل و زبور و فرقان را خوانده ام، حلال و حرام آنها را مي دانم، آمده ام مسائلي را از تو بپرسم...

(از جمله پرسيد:) با آنكه بين محمد و عيسي پانصد سال فاصله بود، آن كه محمد از او سؤال كرد [2] چه كسي بود؟

امام عليه السلام اين آيه را خواند: «منزه و پاك است خدايي كه شبي بنده ي خود را از مسجد الحرام به مسجد الأقصي - كه پيرامونش را مبارك كرديم - برد تا آياتش را به او بنماياند» [3] ؛ از آياتي كه خداي متعال - هنگامي كه محمد را به بيت المقدس سير داد - به او نماياند اين بود كه، پيامبران و انبياء اول و آخر را گرد آورد، آن گاه به جبرئيل فرمان (اذان) داد، پس جبرئيل به صورت زوج و دوبار، اذان و اقامه گفت، و در اذانش «حي علي خير العمل» گفت، سپس محمد مقدم شد و با گروه پيامبران نماز گزارد. [4] .

و در كتاب «الأذان بحي علي خير العمل» اثر حافظ علوي آمده است: به ما خبر داد عبدالله بن مخالد [5] ، [گفت:] به ما خبر داد احمد بن محمد بن سعيد، [گفت:] براي ما حديث كرد محمد بن عمرو بن عثمان، [گفت:] براي ما حديث كرد محمد بن سنان، [گفت:] براي ما حديث كرد عمار بن مروان از منتخل [6] از جابر كه گفت: از ابوجعفر درباره چگونگي شروع اذان پرسيدم، فرمود: چون پيامبر صلي الله عليه و آله به آسمان بالا برده شد، جبرئيل بر او نازل گشت و با او محملي از محمل هاي پروردگار بزرگ بود؛ و با آن پيامبر صلي الله عليه و آله را سوي آسمان برد، پس جبرئيل اين گونه اذان گفت:



[ صفحه 55]



الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر؛ أشهد أن لا اله الا الله، أشهد أن لا اله الا الله؛ أشهد أن محمدا رسول الله، (أشهد أن محمدا رسول الله)؛ حي علي الصلاة،(حي علي الصلاة)؛ حي علي الفلاح، (حي علي الفلاح)؛ حي علي خير العمل، حي علي خير العمل؛ و حديث را ذكر كرده است. [7] .

در كتاب الاعتصام بحبل الله آمده است:... محمد به اسنادش از ابي جعفر عليه السلام روايت كرده كه فرمود: از ناداني اين امت است كه مي پندارند رسول خدا اذان را از رؤيايي آموخت كه مردي ديد، به خدا سوگند، دروغ گفتند! چون خدا خواست پيامبرش را اذان آموزد، جبرئيل براي او براق را آورد. وي آن گاه تمام حديث را ذكر مي كند [8] ، و پس از آن مي گويد: و در كتاب «الشفا» اثر امير حسن، روايت كرده است باقر، محمد بن علي سجاد، بن حسين - سبط شهيد و فرزند علي وصي [پيامبر] - و قاسم بن ابراهيم، و هادي الي الحق - يحيي بن حسين الحافظ - و ناصر للحق حسن بن علي عليه السلام كه: اذان را خدا به پيامبر صلي الله عليه و آله آموخت، در آن شبي كه از مسجد الحرام به مسجد الاقصي برده شد؛ خدا فرشته اي از فرشتگان را مأمور ساخت، آن فرشته اذان را به پيامبر آموزاند. [9] .


پاورقي

[1] التهذيب 2: 60 / 210؛ الاستبصار 1: 305، باب عدد فصول الأذان، حديث 3؛ و نيز صدر و آغاز اين حديث در كافي آمده است: الكافي 3: 302 / 1.

[2] درباره ي اين آيه كه: (وسئل من أرسلنا من قبلك من رسلنا)؛ از پيامبراني كه پيش از تو فرستاديم بپرس! (سوره ي زخرف: 45).

[3] (سبحان الذي أسري بعبده ليلا من المسجد الحرام الي المسجد الأقصي الذي بركنا حوله لنريه من ءاياتنا) (سوره ي اسراء: 1).

[4] الكافي 8:120 / 93؛ بحارالأنوار 81: 136 (به نقل از كافي)؛ وسائل الشيعة 5: 414؛ الاحتجاج 2: 60.

[5] در تحقيق عزان و نيز در الاعتصام 1: 306، «مجالد البجلي» ضبط شده است.

[6] در تحقيق عزان «المنخل» و در الاعتصام 1: 306، «المنتحل» ثبت شده است.

[7] الأذان بحي علي خير العمل، للحافظ العلوي: 82، به تحقيق فضيل؛ و نيز نگاه كنيد به: ص 21 و 28 اين كتاب؛ و ص 60 به تحقيق عزان، و نيز به، الاعتصام بحبل الله: 286؛ عبارت هاي داخل پرانتز از «الاعتصام بحبل الله 1: 306 «مي باشد.

[8] الاعتصام بحبل الله 1: 277.

[9] الاعتصام بحبل الله 1: 278.


بازگشت