نظريات ديگران براي كنترل اضطراب


برخي، آزادي جنسي يا تأمين اقتصادي، امنيت و سلامت را به عنوان راه كنترل ناآرامي هاي روحي دانسته و معتقدند: چگونه ممكن است با ياد خدا، فوران شهوت و فشار گرسنگي را مهار كرد، جز آن كه به تأمين خاص و مناسب هر يك از اين ها تن داد؟! در پاسخ مي گوييم: اسلام، لزوم تأمين هيچ يك از نيازهاي انسان را از نظر دور نداشته است. براي اطفاي غريزه و نياز جنسي، ازدواج سالم را در شكل هاي دائم و موقت پيشنهاد كرده، آن را عامل آرامش برشمرده، و از نشانه هاي حكمت الهي مي داند. قرآن كريم در اين باره مي فرمايد:

«و من اياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها؛ [1] .

از نشانه هاي او، آن است كه براي شما همسراني از جنس خودتان آفريد، تا موجب آرامش شما گردند.»

اما آيا بي بند و باري جنسي مي تواند سكون و آرامش را به ارمغان آورد؟! در اين باره بايد آمار طلاق و مشكلات روحي و جسمي مردان و زناني كه در پرتو آزادي جنسي، دست به هر گونه ارضا و بهره ي بي حد و مرز زده اند، وارسيد.

اسلام، بر ازدواج به عنوان يك ضرورت و نياز طبيعي و متناسب با فطرت تأكيد كرده است. ما معتقديم اگر روش اسلام براي برقراري روابط سالم در پرتو ازدواج در جامعه اي مورد توجه قرار گيرد، به هيچ وجه تنش و اضطراب جنسي، مشكلي نگران كننده براي آن اجتماع نخواهد بود.

ازدواج چندان مهم است، كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:

«من تزوج فقد احرز شطر دينه فليتق الله من الشطر الثاني؛ [2] .



[ صفحه 29]



هر كه ازدواج كند، نيمي از دينش را حفظ كرده، پس مراقب نيم ديگر باشد.»

و در روايتي ديگر از حضرتش مي خوانيم:

«ايما شاب تزوج في حداثة سنه عج شيطانه: يا ويله عصم مني دينه؛ [3] .

هر جواني كه در عنفوان جوانيش ازدواج كند، شيطان فرياد برمي آورد: اي واي! دينش را از من حفظ كرد.»

درباره ي ترغيب به ازدواج، رواياتي فراوان وارد شده:

«من احب ان يلقي الله طاهرا مطهرا فليلقه بزوجة: [4] .

هر كه مي خواهد خدا را پاك ملاقات كند، هنگام مرگ، بدون همسر نباشد.»

در حديثي ديگر مي خوانيم:

«ركعتان يصليهما متزوج افضل من سبعين ركعة يصليهما غير متزوج؛ [5] .

دو ركعت نماز همسردار، بهتر از هفتاد ركعت نماز فرد بدون همسر است.»

اين امر، واضح و ملموس است كه بي بند و باري اخلاقي و آزادي جنسي نتوانسته آرامش و امنيت را به دنبال داشته و دلپذير و مبارك باشد. گرچه پژوهش ها و نمونه هاي عيني تحقق يافته نيز، همين امر را ثابت مي كنند.

درباره ي تأمين نيازهاي اقتصادي نيز اسلام به نقش خلأ مالي در اضطراب روحي توجه كرده است. روايات، فقر را چنين وصف كرده اند:

«الفقر هو الموت الاكبر؛ [6] مصيبت فقر از مصيبت مرگ بدتر است.»



[ صفحه 30]



«ان الفقر مذهلة للنفس، مدهشة للعقل، جالب للهموم؛ [7] فقر، جانكاه، عقل ستيز و عقل برانگيز است.»

امام صادق عليه السلام برخي عوامل گوناگون اضطراب را چنين برمي شمارد:

«خمس خصال من فقد منهن واحدة لم يزل ناقص العيش زائل العقل مشغول القلب فاولها صحة البدن و الثانية الامن و الثالثة السعة في الرزق و الرابعة الانيس الموافق قلت: و ما الانيس الموافق؟ قال: الزوجة الصالحة و الولد الصالح و الخليط الصالح و الخامسة و هي تجمع هذه الخصال: الدعة؛

پنج چيز است كه هر كس، يكي از آن ها را از دست دهد، زندگي اش با تنگنا مواجه، عقلش مختل و قلبش مشغول خواهد بود. اول: سلامت، دوم: امنيت، سوم: رفاه مالي، چهارم: همنشين موافق...، راوي مي گويد: پرسيدم: انيس موافق كيست؟ فرمود: زن، فرزند و همنشين صالح و پنجم: كه همه ي اينها در گرو آن است: فراغت.»

بنابراين، مكتب ما، درباره ي نقش عوامل گوناگون كاهش و كنترل ناآرامي ها و اضطراب ها هيچ گونه انكاري ندارد و هرگز نمي گويد: نماز بخوان تا نياز جنسي ات برطرف شود! يا به گرسنه نمي گويد: نماز بخوان، سير مي شوي! يا از بيمار نمي خواهد بيماري خود را با نماز مداوا كند. هر كدام، راه خاص خود را مي طلبد و در پيمودن هر يك از آن ها الزام هايي از سوي خدا و پيامبر وجود دارد. اما آنچه مي گوييم، اين است كه:

1. خواسته هاي نامحدود انسان، با امكانات دنيا قابل پاسخگويي نيست.



[ صفحه 31]



2. ارضا، غير از كنترل است. مهار كردن ويروس، با از بين بردن آن تفاوت دارد و ارضاي موردي و مقطعي، اطمينان بخش نيست.

3. آنچه يوسف صديق عليه السلام را در مواجهه با صحنه ي شهوت انگيز، همانند كوه، استوار و مطمئن نگاه داشت، ياد خدا بود [8] ؛ نيرويي كه مي تواند هر گونه خلل مؤثر در عزم نيازمندان را از ميان بردارد. آري، ايمان به خدا، گرسنگاني چند را وامي دارد، تا غذاي خويش را به مسكين، يتيم و اسير، بخشند. [9] .

4. هيچ نمونه اي تاكنون ارائه نشده كه بي بند و باري هاي جنسي، يا وفور ثروت توانسته باشد طمأنينه را در ملتي ايجاد كند، بلكه در درون كاخ هاي آهنين، اضطراب هايي مشاهده مي شود كه در كوخ ها، ديده نمي شود. چنان كه در اعتراف هاي پيشگفته مبرهن شد هيچ يك از سردمداران كشورهايي كه به آزادي مطلق جنسي قائلند، از بهداشت روحي ملت خود خوشنود نيستند!



[ صفحه 32]




پاورقي

[1] روم / 21.

[2] بحارالانوار، ج 103، ص 221.

[3] محجه البيضاء، ج 3، ص 54.

[4] بحارالانوار، ج 103، ص 219.

[5] همان / 220.

[6] بحارالانوار، ج 13، ص 348.

[7] غرر الحكم و درر الكلم.

[8] يوسف / 21.

[9] انسان / 7.


بازگشت