پيش گفتار مترجم


پيام «حي علي خير العمل»، آن گونه كه بايسته است، نزد همه ي مردم شناخته شده نيست؛ بعضي آن را عمل استحبابي مي دانند كه بايد پيش از اذان بر زبان آورد، و نيز اينكه مستحب است انسان پس از مؤذن فصل هاي اذان را زمزمه كند؛و در گوش راست نوزاد، اذان و در گوش چپش اقامه بگويد. [1] .

از فلسفه ي اذان همين مقدار مي دانند كه فراخوان به سوي نماز است، و به غافلان و ناآگاهان - و آنان كه سرگرم زندگي و كسب و كارند - وقت نماز را به ياد مي آورد. [2] .

از چگونگي تشريع اذان و ربط معنادار جمله هاي آن با هم در بحث هاي فقهي - كه در حوزه ها جريان دارد - كمتر سخن به ميان آيد، و معناهاي عميق، و افتخارآميز و شورانگيز و سازنده و حياتي آن براي بسياري از مردم روشن نيست.



[ صفحه 6]



و چه بسا كساني ندانند كه جوهره ي مكتب تشيع و نماد بروني آن بر «حي علي خير العمل» استوار است، و رمز و رازهاي فراواني در آن نهفته است.

دانشمند گرامي، نويسنده ي توانا و سخت كوش، حجةالاسلام والمسلمين، استاد سيد علي شهرستاني - كه تاكنون با طرحي نو و ابتكاري در مباحث فقهي آثار زيادي را بر دانش پژوهان و حقيقت جويان عرضه داشته است - با كتاب ارزشمند و ماندگار «الأذان بين الاصالة والتحريف» كه جلد اول آن با عنوان: «شرعيت و شعاريت حي علي خير العمل» انتشار يافت، حقايق بسياري را درباره ي اذان باز مي گويد.

اين كتاب با بحث هاي به هم پيوسته، داراي نگارشي شيوا و ستودني است، شيريني بحث ها چنان است كه «حب» و «بغض» را با هم بر مي انگيزاند، و «تولي» و «تبري» را - كه از فروع آئين تشيع و بر اساس احاديث، حقيقت دين و ايمان است [3] - تجسم عيني مي بخشد.

باري، اين كتاب به روشني بيان مي دارد كه تشريع اذان آسماني و وحياني است و واژه هاي آن مقدس و معنادار و حيات بخش اند، و اذان شعاري است برخاسته از شعور و عقيده، كه روح اسلام و ايمان و رمز جاودانگي آئين محمد صلي الله عليه و آله را در خود نهفته دارد.

بحث هاي آغازين كتاب، ساحت اذان را از ياوه گوئي ها مي پيرايد، و بر برساخته هاي بشري مهر بطلان مي زند؛ و با ريشه يابي و واكاوي سخنان برخي از صحابه، ماهيت واقعي و نيت هاي دروني آنها را آشكار مي سازد.



[ صفحه 7]



آنجا كه بحث اذان بلال پس از پيامبر مطرح مي شود، ناخودآگاه اين احساس به انسان دست مي دهد كه با دخت گرامي پيامبر اسلام، حضرت فاطمه عليهاالسلام، همنوا شود، و بر اين همه غربت و مظلوميت از بي كرانه ي دل، با صداي بلند، فرياد برآورد و سوز و زار بگريد.

به بحث رابطه اذان با ولايت كه مي رسد، ساحه ي قدسي درياي ولايت و علم برين امامت شور و تپش مي آفريند؛ سخنان، دل انگيز و غرور آفرين اند؛ مهر قبول رخ مي نمايد، بينايي و بصيرت مي طلبد! در اين فضا شيعه به اوج مي رسد بر ستيغ ها گام مي نهد و به حس برتر مي رسد، و جان را به ايمان بر آمده از «حي علي خير العمل» زنده مي يابد؛ و با قلبي آكنده از شور و شعور، به اين نعمت سترگ به خود مي بالد و خدا را سپاس مي گويد.

در ميان اين بحث ها، نكات ارزنده و مفيد بسياري مطرح شده است و حقايق فراواني را مي توان دريافت، تا اينكه فصل پاياني كتاب فرا مي رسد و به تاريخ سياسي - عقايدي «حي علي خير العمل» مي پردازد.

جريانات تاريخي و سير تاريخي اين شعار محوري در اذان، در اين فصل بازگو مي شود و حوادث تلخ و شيرين زيادي در آن آمده است؛ و حكايت هايي است از بازي گري هاي روزگار و گردبادهاي توفان خيز بر سر حيعله ي سوم؛ در اين رهگذر تاريخي، افت و خيزها براي خواننده، خاطره انگيز و درس آموزند، و اينجاست كه خواننده در مي يابد شيعه براي حفظ «حي علي خير العمل» در اذان و دفاع از مباني استوار شرعيت آن، چه روزگار دشواري را پشت سر نهاد و چسان سختي هاي جان فرسائي را پذيرا شد؛ و چگونه در ميدان تيغ بازي، با جان و خون خود از اين شعار عقيدتي پاس داري كرد؛ و آنجا كه لازم بود شكيب ورزيد و به چاره انديشي و بسترسازي پرداخت و اين ميراث بس گران بها و نفيس مي باشد.

آري، چنان كه نويسنده ي محترم بارها يادآور شده است، «حي علي خير العمل»



[ صفحه 8]



پيوندي استوار با ولايت اهل بيت دارد، اين دو به هم تنيده و از يكديگر جداناپذيرند؛ و به ويژه اين فصل از اذان، ملازم است با ولايت المؤمنين، و حيعله ي سوم نبض عقيده و آرمان شيعه است، و به ولايت - كه بهترين عمل است - فرامي خواند؛ و «الصلاة خير من النوم» ملازم است با برنتافتن ولايت آن حضرت و پيروي از مكتب اجتهاد و رأي و تابعيت از بدعت گذاري خلفا در اصول شريعت.

اين سير تاريخي پس از تشكيل حكومت هاي مستقل و مرزبندي هاي جديد و سيطره ي كيش قدرت طلبان مدتي در برزخ سكوت ماند تا اينكه در دهه هاي اخير، بار ديگر از نهاد وهابيون عربستان سر برافراشت و يكي از عالمان به آن پاسخي شايسته داد و مفتي سعودي را واداشت كه در فتواي خود تجديدنظر كند؛ در تاريخ 3 / 9 / 1395 هجري، عبدالله بن باز - رئيس هيئت عالمان بزرگ سعودي - در پاسخ چند تن از مبلغان سعودي در يمن، كه از او درباره ي اذان «زيديه» و نماز با آنها پرسيده بودند، فتواي زير را صادر كرد:

«زيادتي «حي علي خير العمل» در اذان بدعت است، اما اذان را باطل نمي كند؛ آنچه بر اهل سنت واجب است اين است كه اگر بتوانند در هر وقت نماز اذان شرعي بگويند تا سنت را اظهار و بدعت را انكار كرده باشند. اما نماز در پشت سر زيديه را صحيح نمي دانم؛ زيرا آنچه بر ايشان غالب است غلو در حق اهل بيت با انواع شرك است... و همين گونه اند بقيه اصناف شيعه... همچون اماميه و غير آنان...». [4] .

پس از اين فتوا - كه ناشي از مطلق انگاري و خودپسندي وهابيت است - رئيس جمهور يمن، كه در آن زمان «قاضي عبدالرحمان ارياني» بود، در نامه اي به «شيخ عبدالرحمن خير» - از عالمان علوي سوريه - از وي خواست رديه اي بر اين فتوا



[ صفحه 9]



بنويسد. خير اين درخواست را پذيرفت و با استناد به منابع اهل سنت، به اثبات رساند كه «حي علي خير العمل» در اصل اذان بوده و بدعت نمي باشد؛ و حتي در زمان ابوبكر و دوران نخست حكومت عمر به آن اذان داده مي شد تا زماني كه عمر آن را از اذان انداخت به اين دليل [و بهانه] كه اين فصل از اذان مردم را از جهاد باز مي دارد.

باري، پاسخ خير و ديگر اعتراض ها باعث شد كه بن باز از فتواي پيشين خود باز گردد و فتواي زير را صادر كند:

«... شنيدم كه بسياري از اهل علم در يمن اين فتوا را غريب شمرده اند، و گروهي از آنان كه فارغ التحصيلان دانشگاه اسلامي مدينه [اند]... گفتند كه آنچه بر علماي زيديه غالب است عدم غلو در حق اهل بيت است... و شرك را انكار مي كنند...

در نتيجه بر من واجب است كه در اين فتوا تجديدنظر كنم... بنابراين هر امام جماعتي كه معلوم باشد كه در مورد اهل بيت يا ديگران غلو مي كند، خواه از زيديه باشد يا ديگران... نبايد پشت سر او نماز خواند؛ و هر كس به چنين چيزي معروف نيست... مي توان پشت سر او نماز خواند... هر مفتي، عالم و طالب علمي گاهي دچار خطا يا اجمال مي شود و پس از روشن شدن حق، به حق رجوع مي كند...» [5] .


پاورقي

[1] هر چند به نظر مي رسد اين دستور حكمتي دارد و رمز و رازي، كه چكيده ي آن يادآوري و زمزمه ي عهد «الست» است - در تولد اين جهاني انسان - به توحيد و نبوت و ولايت؛ و نكته هاي فراواني از اين سنت نيك مي توان دريافت.

[2] در بعضي از حكايت ها آمده است كه روزي مردي زيرك و نكته دان براي آنكه داد خويش بستاند و صداي بي عدالتي و ظلم مأموران حكومت را به گوش حاكم برساند، نابهنگام اذان داد! مأموران او را به جرم اذان بي موقع به محكمه بردند و او داستان خويش بازگفت كه خواسته به اين طريق خود را به حاكم برساند و از ستمي كه بر او شده شكايت كند. حاكم نيز اين كار او را ستود، و از او خواست كه اگر بار ديگر به ظلم گرفتار آمد و يا مظلومي را زير بار ستم ديد همين شيوه را به كار برد.

نقل شده كه - در آن شهر - تا او زنده بود ديگر كسي جرأت نكرد حق مظلومي را پايمال كند.

[3] در اصول كافي (ج 2، ص 125، حديث 5) از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود:... هل الايمان الا الحب والبغض؛ آيا ايمان [و دين داري] جز دوست داشتن [خدا و پيامبر و اهل بيت، و مؤمنان، و ارزش هاي الهي و انساني و عبادت و تعالي و...] و دشمن داشتن و بيزاري جستن [از دشمنان خدا و پيامبر و اهل بيت و راهزنان شريعت، و پليدي ها و سنت هاي آلوده و ناپاك، و انديشه هاي هستي سوز و عمل كردهاي تباهي آفرين] چيز ديگري مي باشد؟!!.

[4] الرد علي بن باز...، لشيخ عبدالرحمن الخير؛ مكتبة الشرق الجديد، دمشق، 1406 ه به نقل از كتاب ماه، ترجمه ي حامد اسلامي، ص 29.

[5] همان، ص 29-30.


بازگشت