گاهي انسان تصميم دارد اخلاص كامل را رعايت كند اما حداقل وسوسه هاي شيطاني همچون شهرت طلبي، خوشنام شدن، و...


گاهي انسان تصميم دارد اخلاص كامل را رعايت كند اما حداقل وسوسه هاي شيطاني همچون شهرت طلبي، خوشنام شدن، و... از ذهن انسان خطور مي كند و در ذهنش مي آيد آيا اين خطورات هم ريا محسوب مي شود و عمل را بي ارزش مي كند

ريا در عبادات مبطل هم هست در غير عبادات ريا اشكال ندارد. ولي خود ريا مي تواند چاره و علاج ريا باشد به اين صورت كه با تأملات صحيح ريا را بالا ببرد. مثلاً انسان مي خواهد پيش رئيس شهرباني احترام پيدا كند و توجه او را به خودش جلب كند پيش پاسباني مي رود و سعي مي كند نظر او را جلب كند و سپس او را بين خود و رئيس شهرباني واسطه قرار مي دهد در اين جا انسان خوب است با خود بگويد اين پاسبان كه تنها واسطه است و اگر هم كاغذي بنويسد و وساطتي كند باز دست آخر رئيس شهرباني بايد پاي ورقه را امضا كند پس خوب است مستقيماً نظر خود رئيس شهرباني را جلب كنم كه مقام بالاتري است و اصلاً كار



[ صفحه 54]



خوب و عمل نيك را به خود رئيس شهرباني نشان دهم يعني براي مقام بالاتر ريا كنم!

همچنين اگر انسان عاقل باشد و توجه پيدا كند كه مقامي بالاتر از رئيس شهرباني (مثل وزير، نخست وزير و رئيس جمهور) وجود دارد مي گويد: خوب است كار خير و عمل نيك خود را به وزير يا به نخست وزير و بالاخره به مقام بالاتر نشان دهم! يعني هميشه انسان بايد ريا را براي مرتبه اقوي انجام دهد اگر چنين باشد در واقع مي توان گفت ريا علاج ريا مي شود.

بنابراين اگر در عبادات نيز نسبت به اقوي و بالاترين موجود يعني خداوند ريا كنيم اشكال ندارد و علاج ريا مي شود.

در زمينه ريا در روايت آمده است كه كساني كه در هنگام نماز به اين سو و آن سو نگاه مي كنند تا مردم آنها را تماشا كنند به صورت حمار محشور مي شوند.

واقعاً هم همين طور است آيا اين حماريت نيست كه آدم جلو وزير و رئيس شهرباني به پاسبان نگاه كند؟ حماريت است آقا، ولي خوشمان مي آيد و با اين حماريت ساخته ايم از طرفي اگر به ما حمار بگويند ناراحت مي شويم و بدمان مي آيد ولي بايد گفت كار شبانه روزي تو همين است چرا بدت مي آيد؟! [1] .


پاورقي

[1] در محضر بزرگان، ص 64.


بازگشت