راه شناخت عدالت


گرچه برخورداري از عدالت، و داشتن ملكه ي ترك گناه، از امور دروني افراد است، ولي با علائم و نشانه هايي كه در زندگي و عمل افراد بروز مي كند، مي توان به بود و نبود آن در افراد، پي برد. در روايات، برخي از اين علائم به چشم مي خورد و بعضي ملاك ها بيان شده كه با وجود آنها، مي توان كسي را عادل شمرد.

از امام صادق عليه السلام پرسيدند: عادل كيست؟

فرمود: «اذا غض طرفه من المحارم و لسانه عن المأثم و كفه عن المظالم» [1] كسي كه چشمش را از نامحرم، زبانش را از گناه، و دستش را از ظلم، حفظ كند.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله نيز در حديثي انسان جوانمرد و عادل را چنين معرفي مي كند: «من عامل الناس فلم يظلمهم و حدثهم فلم يكذبهم و وعدهم فلم يخلفهم فهو ممن كملت مروته و ظهرت عدالته...» [2] كسي كه با مردم، در معاملات، ستم نكند و در سخن، دروغ نگويد و در وعده هايش تخلف نكند، او از كساني است كه مروتش كامل و عدالتش آشكار است.

از امام صادق عليه السلام سؤال شد: عدالت انسان را از كجا بشناسيم؟



[ صفحه 223]



فرمود: همين كه كسي اهل حيا و عفت باشد و در خوراك و گفتار و شهوت، خود را به گناه نيالايد، و از گناهان بزرگي مثل زنا، ربا، شراب، فرار از جنگ،... (كه مورد تهديد قرآن است) بپرهيزد، و جز در مواردي كه عذر دارد، از شركت در جماعت مسلمين دوري نكند، چنين انساني عادل است و تفتيش از عيوب او و غيبت او بر مردم حرام است... [3] .

در روايات ديگري مي خوانيم: به آن كس كه نمازهاي پنجگانه را به جماعت بخواند، خوشبين باشيد و گواهي او را بپذيريد. [4] .

شايد آنچه را كه فقهاء، به عنوان «حسن ظاهري» در عدالت بيان مي كنند، همين باشد كه با حضورش در مراسم و جماعت مسلمين و نبودنش در مراكز فساد و گناه، مايه ي اعتماد مردم شود و او را از اين طريق، انسان عادل و درست كاري بشناسند.

امام باقر عليه السلام در مورد عدالت زنان مي فرمايد:

همين كه اهل حجاب و از خانواده هاي محترم بود و از شوهر خويش اطاعت مي كرد و از كارهاي ناپسند و جلوه گري هاي ناروا پرهيز داشت، عادل است. [5] .

دربعضي روايات، «فاسق» را كساني مي داند كه به خاطر گناهان زشت علني، در جامعه شلاق خورده، يا ميان مردم مشهور به خلاف و بدكاري يا مورد سوءظن باشند. [6] البته معناي عدالت در يك نفر، آن نيست كه در طول عمر، مرتكب گناهي نشده باشد، چرا كه اين ويژگي، تنها در انبياء و اولياء



[ صفحه 224]



معصوم است، ولي همين كه ما در ظاهر، از او گناه بزرگي نديده باشيم، كافي است.

اين نيز ناگفته نماند كه: اگر كسي خود را عادل نمي داند، و حتي به مردم بگويد كه من عادل نيستم، اما مردم او را عادل و باتقوا بشناسند، مي تواند امام جماعت شود و مردم نيز مي توانند به او اقتدا كنند و اگر مردم، مايل به اقتدا باشند، نبايد سرپيچي كند. [7] و حتي اگر پس از نماز جماعت، معلوم شود كه امام جماعت، عادل نبوده، نمازهايي را كه پشت سر او خوانده اند صحيح است و اعاده لازم نيست. [8] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 75، ص 248.

[2] بحارالانوار، ج 67، ص 1.

[3] استبصار، ج 3، ص 12.

[4] وسائل الشيعه، ج 18، ص 291.

[5] استبصار، ج 3، ص 13.

[6] وسائل الشيعه، ج 18، ص 295.

[7] جواهر، ج 13 ص 277، تحرير الوسيله، ج 1، شرايط امام جماعت.

[8] تحرير الوسيله، شرايط امام جماعت.


بازگشت