نماز شب


در ميان نوافل، «نماز شب» جايگاه خاصي دارد و تأكيد فراواني كه در آيات قرآن و احاديث درباره ي آن است، به مراتب بيش از نمازهاي ديگر مستحب است و به همين جهت، اولياء خدا بر آن مداومت و مواظبت داشتند و به تهجد و عبادت نيمه شب مي پرداختند. تا آنجا كه نماز شب را خداوند، بر بنده ي محبوبش حضرت محمد صلي الله عليه و آله واجب ساخته و چنين فرمان داده بود: «و من اليل فتهجد به نافلة لك» [1] بخشي از شب را به عنوان نافله به تهجد بپرداز و



[ صفحه 206]



سحرخيزي كن.

قرآن، در توصيف كساني كه نيايشگران شب و اهل نماز شب اند، مي فرمايد: «المستغفرين بالأسحار» [2] استغفار كنندگان در سحرها.

«و الذين يبيتون لربهم سجدا و قياما» [3] آنان كه در حال سجود و قيام، براي خدا شب زنده داري مي كنند.

«كانوا قليلا من الليل ما يهجعون» [4] مردان خدا، مقدار كمي از شب را مي خوابيدند.

در آيه ي ديگر مي خوانيم: مردان خدا براي انجام نيايش سحرگاهان و نماز شب، از بستر گرم فاصله مي گيرند و به نماز شب مشغول مي شوند، پاداش آنان، غير از بهشت و حوريان و... چيزهايي است كه خداوند برايشان ذخيره كرده كه موجب روشني ديدگانشان است: «فلاتعلم نفس مآ أخفي لهم من قرة أعين» [5] .

از اين رو، نماز شب، مورد عنايت تمام انبياء بوده [6] و رسول خدا چندين مرتبه حضرت علي را به نماز شب سفارش نموده و فرموده است:

«عليك بصلاة الليل، عليك بصلاة الليل، عليك بصلاة الليل» [7] بر تو باد، نماز شب.

و در حديث است: «شرف المؤمن صلاته باليل» [8] شرف مؤمن به نماز شب اوست.



[ صفحه 207]



و امام صادق عليه السلام فرمود: در خانه هايي كه نماز شب خوانده مي شود و قرآن تلاوت مي گردد، آن خانه ها نزد آسمانيان، همچون ستاره ها درخشانند. [9] .

گذشته از آن، سحرخيزي و استفاده از هواي مفيد آن هنگام، براي بدن، نشاط آور است و در حديث است كه: «قيام الليل مصحة البدن» [10] شب زنده داري، بدن را تندرست مي كند.

و در حديث ديگري اضافه بر آثار معنوي آن، خاصيت درد زدايي براي آن بيان شده است: «... و مطردة الداء عن اجسادكم» [11] .

نماز شب، نشان عشق و محبت انسان به آفريدگار است و اين علاقه، انسان را از خواب، جدا مي كند و به راز و نياز نيمه شب، با محبوب وامي دارد، و اگر آن عاشق نباشد، انسان با چه انگيزه اي، در تنهايي و تاريكي، از استراحت دست بشويد و در خلوتي عارفانه، به گفتگو با معشوق بپردازد؟

در يك حديث قدسي از قول خداوند، مي خوانيم:

«كذب من رعم انه يحبني فاذا جنه الليل نام عني، اليس كل محب يحب خلوة حبيبه؟» [12] .

دروغ مي گويد آنكه مدعي محبت من است، ولي وقتي شب او را فرامي رسد، مي خوابد، آيا مگر نه اينكه هر عاشقي، خلوت با معشوق را دوست دارد؟...

نماز شب، توفيقي مي خواهد كه آنرا هم بايد از خدا طلبيد.



[ صفحه 208]



گاهي گناهان و دروغ ها، سبب محروميت انسان از نماز شب مي گردد و شيريني عبادت و نيايش، از انسان گرفته مي شود.

در حديث است: «ان الرجل ليكذب الكذبة فيحرم بها عن صلاة الليل» [13] گاهي كسي دروغ مي گويد، و به همين سبب از نماز شب محروم مي شود.

انسان، با تداوم نماز شب و تهجد و عبادت هاي شبانه، مي تواند به مقامي از كمال و صفاي نفس و قرب به خدا برسد كه چشم و گوش و دست خدايي پيدا كند (جز حق نبيند، جز حق نشنود و جز حق، عمل نكند) و به آنجا برسد كه هر دعايي كند، مستجاب گردد. [14] .



[ صفحه 211]




پاورقي

[1] اسراء، آيه ي 79.

[2] آل عمران، آيه ي 17.

[3] فرقان، آيه ي 64.

[4] ذاريات، آيه ي 17.

[5] سجده، آيه ي 17.

[6] بحارالانوار، ج 84، ص 136.

[7] وافي، ج 2، ص 22.

[8] وافي، ج 2، ص 21.

[9] وافي، ج 2، ص 22.

[10] وسائل الشيعه، ج 5، ص 272.

[11] وافي، ج 2، ص 22.

[12] نقل از: مصباح الشريعه.

[13] نورالثقلين، ج 3، ص 204.

[14] ثواب الاعمال، ص 88.


بازگشت