راه تحصيل معاني باطني نماز چگونه است


اول؛ معرفت خدا و شناختن جلال و عظمت او و انتساب همه امور به او و دانستن اينكه او به ذرات عالم و به اسرار و پنهانيهاي بندگان عالم است، و لازم است كه اين معرفت يقيني باشد تا اثر بر آن مترتب شود زيرا آدمي تا به امري يقين حاصل نكند آماده و طالب آن نمي شود، و اين معرفت گذرگاه است براي رسيدن به ايمان و شكي نيست كه اين معرفت موجب حصول معاني مذكور و اسباب پيدايش آنها است. زيرا مومن هنگام مناجات با پروردگار خود، البته حضور قلب دارد و مي فهمد چه مي گويد و چه مي خواهد و او را بزرگ مي دارد و از او بيمناك است و به او اميد دارد و از تقصير خود شرمنده است.

دوم؛ فراغت دل و خالي بودن آن از مشغله هاي دنيا. زيرا غفلت مؤمني كه به خدا و جلال و عظمت او يقين دارد و از معاني



[ صفحه 30]



مذكور در نماز خود مطلع است، سببي جز پريشاني فكر و پراكندگي خاطر و غيبت دل از مناجات و غفلت از نماز ندارد. هرگز چيزي مومن را از نماز غافل و مشغول نمي كند مگر انديشه هاي فاسد و خاطره هاي پليد. پس دواي حضور قلب، دفع همه آن خاطره ها و خيالات باطل است كه چيزي دفع نمي شود مگر به دفع سبب آن.


بازگشت