آيا حضور قلب شرط صحت نماز است


چنانچه حضور قلب شرط صحت نماز دانسته شود و با فقدان آن به بطلان نماز حكم گردد، با اجماع فقيهان مخالفت است.

چون آنها حضور قلب را جز به هنگام گفتن تكبيرة الاحرام شرط ندانسته اند.

پاسخ اين است همان گونه كه در جاي ديگر گفته شده فقيهان در باطن مردم تصرف نمي كنند و بر آنچه در دل ها و طريق آخرت است نظر ندارند بلكه ظواهر احكام را بر ظاهر اعمال و جوارح حمل مي كنند. همان طور كه ظواهر اعمال از نظر حاكم براي سقوط قتل يا تعزير كافي است اما حضور قلب در نماز چيزي است كه در آخرت سود مي رساند از اين رو از حدود فقه خارج است.

غزالي مي گويد: حق اين است كه در مورد مشروط بودن صحت نماز به حضور قلب به ادله شرعي مراجعه كنيم كه آيا آيات و اخبار نمايانگر وجود اين شرط است. در تكاليف ظاهري فتوا بايد در حدي باشد كه همه مردم بتوانند آن را انجام دهند و ممكن نيست بر مردم شرط كرد كه در همه نمازهاي خود حضور قلب داشته باشند، زيرا جميع مردم جز تعداد اندكي از انجام آن ناتوانند. بنابراين چون نمي توان آن را شرطي فراگير قرار داد ناگزير حضور قلب را تا آن حد كه بتوان اين نام را بدان اطلاق كرد هر چند در يك لحظه تحقق يابد، شرط قرار داده اند و سزاوارترين لحظه را براي آن زمان گفتن تكبيرة الاحرام دانسته اند از اين رو در اجراي اين تكليف به همين مقدار بسنده كرده ايم.



[ صفحه 25]



با اين همه اميدواريم حال كسي كه در همه نمازش غافل و بي توجه است مانند حال كسي نباشد كه نماز را به كلي ترك كرده است، زيرا او به ظاهر نسبت به انجام دادن عمل اقدام كرده و هر چند در يك لحظه دل را براي آن حاضر ساخته است. آن كسي كه از روي فراموشي بي وضو نماز خوانده اگر چه نمازش در پيشگاه خداوند باطل است، ليكن به اندازه عملي كه انجام داده و به قدر قصور و عذرش پاداشي به او داده مي شود.

از اين رو هر گاه موجبات بيم و اميد تعارض پيدا كند و كار دشوار و خطرناك گردد، مي توان راه احتياط را در پيش گرفت و يا طريق سهلي را اختيار كرد با اين حال نمي توان با فقيهان كه به صحت نماز در حال غفلت فتوا داده اند، مخالفت كرد. زيرا چنان كه پيش از اين بيان شد اين از ضرورت هاي فتواست اما كسي كه اسرار نماز را دريافته است مي داند كه غفلت ضد آن است.


بازگشت