مقدمه مولف


فقه اسلامي مراحل و دوره هاي گوناگون داشته است، و شيوه ها و نگرش هاي مختلفي در تدوين آن ديده مي شود كه مي توان آنها را روش هاي ويژه فقهاي اسلامي دانست، بعضي به خلاصه نويسي بسنده كرده اند، و برخي به تفصيل مطالب پرداخته اند، كانون توجه گروهي آوردن دليل ها مي باشد، و گروه ديگر بر فرع ها افزوده اند، در اين ميان بعضي مسائل اختلافي و بعضي مسائل اتفاقي را يادآور شده اند، و كساني نيز به تدوين جوانب ديگري از فقه همت گماشته اند.

اين بررسي ها به صورت اصل و متن، حاشيه و شرح، نظم و شعر و... نوشته شده است. من از ميان اين شيوه ها، روشي را برگزيدم كه به علت ها و انگيزه هايي مي پردازد كه به اختلاف مسلمانان در احكام شرعي انجاميد. اين روش بر آن است تا اوضاع و احوال و بستر تشريع احكام را روشن سازد، از اين رو با شيوه هاي پيشينيان - كه به بررسي فرع ها مي پرداختند - همسو نيست، و مي كوشد ريشه هاي اختلاف در احكام شرعي و انگيزه هاي آن را بنماياند تا مسلمان عصر حاضر در اين زمينه آگاهي يابد.

اگر فقيه، افزون بر دلايل قرآني و حديثي، مسائل تاريخي را نيز بررسي كند و ظرف زماني تشريع حكم را مد نظر قرار دهد، حقايق فراواني آشكار مي شود، و همچنين شايسته است تاريخ نويس به بررسي اجتهادي رخدادهاي تاريخي بپردازد، و تنها به نقل مورخان برجسته - بلاذري، واقدي، ابن سعد، و... - بسنده نكند.



[ صفحه 14]



در مقدمه كتاب «وضوء النبي» - كه برخي از اصول شيوه ما را بيان مي كند - بر اين مطلب تأكيد كرده ام كه، ضروري است متن و سند [حديث يا واقعه تاريخي] با هم بررسي شود و نيز ريشه هاي سياسي و اجتماعي و تاريخي و جغرافي پديده ها بيان گردد. و مورخ يا فقيه تنها يكي از آن دو را كافي نداند، زيرا بسنده كردن به يكي از اين دو روش (قديم يا جديد) در بسياري از موارد - و به ويژه آنجا كه مسائل اختلافي است - خواننده را قانع نمي كند.

به عنوان مثال بحث هاي سندي،بحث هاي تخصصي محض اند كه براي دانشگاهيان خوشايند نيست، و گاه براي غير متخصصان سنگين است و نيز بحث هاي تاريخي تشريعي چنين اند، و چه بسا دانشجوي حوزوي و دانشگاهي در طرح آنها فائده ي چنداني نمي بيند.

از اين رو سعي ما بر آن است كه، در بررسي هامان، هر دو شيوه را با هم به كار گيريم و در حد توان عبارت و انديشه نهفته در آن را بسط دهيم، تا مخاطبان بيشتري بتوانند از اين بحث بهره مند گردند.

در مقدمه ي كتاب «وضوء النبي» بعضي از اهدافمان را يادآور شديم و آشكارا گفتيم:

«در پژوهش ها و بررسي هايمان به اين شيوه پرداختيم و آن را ادامه داديم تا مثل آن در فضاي علمي و دانشگاهي اسلامي ما رواج يابد، و به اين اميد كه عالمان و پژوهش گران، ما را در نهادي ساختن اين انديشه و رشد آن ياري رسانند و در درس هاي فقهي تنها به بررسي سندي - متني خرسند نباشند، و از ظروف سياسي و تاريخي حكم غافل نمانند.

ما بر اين باوريم كه اين گونه بررسي ها سطح بحث هاي فقهي و اصولي را در مذاهب اسلامي رشد مي دهد و انديشه هاي مسلمانان را به هم نزديك مي سازد و روح آزادانديشي را ميان آنان استوار مي گرداند، و چاره اي است براي پايان بخشيدن به گرايش هاي مختلف احساساتي و دور ساختن آنها از حوزه بحث هاي علمي، و



[ صفحه 15]



رهنمودي است بر اينكه انسان اجازه ندهد واپس مانده هاي فرهنگي طائفه اي و رسوب هاي ذهني آنان، در بحث هاي علمي نظري، حكومت كند. اگر ما چنين رويه اي را در همه ي ابواب فقه در پيش گيريم، به حقيقت فقه اسلامي - از آسان ترين و سالم ترين راه هاي آن - مي رسيم، و اگر به تاريخ تشريع و ظروف زماني آن آگاه شويم، پشت پرده ي صدور بعضي از احكام برايمان روشن مي شود، و حكم خداي يگانه را - كه همه در پي آن اند - مي يابيم».

در اينجا به جاست اين نكته يادآوري و تأكيد شود كه طرح ما - اگر خداي متعال بخواهد - در دو زمينه سامان خواهد يافت:

1- حوزه ي تأسيس

2- حوزه ي تطبيق

برآنيم تا به پژوهش هايي بپردازيم درباره ي سنت پيامبر صلي الله عليه و آله، قرائت هاي قرآن، نسخ و نقطه هاي اساسي تمايز مذاهب اسلامي از يكديگر، مانند: عصمت، قياس، استحسان و...

برخي از الگوهاي تطبيقي اين دستاورد فكري انتشار يافت، كتاب «وضوء النبي»نخستين گام در اين راستا بود، و اكنون نيز بحث اذان انتشار مي يابد، اميد است كه بحث نماز، حج، زكات و... نيز در پي آيد و در دسترس خوانندگان قرار گيرد.

مقصود ما از اين تلاش علمي، اعتبار بخشيدن به نظر فقهي ويژه ي خودمان نيست، بلكه اين بررسي ها كليات عقايد تاريخي فقهي را بيان مي كند كه سزاوار است هر مسلماني نسبت به آن آشنايي و آگاهي يابد، بي آنكه بر روشي خاص و شيوه اي معروف نزد طبقه خاص از فقها و مورخان و نويسندگان، اصرار ورزد و محدود باشد.

قصدم در اين كار اين است كه دشوارها آسان گردد و مسائل مبهم حل شود، و خواستم كه خواننده گرامي را به فضاي سازنده و باصفاي بحث علمي بياورم و در



[ صفحه 16]



ميدان معرفت جولانش دهم و بر درخت معرفت او را از شاخه اي به شاخ ساري و از فني به فن ديگر پرواز دهم تا لذيذترين و گواراترين ميوه ها را برچيند... از فقه به تفسير، به تاريخ، به رجال، به حديث، به لغت و به هر آنچه به گونه اي با بحث ربط مي يابد.

بنابراين، هدف از اين تحقيق، بيان كليات و مسائل كليدي است، نه جزئيات و سنت ها و مسائل استحبابي، پس اموري كه اساسي شمرده نمي شوند، در بحث ما نمي گنجد؛ مانند فضيلت اذان و مؤذن، جواز اذان زن و كودك و عدم جواز آن، جايز بودن اجرت براي اذان يا عدم آن و ده ها مسائل اين چنيني كه مطرح است.

و همچنين در بحث وضو، كانون بحث بيان حدود اعضايي است كه بايد شسته يا مسح شود، و از چگونگي وضوي پيامبر صلي الله عليه و آله سخن به ميان مي آيد؛ از اين رو اسباب و موجبات و نواقض [1] و مستحبات وضو، بررسي نشده است.

و نيز بحث هاي آينده - اگر خدا توفيق اتمام آن را دهد - به همين شيوه خواهد بود؛ كليات و مسائل اساسي بررسي مي گردند نه جزئيات و مسائل فرعي و آنچه مربوط به آداب و سنن است.

باري، اين كتاب [2] كه درباره ي تمايز اذان اصيل از اذان تحريف شده مي باشد در سه باب تنظيم شده است:

باب اول: شرعيت و شعاريت «حي علي خير العمل».

باب دوم: مشروعيت و يا بدعت بودن «الصلاة خير من النوم».

باب سوم: شرعيت و بدعت بودن «أشهد أن عليا ولي الله».

پيش از بررسي اين باب ها، بحث هاي مقدماتي آورده ام، مانند معناي لغوي و



[ صفحه 17]



اصطلاحي اذان، آغاز اذان در نظر مذاهب چهارگانه اهل سنت و فرقه هاي سه گانه شيعه، آن گاه درنگي كرده ام در احاديث رؤيا و سپس تحقيقي در ماوراي اين نظريه.

شايان توجه است كه بحث هاي اين كتاب با يكديگر پيوندي استوار دارند، از اين رو خواننده نمي تواند جايگاه شهادت سوم را در اذان به خوبي دريابد مگر آنكه پيش از آن، باب اول را بخواند و از سويي معناي حيعله ي سوم - حي علي خير العمل - به طور كامل روشن نمي شود مگر آنكه شهادت سوم «أشهد أن عليا ولي الله» - و مسائل مربوط به آن - از نظر بگذرد.

ليكن «الصلاة خير من النوم» چون ديواري است كه بين باب اول و سوم حائل شده، و بيان كننده ي اسرار ستيز حكم رانان با شرعيت و شعاريت اين دو - شهادت سوم و حيعله ي سوم - مي باشد.

و آخر دعوانا أن الحمدلله رب العالمين.



[ صفحه 21]




پاورقي

[1] نواقض (جمع ناقضة): چيزهايي كه وضو را باطل مي سازد مانند ادرار، خواب و... (م).

[2] مقصود مجموعه ي بحث ها و بررسي هاي مؤلف در اين زمينه است، و كتابي كه هم اكنون چاپ شده و ترجمه گرديد، اختصاص به باب اول دارد (م).


بازگشت